به گزارش ” صبح رابر” به نقل از سایت “زنان کویر”نوشت: سال های جوانی پدربزرگ ها و مادربزرگ هایمان اجتماع معنای دیگری داشت. مادربزرگم همیشه می گوید: «یادش بخیر آن زمان ها که در روستا زندگی می کردیم ، برق نداشتیم ، غروب که می شد به دنبال روشن کردن چراغ بودیم و به دنبال آن خویشاوندان دور هم جمع می شدیم و شروع به خواندن حافظ، شاهنامه و سعدی می کردیم و با اندک پذیرایی ساعاتی از شب را در جمع خانواده و خویشاوندان سپری می کردیم».
شاید به همین خاطر است که وقتی پدربزرگ ها ومادربزرگ هایمان ، کسانی که سواد خیلی کمی دارند وقتی می خواهند صحبت کنند از هر دری شعر و مثلی برایمان می آورند و بعد ما با تعجب و دهان باز مانده به آنان می نگریم و از خودمان سوال می کنیم ” من که لیسانسه ی این مملکت هستم چرا هیچ شعر، سخن نغز و یا مثلی را در ذهن ندارم؟! ”
جوابش را می توان در شبکه های اجتماعی یافت، شبکه هایی که بزرگترین ضربه را به اجتماع ما ایرانیان زده اند.
به نظر می رسد با ظهور شبکه های اجتماعی تعریف اجتماع در خانواده های ایرانی رنگ دیگری یافته است. خانواده هایی که مهم ترین اصول زندگی شان دور هم بودن و بحث و گفت و گو بوده است. خانواده هایی که در جمع شان به بررسی مشکلات اعضای خانواده می پرداختند.
اگر کمی به جمع خانواده ها و یا میهمانی های امروزه توجه کنیم ، به ظاهر همه را در کنار هم می بینیم اما به واقع هیچ سخنی رد و بدل نمی شود، مصداق همان ” نزدیکی های دور” را در جمع های خانوادگی امروز خواهیم یافت.
اما با ظهور شبکه های مثلا اجتماعی افراد از اولین اجتماع زندگی شان که همان خانواده است دور مانده اند و به جای ” دور هم بودن به دور از هم بودن ” عادت کرده اند ؛ به جای خواندن ادبیات اصیل ایرانی که ریشه در فرهنگ و اصالت ما ایرانیان دارد به خواندن جوک ها و مطالبی می پردازیم که فرهنگ شهرهای ایران و به دنبال آن فرهنگ و اصالت ایرانیان را بی ارزش و کم رنگ جلوه می دهد.
به جای حل مشکلات خانوادگی با دور هم بودن ها ؛ با دور از هم بودن ها به مشکلات خانوادگی و جامعه دامن زده اند.
انتهای پیام/