” صبح رابر” آنچه این روزها از جنایتهاى آل سعود در یمن مشاهده مىکنیم، مسبوق به سابقه بوده و ریشه در تفکرات وهابى این رژیم غیرمردمى و غیردموکراتیک دارد. آمریکایىها و غربىها وقتى با پیروزى انقلاب اسلامى نفوذ و جاى پاى خود را در منطقه از دست دادند و الگوى انقلاب اسلامى سریعا جاى خود را در منطقه و بهویژه کشورهاى اسلامى باز کرد، بر نگرانىهایشان افزوده شد و در نتیجه رژیم آل سعود را جایگزین ایران که تا آن روز نقش ژاندارمى آمریکا را در منطقه برعهده داشت، کردند. اما رژیم پادشاهى و دیکتاتورى مذکور نه تنها نتوانست بر قلبهاى مردمان منطقه نفوذ کند، بلکه روزبهروز پایگاه خود را بیش از پیش از دست داد و به مدد میلیاردها دلار درآمد نفتى و خریدن عناصر خودفروخته هم نتوانسته چنین جایگاهى را در منطقه کسب کند و با تشکیل گروههاى تروریستى و حمایتهاى مالى از این گروهها از قبیل طالبان، القاعده، داعش، النصره بوکوحرام و… و انجام جنایتهایى در افغانستان، پاکستان، کشمیر، عراق، سوریه، ایران، برخى کشورهاى قاره آفریقا و یمن هم نتوانسته کارى از پیش ببرد و با دست زدن به جنایتهاى بىسابقه تاریخ، روى همه جنایتکاران تاریخ را سفید کرده است. اما برترى و تثبیت الگوى انقلاب اسلامى و حمایت آن از مستضعفان و مسلمانان جهان (اعم از شیعه و سنى) تحت رهبرىهاى امام خمینى(ره) و امام خامنهاى (مدظله العالى) همچون سدى در مقابل این سیل ویرانگر ایستاده است و ثمره آن با بیدارى اسلامى روزبهروز تعمیق بخشیده شده و گسترش مىیابد و ماهیت جنایتکارانه رژیم سفاک آل سعود هم روزبهروز نمایانتر مىشود. شهادت بسیارى از مسلمانان منطقه در پرتو عملکرد گروههاى تروریستى مورد حمایت آل سعود، نابودى آثار مقدس و یا تاریخى منطقه، جنایت نسبت به حجاج بیت الله الحرام در ماجراى مکه در سال ۶۶، قتلعام فجیع مردم در این کشورها، ایجاد خفقان و سرکوب در بین مردمان کشورعربستان و دستگیرى و شکنجه علماى بزرگ همچون آیت الله نمر، تجاوز نظامى به کشور بحرین و حمایت از رژیم دستنشانده آل خلیفه و اخیرا کشتار زنان و کودکان در یمن که مردمانش دیگر رژیم آل سعود را نمىخواهند، توطئه کاهش قیمت نفت به دستور مستقیم آمریکا و… نه تنها مانعى بر سر راه گسترش انقلاب اسلامى نشده بلکه به گسترش آن و حتى افزودن سرعتش کمک کرده است. در تازهترین مورد نیر رژیم پلید آل سعود که داعیه دروغین خادم الحرمین را بر دوش مىکشد، با حرمتشکنى و آزار دو نوجوان ایرانى در جده از طریق پلیسهاى وهابىاش، آبروى خود را در جهان اسلام بیش از پیش از دست داد. رژیم وهابى آل سعود نه در گذشته و نه در آینده شایسته عنوان خادم الحرمین نبوده و نخواهد بود. وهابیت، فرقهاى است که سیستم اطلاعاتى انگلیس آنرا ساخت و با این حزب سیاسى، ضربههاى زیادى به مسلمانان وارد کرد و اینک آمریکا مدافع این رژیم ضد مردمى است. ۲
پیوند آل سعود با وهابیت
محمدبن عبدالوهاب مؤسس گروه وهابیت در سال ۱۱۱۱ هجرى متولد شد و در سال ۱۲۰۶ هجرى از دنیا رفت، دوران کودکى خود را در شهر خود (عینیه) در حجاز و بهویژه نجد سپرى کرد، بعد از مدتى وارد حوزه علمیه حنبلى شد و نزد علماى (عینیه) به فراگیرى علوم پرداخت، براى تکمیل دروس خود وارد مدینه منوره شد، بعد از آن شروع به مسافرت به کشورهاى اسلامى کرد. چهار سال در بصره و پنج سال در بغداد اقامت کرد، به ایران نیز مسافرت کرد، در کردستان یک سال و در همدان دو سال ماند، آنگاه سفرى به اصفهان و قم داشت و بعد از فراگیرى فلسفه و تصوف به کشور خود، حجاز بازگشت و با پدرش به شهر (حریمله) هجرت کرد و تا وفات پدرش در آنجا ماند، در حالى که پدرش از او راضى نبود. از آنجا که محمدبن عبدالوهاب عقاید خرافى خود را که بر خلاف عامه مسلمانان و در حقیقت همان عقاید ابن تیمیه بود منتشر مىساخت، بعد از فوت پدرش خواستند او را بکشند که به شهر خود (عینیه) فرار کرد و از آنجا به (درعیه) شهر مسیلمه کذاب گریخت و در درعیه با محمدبن سعود جد آل مسعود که امیر آن شهر بود ملاقات کرد، قرار شد محمدبن سعود او را یارى کند و در عوض او نیز حکومتش را تأیید کند، اولین کار او این بود که حکم به کفر و شرک و ترور امیر (عینیه) داد و سپس آل سعود را براى حمله به عینیه تشویق کرد، در اثر آن حمله تعداد زیادى کشته، خانههایشان غارت و ویران شد و به نوامیسشان هم تجاوز کردند، وهابیون به اینترتیب حرکت خود را به اسم نصرت و یارى توحید و محاربه با بدعت و شرک و مظاهر آن شروع کردند.
یکى از خطرات ناشى از تفکر وهابیت، ایجاد شبهه و ترویج شبهات است، زیرا این گروه، مسائلى را که همه مسلمانها بهعنوان مسائل اسلامى یا مسائل عرفى که هیچگونه مخالفتى با توحید ندارند، بر صحت آنها اتفاق نظر دارند، از قبیل شفاعت و توسل و ساختن مسجد بر قبور اولیا و… را مظاهر شرک و عاملین به آنها را، بهعنوان مشرک تبلیغ و ترویج مىکنند، این تبلیغات را در راستاى تفکر توحیدى وهابیت و جذب مسلمین به این تفکر و تخطئه و شرکآلود بودن تفکر سایر مسلمین، انجام مىدهند، بنابراین ترویج شبهات ناشى از تفکر وهابیت خطرى است جدىکه لازم است مسلمانها متوجه آن بوده و براى آن چارهاندیشى کنند.
یکى دیگر از خطرات ناشى از تفکر وهابیت، کشتن و قتلعام مسلمانان است، شاهد زنده و گویاى این مدعا، قتلعام مردم طائف و حجاج ایرانى در حرم امن خدا و از آنها وحشتناکتر قتلعام مردم (عراق و کربلا) در سال ۱۲۱۶ هجرى بود که ۱۵۰ هزار تن را به خاک و خون کشیدند و در کوچههاى کربلا جوى خون راه انداختند. جرم آنها این بود که عقیده باطل و خرافى وهابیت را نپذیرفتند، این گروه گمراه نام این جنایت هولناک را، جهاد فى سبیل الله و مبارزه براى نشر توحید گذاشتند.
یکى از خطرات ناشى از تفکر وهابیت، ایجاد اختلاف و ناامنى در میان مسلمانان است، که امروزه نغمه گسترش تشیع و قدرت یافتن آنها در جهان و کشتار شیعیان در عراق و پاکستان در مسجد و در حال نماز و در مراسم عزادارى امام حسین(ع) با استفاده از ترورهاى بیرحمانه و ریختن خون این طایفه از مسلمین اعم از زن و مرد و کودک و بزرگ، در راستاى این هدف پلید صورت مىگیرد، زیرا چنین اعمال وحشیانه و ضد اسلامى و انسانى، جز ملتهب ساختن جو اجتماعى و ایجاد ناامنى و شعلهورساختن آتش اختلاف و بدبینى و به جان هم انداختن مسلمانان و در نتیجه تضعیف و ناتوان ساختن آنان و از این طریق آب به آسیاب دشمن ریختن، ثمره و نتیجه دیگرى نمىتواند داشته باشد و این همان چیزى است که استکبار جهانى با تمام توان و قدرت براى رسیدن به این هدف شوم تلاش مىکند.
یکى از دردناکترین کارهایى که وهابیت مرتکب شد و ننگ آن براى ابد در پیشانى آنان باقى ماند، آتش زدن کتابخانه بزرگ «المکتبه العربیّه» بود که بیش از ۶۰ هزار عنوان کتاب گرانقدر کمنظیر و بیش از ۴۰ هزار نسخه خطّى منحصر به فرد داشت که در میان آنها برخى از آثار خطى دوران جاهلیت، قرارداد یهودیان با کفار قریش بر ضد رسول اکرم(ص) وجود داشت و همچنین آثار خطّى حضرت على(ع) و ابوبکر و عمر و خالد بن ولید و طارقبن زیاد و برخى از صحابه پیامبر گرامى(ص) و قرآن مجید به خط عبداللهبن مسعود نیز در آن میان بود. در همین کتابخانه انواع سلاحهاى رسول اکرم(ص) وجود داشت. ناصر السعید از قول یکى از مورّخان نقل مىکند که هنگام تسلط وهابیان، این کتابخانه را به بهانه وجود کفریات در آن به آتش کشیدند و به خاکستر تبدیل کردند.
انقلاب اسلامى ایران به رهبرى حضرت امام خمینى(ره) به دور از هرگونه دلبستگى به ایسمها و مکاتب ساختگى با کمترین امکانات مادى و با کمترین خشونت، توانست گوى سبقت را از بقیه نهضتها برباید و همین سبب خیرگى چشمان جهان و بهویژه مسلمانان منطقه شد. این ویژگى بهگونهاى بود که حتى رسانههاى غربى و شخصیتهاى جهانى نیز با حیرت لب به سخن گشودند. روزنامه انگلیسى تایمز گفت: انقلاب اسلامى قدرت انحصارى دو ابرقدرت را در معرض تهدید قرار داده است. خطر ایران علیه منافع آمریکا به مراتب بیشتر از شوروى است. سایروس ونس، وزیر خارجه اسبق آمریکا نیز گفت: با پیروزى انقلاب در ایران و سرنگونى شاه، تمامى خواستهها و برنامههاى آمریکا به یأس تبدیل شد. همچنین بگین، نخست وزیر اسبق اسرائیل گفت: از وقتى انقلاب پیروز شد زلزلهاى در منطقه بهوجود آمد که تمامى منطقه را به لرزه درآورده است.
تفاوت این انقلاب با دیگر نهضتها، در این بود که اولاً تحت رهبرى شخصیتى مذهبى قرار داشت، ثانیاً اسلامى بود، ثالثاً بدون توجه به نیروهاى بیگانه به پیروزى رسید و رابعاً، در مقابل حکومت و رژیمى قدرتمند که ژاندارم منطقه بود، ایستاد.
وقوع این پدیده مهم در ایران، تأثیراتى در منطقه داشته است و جداى از نظر رهبران آن، با شروع پیروزى حیرتانگیزش به جهان و بهخصوص منطقه صادر شد، چون در حقیقت این امر که صدور انقلاب یکى از وجوه مشترک انقلابهاست، نباید تردید کرد. ظهور جریانهاى نوپاى اسلامى، بهویژه در کشورهاى داراى اقلیت شیعى، این مسأله را ثابت کرد که جوانان مسلمان با تأثیرپذیرى از الگوى انقلاب اسلامى ایران به فعالیت بیشتر با روش قهرآمیز پرداختهاند
بیدارى اسلامى کشورهاى منطقه چیزى نیست که براى غرب و کشورهایى مانند عربستان سعودى که مبناى فکرى آن وهابیت است، خوشایند باشد. بیدارى در کشور یمن از مردم این کشور سرچشمه گرفته و بهدنبال برکنارى حکومت دستنشانده این کشور هستند، مردم یمن به تفکر شیعى نزدیک هستند و در واقع تنها جرم آنها شیعىبودنشان است. عربستان سعودى کشورهایى مانند یمن و بحرین را حیات خلوت خویش مىداند و نمىتواند تحولات این کشورها را که ناشى ازخودباورى و استقلال آنهاست تحمل کند. عربستان سعودى بهدنبال این است که بیدارىاسلامى را در کشورهاى منطقه نابود و یا منحرف کند و نمىتواند تحمل کند که در همسایگى این کشور، حکومتى مردمى با گرایش شیعى تشکیل شود .ملت ایران باید در این زمینه حقایق و واقعیتها را بازگو کندِ و به مجامع بینالمللى ورود کرده و با دیپلماسى از مردم مظلوم یمن دفاع کند. جلوگیرى از موج بیدارى اسلامى، نابود کردن ارزشهاى اسلامى و جلوگیرى از نفوذ و توسعه تفکر انقلاب اسلامى در منطقه، از اهداف عربستان سعودى از حمله به یمن است.
عربستان یکى از بدترین کشورها در زمینه عدم رعایت حقوق بشر و آزادىهاى فردى در جهان بهشمار مىآید. تجاوز به حقوق زنان، قلع و قمع و سرکوب اقلیتهاى دینى و قومى، عدم توجه به آزادىهاى اجتماعى و جلوگیوى از آزادى بیان و قلم، از دیگر موارد نقض حقوق بشر در این کشور بهشمار مىآید. آزادى دین و عقیده در عربستان سعودى در بدترین وضعیت خود قرار دارد، شیعیان عربستان حتى نمىتوانند آزادانه نماز خود را در مساجد برگزار کنند. سال جارى نیز همچون سالهاى گذشته مقامات رژیم عربستان سعودى طى مدت کوتاهى تعداد ۱۱ مسجد متعلق به شیعیان را پلمپ و مسدود کردند. این در حالى است که بر اساس آخرین آمارهاى رسمی، شیعیان حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از جمعیت ۲۲ میلیونى این کشور را تشکیل مىدهند. شیعیان عربستان عمدتا در بخشهاى شرقى این کشور و در ساحل خلیج فارس زندگى مىکنند و مشخصا در مناطق احساء و قطیف ساکن هستند. برخى از شیعیان نیز در مدینه منوره، جده و الدمام مستقر شدهاند. در جنوب عربستان و بهویژه منطقه نجران نیز تعدادى از شیعیان دوازده امامى و اسماعیلى زندگى مىکنند. با وجود اینکه در مناطقى نظیر نجران، احساء و قطیف شیعیان در اکثریت هستند، اما از زمان روى کار آمدن رژیم وهابى سعودى در این کشور آنها از ساخت مساجد و حسینیههاى جدید در شهرهایشان محروم هستند.
در سال ۱۳۴۱ وهابیان با حجاج یمنى که خلع سلاح بودند و هیچگونه دفاعى به همراه نداشتند، روبهرو شدند. آنان ابتدا به حجاج امان دادند؛ ولى وقتى در بالاى کوه قرار گرفتند و حجاج یمنى در پایین قرار داشتند، دهانه توپها را بهسوى آنان گرفته و تنها دو نفر جان سالم به در بردند که جریان کشتار وحشیانه را به آگاهى مردم رساندند
استعمار انگلیس وترویج وهابیت
استعمار انگلیس با سیاست مزورانه و تفرقهانگیز خود تلاش کرد که اندیشههاى انحرافى وهابیت را در میان اهل تسنن و فرقه بهائیت را در شیعیان ایجاد و تقویت کند تا بتواند منافع و امنیت خود را در سایه مدیریت بحران و تفرقه در بین مسلمانان تأمین نماید. بنابراین در طول سلطه بریتانیا بر کشور ایران، عناصر بهائیت در حکومت از موقعیت ممتازى برخوردار بودند تا حدى که در دوران محمدرضا پهلوى حکومت شاه به اراده آنها اداره مىشد.
خاستگاه گروههاى تکفیرى در جهان اسلام تاریخچه بلندمدتى دارد که برخى از آنها به دوران اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروى برمىگردد. آنچه مسلم است، بهدنبال اشغال نظامى افغانستان از سوى شوروى سابق و آغاز جنگ آزادسازى افغانستان، کشورهاى عربى با مقدس خواندن این جنگ، تبلیغات وسیعى را علیه دولت شوروى و حکومت افغانستان به راه انداختند و در همین رابطه کمکهاى مالى و نظامى فراوانى را به چریکهاى نظامى درگیر جنگ ارائه کردند و نیروهاى متعصب و مذهبى زیادى از کشورهاى مختلف عربى در این دفاع مقدس شرکت کردند. این نیروها، بنیادگران تندرو از کشورهاى مصر، الجزایر، تونس، عربستان، فلسطین، یمن و افغانستان را شامل مىشدند. آنها شبکهاى را با عنوان «القاعده» تأسیس و با هدف گسترش فعالیت خود شعبههایى را در سراسر جهان ایجاد کردند
تهاجم عربستان به یمن، نقض فاحش حقوق بشر است
یکى از پیامدهاى اصلى حمله عربستان به یمن امنیتى کردن محیط خلیج فارس است. وقتى محیط منطقهاى امنیتى شود روابط بهجاى همکارى به سمت خصومت و دشمنى و عدم همکارى پیش مىرود. قطعا مردم یمن خاطرات تلخ این تهاجم را فراموش نمىکنند و در حافظهى تاریخىشان ثبت مىشود. تهاجم عربستان به یمن باعث قطبىشدن منطقه مىشود. این تهاجم منطقه را بلوکبندى مىکند و کشورها را در تعارض با یکدیگر قرار مىدهد که این رویه براى منطقه خطرناک است. جنایاتى که در یمن اتفاق مىافتد نقض فاحش حقوق بشر است که باید مراجع بینالمللى به این موضوع ورود پیدا کنند. از طرف دیگر این تهاجم پیامدهاى منفى منطقهاى، داخلى و بینالمللىزیادى دارد که حتى مىتواند براى عربستان نیز خطر بزرگى داشته باشد چون عربستان کشور آرامى نیست. در عربستان فعل و انفعالات سیاسى و امنیتى علیه سیستم پادشاهى شکلگرفته است که اگر در جریان بهار عربىفرصتى پیدا مىشد آن بهار به سمت عربستان حرکت مىکرد و یا بدونتردید عربستان نیز دستخوش تغییرات جدى مىشد. یمن منطقهاى ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک براى عربستان است. بههمیندلیل عربستان داشتن نفوذ در یمن را مىطلبد اما جریانات آگاه و بیدار سیاسى مخالف این خط مشى عربستان حرکت مىکند. بههمیندلیل عربستان سعودى در حال سرکوب استقلالطلبان و آزادىخواهان است.
شباهت زیاد سعودیها ،صهیونیسم ها و رژیم اسرائیل در نسل کشی ها
موضوع جنایات وحشیانه رژیم غاصب اسرائیل، سعودی و صهیونیسم ها علیه مردم مظلوم فلسطین و یمن است .یکی از راهکارهای بین المللی مقابله با جنایات جنگی ، جنایت علیه بشریت و نسل کشی که هر سه آن ها با درجاتی در فلسطین ، یمن در حال حاضر در حل ارتکاب است و ارتکاب یافته است می تواند مورد بررسی قرارگیرد.صهیونیست ها و وهابی ها و گروههای تکفیری و مرتجع با نامهای گوناگون که در این مقال سعی شده به گوشه هایی از عملکرد این دو جریان و جنایات آنها و عوامل پشت پرده و اهداف و سیاستها و برنامه های آشکار و نهان آنان اشاره شود.خداوند متعال امام راحل قدس السره الشریف را رحمت فرماید که بیش از ۵۰ سال است از خطر صهیونیسم پرده برداشته و هشدارهای لازم را به ملت ما و امت بزرگ اسلامی داده است و سرانجام روز جمعه آخر ماه شریف رمضان المبارک را به عنوان روز جهانی قدس اعلام فرموده است که بعد از چند دهه از آن تاریخ شاهد آثار و برکات فراوان آن و بیداری و آگاهی ملت ها نسبت به حقوق ملت مظلوم فلسطین و آزادی قدس شریف هستیممسئله فلسطین وبحران یمن درحال حاضر مسئله ای انسانی است که بی تردید هروجدان بیداری را به خود می خواند که درحد توا ن خویش درراستای اعاده ی حقوق مردم بی پناه یمن و فلسطین بکوشد…به طورکلی بایدگفت فلسطین و بحران یمن ازجمله ی مسائل بین المللی می باشد که در آن نقض صریح حقوق بشرو حقوق اساسی و اصول کلی حقوق عمومی وکنوانسیون ژنو به چشم می خورد.
مقدمه ی اعلامیه جهانی حقوق بشرمقرر می داردکه دول عضواین اعلامیه متعهد شده اندکه احترام جهانی ورعایت واقعی حقوق بشرآرمان مشترکی برای تمام مردم وکلیه ملل باشدو با توجه به مواد۲ ،۷،۸و۲۸اعلامیه جهانی حقوق بشرکه آزادی ها وحقوق ذکرشده دراعلامیه را از آن تمامی مردم جهان به دور از هرگونه تبعیض می داند اعمال وقیحانه رژیم صهیونیستی صلح وامنیت جهانی را به مخاطره انداخته است .حمله به غیر نظامیان جنایت علیه بشریت است واعضای سازمان ملل متحد باید آنهارا جانیان علیه بشریت معرفی نمایند ولیکن آنان بخصوص سران کشورهای عرب سکوت اختیار کرده اند واین موضع گیری محافظه کارانه به منزله ی عدم ایفای تعهدات ایشان در برابر اعلامیه جهانی حقوق بشراست.
مسئله ی جرم نسل کشی(the crime of genocide) است.ماده ی ۱کنوانسیون نسل کشی مصوب۱۹۴۸ به صراحت اعلام می دارد که :”نسل کشی چه در زمان صلح وچه زمان جنگ از نظرحقوق بین الملل جرم است.”ماده ۶اساسنامه دادگاه بین المللی کیفری رم مصوب ۱۹۴۹به تعریف واژه نسل کشی پرداخته است.
به طورکلی این ماده انجام گرفتن یکسری از اعمال را با وجود سه عنصر اساسی، نسل کشی می داند .عنصر اول داشتن قصد جنایی است دومین عنصر قصد نابودی تمام یا بخشی از جمعیت یا گروه مورد حمایت است وعنصر سوم گروه های مورد حمایت اند که اهم آنها عبارت است از گروه ملی،نژادی- قومی و مذهبی .اصول پیشنهادی موسسه حقوق بین الملل اقدام به آواره سازی در برخی از شرایط را نیز علاوه براعمال مندرج در ماده مذکور نسل کشی به شمار می آوردالبته در صورتی که اقدام به آواره سازی به قصد نابود کردن کل یا بخشی از یک گروه ملی،قومی،نژادی و یا مذهبی و مانند آن انجام گیرد.در ماده ۸ کنوانسیون نسل کشی تصریح شده است که هریک از متعاقدین می تواند از مراجع صلاحیتدار سازمان ملل بخواهد که بر طبق منشور ملل متحد برای جلوگیری از نسل کشی و مجازات آن اقدامات لازم را به عمل آورد .
قابل ذکر است دیوان کیفری بین المللی(international jurisdiction office) برای رسیدگی به جنایت نسل کشی صلاحیت ذاتی دارد . لذا هریک از کشورهای متعاهد در کنوانسیون نسل کشی می توانند علیه نسل کشی غزه نزد دیوان کیفری بین المللی اقامه ی دعوی کنند .کشورهای عضو کنفرانس اسلامی و سران اتحادیه عرب که امروز هیچ تردیدی در مورد وقوع این جنایات علیه بشریت ندارند باید دادگاه عدل اسلامی تشکیل دهند و مجازاتی متناسب با این جنایات صادر نمایند .کشورهای عربی مصلحت اندیش و محافظه کار باید بدانند که در بسیاری از ادبیات بین المللی سکوت به معنای تأیید و قبول شرایط موجود است و خاموشی وجمود آنان در برابر این جنایات ضدبشری به ضرر خود این کشورهاست.
درخصوص آینده رژیم صهیونیستی و منزوی شدن این رژیم در جهان ،آنچه در حال حاضر درحال اتفاق افتادن است این است که رژیم صهیونیستی به تضعیف جنبش های صلح جهانی و دامن زدن به درگیری ها با هدف منحرف کردن از تمرکز از مشکلات داخلی خود ادامه خواهد داد.
مقایسه تطبیقی جنایات آل سعود در یمن و جنایات صهیونیستها در نوار غزه معنا و پیام عمیقی را به مخاطبان مخابره می کند. این مقایسه تطبیقی یکی در حوزه ” پیوند استراتژیک و امنیتی ریاض -تل آویو” و دیگری در ” تاکتیکهای نبرد علیه مردم غزه و یمن” قابلیت تبلور و تصور دارد.
در جریان جنگ ۳۳ روزه رژیم اشغالگر قدس و رزمندگان حزب الله لبنان و همچنین در سه جنگ ۲۲ روزه،۸روزه و ۵۱ روزه صهیونیستها با ساکنان بی دفاع غزه ، ریاض نقش خود را به عنوان یکی از شرکای منطقه ای اسرائیل نمایان ساخت.
همچنین در جریان حمایت و تقویت گروههای تکفیری-تروریستی مانند داعش و النصره نیز تل آویو و ریاض خطوط امنیتی و راهبردی مشترکی را با همکاری یکدیگر ترسیم کرده اند. همزمانی آشفتگی های درونی صورت گرفته در سازمانهای امنیتی عربستان و موساد، که با سقوط بندر بن سلطان در ریاض و تضعیف جایگاه امنیتی سران موساد در سرزمینهای اشغالی همراه بود بخشی از این پیوند را آشکار ساخت.
صهیونیست ها و آل سعود به لحاظ حوزه عمل، منشاء فکری و منطق شباهت های زیادی دارند
صهیونیست و وهابیت یک قاعده و ضابطه انسانی را در مواجهه با مخالفان خود قائل نیستند و همواره با توسل به شیوه های غیر قانونی و با زیر پا گذاشتن حقوق مردم به کشتار آنها مبادرت می ورزند. …
در مقایسه تطبیقی بین جنایات و نسل کشی های رژیم صهیونیستی و آل سعود در فلسطین و یمن گفت : رژیم صهیونیستی و آل سعود به لحاظ فلسفه وجودی و از نظر اندیشه ای انسانها را به دو دسته تقسیم می کنند، انسانهای محترمی که ریختن خون آنها حرام است و انسانهایی که احترام ندارند و ریختن خون آنها مباح است.
مبنای نگاه آنها به انسان، یک مبنای سیاسی مبتنی بر ایدئولوژی افراطی است، در منظر صهیونیستها، هر انسان مسلمانی که احتمالا با آنها هماهنگ نباشد ،در ردیف دشمنان قرار می گیرد و کشتن آنها را ولو اینکه در سنین طفولیت و جنینی باشند، را جایز می دانند.
نکته قابل توجه دیگر این است که صهیونیست و وهابیت یک قاعده و ضابطه انسانی را در مواجهه با مخالفان خود قائل نیستند و همواره با توسل به شیوه های غیر قانونی و با زیر پا گذاشتن حقوق مردم به کشتار آنها مبادرت می ورزند.
هم اسرائیل و هم عربستان در جنایاتی که انجام می دهند با سکوت مجامع جهانی و به تعبیر بهتر با همراهی این مجامع مواجه می شوند و از حمایت و جانبداری قدرتهای بزرگ نظیر آمریکا، فرانسه و انگلیس برخوردارند.
تشابه دیگری که بین جنایات رژیم صهیونیستی و آل سعود مشاهده می شود این است که در مواجهه با مردم و غیر نظامیان از سلاح های غیر متعارف استفاده می کنند،همانطور که دیدیم خبرها حاکی از این بود که عربستان در حملات اخیر یمن، از سلاح های الوده به مقادیری اورانیوم، استفاده کردند کما اینکه در جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه نیز شاهد استفاده از سلاح های شیمیایی بودیمبراساس اعلام یونیسف از ۱۰۰۰ شهید حملات عربستان به یمن ۲۰۰ نفر زن و کودک هستند
شبیهسازی نسلکشی غزه در یمن
تصاویر دلخراشی که از حملات جنگندههای عربستان به یمن و کشتار کودکان و زنان بیگناه منتشر میشود، یادآور نسلکشی رژیم صهیونیستی در جنگ ظالمانه غزه است که صدها زن و کودک به شهادت رسیدند.
تصاویر دلخراشی که از حملات جنگندههای عربستان به یمن و کشتار کودکان و زنان بیگناه منتشر میشود، یادآور نسلکشی رژیم صهیونیستی در جنگ ظالمانه غزه است که صدها زن و کودک به شهادت رسیدند.
عربستان سعودی ۱۲ روز پیش با چراغ سبز و حمایت صریح امریکا و همدستی برخی رژیمهای عربی وابسته از نظر اقتصادی به ریاض، جنگ وحشیانهای را علیه ملت یمن آغاز کرد، جنگی که بیشباهت به جنگهای رژیم صهیونیستی علیه ملت فلسطین و ملت لبنان از نظر کشتار انسانهای بیدفاع، بهویژه کودکان و زنان و تخریب گسترده منازل و زیرساختها و اماکن خدماتی و بهداشتی نیست. بمباران اهداف غیر نظامی و مسکونی به صورت هدفمند اقداماتی است که در روزهای اخیر در یمن شاهد آن بودیم. جنایات سعودیها در یمن نشان میدهد که ریاض در راستای خوشخدمتی به صهیونیستها گام بر میدارد و با برنامهای هدفمند سعی در تضعیف محور مقاومت در منطقه دارد. مقامات سعودی در توجیه جنگ غیر قابل توجیه خود علیه یمن، مدعی شدهاند برای حمایت از مردم یمن، دست به این تجاوزات زدهاند، اما تصاویری که ویرانیهای ناشی از حملات جنگندههای سعودی به یمن و کشتار کودکان و زنان بیگناه این کشور منتشر میشود، خلاف آن را اثبات میکند. هرچند مقامات سعودی میگویند که اماکن نظامی را مورد حمله قرار میدهند اما تصاویر دلخراش منتشر شده دقیقا نشان میدهد که نتیجه حملات مزبور چه بوده است و جنگندههای عربی دقیقا به کجا و چه چیز حمله کردهاند
کشتار دهها کودک و زن بیگناه حتی صدای سازمان جهانی صلیب سرخ را درآورده است و آنها اعلام کردهاند که باید هرچه زودتر حملات نیروهای ائتلاف عربی به یمن پایان یابد تا کمکهای بشردوستانه به یمنیها ارسال شود، اما این تلاشها با مخالفت مقامات آل سعود روبهرو شده است. روبرت ماردینی، رئیس بخش عملیاتی سازمان صلیب سرخ در خاورمیانه گفته است: «اگر نبرد در یمن فورا متوقف نشود قطعا مردم بیشتری خواهند مرد و شانس زندهماندن زخمیها به واکنشفوری ما بستگی دارد.» براساس گزارشهای سازمانهای بینالمللی حدود ۱۰۰۰ تن در حملات اخیر عربستان به یمن به شهادت رسیدهاند که نزدیک به ۲۰۰ تن از آنان زنان و کودکان هستند و آمار قربانیان به سبب شدت حملات آل سعود هر لحظه در حال افزایش است. این اقدام عربستان به عنوان نسلکشی، اقدام علیه بشریت و نقض تمام قوانین بینالمللی است، اما سکوت سازمانهای جهانی از جمله شورای حقوق بشر سازمان ملل و کشورهای حامی تجاوز نظامی سعودی در برابر آن امری سؤال برانگیز است. با تأملی به جنایات اخیر عربستان در یمن تشخیص اینکه آیا رژیم صهیونیستی در کشتار افراد بیگناه جانیتر است یا عربستان را سخت کرده است. اما با کمی تامل میتوان گفت که عربستان در کشتار افراد بیگناه و به ویژه کودکان از صهیونیستها پیشی گرفته است، زیرا آنچه در جنگ ظالمانه ۵۱روزه غزه روی داد یک طرف آن صهیونیستها بودند که کودکان و زنان مسلمانان را میکشتند اما در یمن حمله یک کشور مسلمان عرب به برادران مسلمان کشور همسایه است که نوعی برادرکشی است. بدون تردید جنایات رژیم آلسعود در یمن بیش از جنایات اسرائیل در غزه وحشیانهتر است.