حواسمان هست یانه؟! اگر ‘ شهید ‘ نشویم باید “بمیریم” راه سومی وجود ندارد. پس برای یکدیگر دعا کنیم تا در زمره ی شهیدان و گمنامان درآئیم… ” این جمله ای است که بر بنر مراسم شهید حاج حسین بادپا در حسینه ثارالله کرمان نقش بسته است.
مراسمی که از ساعت ۱۶ آغاز شد و تلاوت قرآن آغاز گر مراسم شهیدی بود ادامه دهنده راه شهیدان صدر اسلام بود. شهیدی که رفت تا دست جاهلیت مدرن به حرم حضرت زینب سلام الله علیها نرسد.
هنوز جنازه شهید بادپا برنگشته است ولی محمد مهدی بادپا اعتقاد دارد که پدرش اگر بخواهد بر می گردد و می گوید: چطور می توانیم راضی شویم که به دشمن باج بدهیم، در حالی که نه پدرم رضایت دارد و نه خدا راضی است.
آری همانطور که قاری خواند وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتًا که شهیدان زنده اند و آنان که از جان خود برای حق گذشتند می دانند که حق هم روزیشان می دهد بی حساب.
مداح از مصائب ام المصائب می خواند و دل ها را را راهی کربلا می کند ، دعا می کند : خدایا ما را مدیون خون شهدا قرار نده.
این جمله انگار دعای همه است چه همرزمان شهید در دوران دفاع مقدس که اینک حسرت شهادت دارند و چه جوانان و نوجوانانی که آرزوی شهادت دارند.
و چه از این بهتر که مرگ نه در رختخواب که در کنار حرم خواهر سیدالشهدا باشد و بروی در حالی که خدا از شما راضی است و شما هم از خدا؛ یا ایتها النفس “المطمئنه” ارجعی الی ربک “راضیتا مرضیه“
ولی…
خوشا آنان که جانان می شناسند
طریق عشق و ایمان می شناسند
بسی گفتیم و گفتند از شهیدان
شهیدان را شهیدان می شناسند