حکمتهای نهجالبلاغه خود الگوی عملی عدالت، زهد و شجاعت بوده است
نمایش جلوهای از وحدت و ایمان به خاندان نبوت در رابر
جشن شب ولادت امام رضا علیهالسلام در رابر
گلباران گلزار شهدای روستای قنات ملک زادگاه سردار دلها
دستبند پلیس رابر بر دستان خردهفروشان مواد مخدر
نوروز علوی با تمسک به روحیه اهلبیت و شخصیت امیرالمؤمنین(ع) محقق میشود
هشدار پلیس به رانندگان زیر سن قانونی
مدارس شهرستان رابر تا ۲۸ اسفندماه دایر است
رویداد فرهنگی ادبی رد پای عشق در شهرستان رابر برگزار شد
عشایر ایل بچاقچی و اهالی روستای قنات ملک برگزیدگان دوستدار کتاب کشور شدند
تمدید مهلت ارسال آثار به جشنواره شجره طوبی
اعلام جزئیات مراسم تحویل سال در حرم مطهر امام رضا(علیهالسلام)
پویش ملی «زندگی با آیهها»
برپایی ۱۵ بازارچه نوروزی صنایعدستی در استان کرمان
برگزاری محفل انس با قرآن کریم در محضر رهبر انقلاب
اعمال شب اول ماه مبارک رمضان
به گزارش ” صبح رابر”؛ به نقل از «خبرگزاری دانشجو»، «خسی در میقات» از معروفترین سفرنامههای حج است که سالها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۴۳ نوشته شده است.
اهمیت این سفر و این سفرنامه به جز روایت دقیق حج و اوضاعش در آن روزگار، روایت آغاز فصل جدید زندگی نویسنده نیز هست. فصلی که با گذر آل احمد از کوچههای تاریک روشنفکریِ کفرآمیز و رسیدن به روشنای ایمان و آگاهی است.
دکتر علی شریعتی در اینباره میگوید «اگر کسی ادوار زندگی آل احمد را نداند و آل احمدِ خسی در میقات را با آل احمدِ سال های ۲۴ و ۲۵ -که تودهای شده بود- مقایسه کند، نمیتواند بپذیرد نویسندۀ سفر نامۀ حج، همو باشد.».
۵۱سالِ قبل!
«…چارهای نیست جز اینکه بگوییم، سعودیها لیاقتِ ادارۀ این مشاهد را ندارند؛ «مدینه» و «مکّه» را باید از زیرِ نگینِ این حضرات بیرون کشید و دو شهرِ بینالمللیِ اسلامی اعلام کرد…» باری، با تورق برگهای دیگر کتاب «خسی در میقات» باز هم سطرهایی از این دست و رستخیزهایی مرتبط با فاجعۀ منا، بی کفایتیآل سعود و پیشنهاد مدیریتی نوین با حضور کشورهای اسلامی دیده میشود. از جمله: «چارهای نیست جز بینالمللی کردن این «مشاهد»؛ – مکه و مدینه و عرفات و منا- و اداره آنها را در اختیار هیئت مشترکی از نمایندگان ملل مسلمان گذاشتن و از اختیار عرب سعودی درآوردن و از محل درآمد حج، مخارجش را تأمین کردن و بهجای پلیس و شرطه سعودی، راهنما از هر ملتی گذاشتن؛ و جواز دادن به مراسم خاص هر یک از مذاهب و باج راه را برداشتن…» و در جای دیگر، بسیار دقیقتر و عجیبتر مینویسد: «باز امروز از یک بعدالظهر آمادۀ راه افتادن بودیم.
از منی به مکه. بساط جمعشده و آماده. عدهای زود جنبیدند و پیاده یا سواره رفتند. ولی ما ماندیم… از منا تا مکه راهی نیست. ولی این بستهشدن راهها عذابی است. هیچکاریش هم نمیتوان کرد. جز گستردن جاده. که سعودیها همتش را ندارند.»











