پایگاه اطلاع رسانی صبح رابر

13:28:11 - یکشنبه 2 اسفند 1394
داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
بررسی پیامدهای راهبردی انتخابات مجلس
به گزارش ” صبح رابر“؛ به نقل از  شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛/*برخلاف انتخابات‌های گذشته مجلس شورای اسلامی که معمولاً آثار و تبعاتشان چهارساله بود و دوره‌ی بعد فضای دیگری در کشور شکل می‌گرفت، به دلایلی که در ادامه بیان خواهد شد آثار و تبعات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی ممکن است ۱۰ سال و […]

به گزارش ” صبح رابر“؛ به نقل از  شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛/*برخلاف انتخابات‌های گذشته مجلس شورای اسلامی که معمولاً آثار و تبعاتشان چهارساله بود و دوره‌ی بعد فضای دیگری در کشور شکل می‌گرفت، به دلایلی که در ادامه بیان خواهد شد آثار و تبعات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی ممکن است ۱۰ سال و یا بیش از ۱۰ سال بر کشور تأثیرگذار باشد. شاید گزافه نباشد اگر ادعا کنیم اساساً ممکن است آثار و تبعات این انتخابات با هویت انقلاب‌اسلامی تزاحم و تعارض پیدا کرده و تهدیدات را متوجه هویت انقلاب کند.

باید توجه داشت که شرایط امروز انقلاب‌اسلامی در منطقه و شرایط امروز جمهوری اسلامی ایران تا حدود زیادی وابسته به این انتخابات است. ازاین‌رو لازم است پیامدها و تبعات انتخابات در حوزه راهبردی موردبررسی قرار گیرد.

جریان توسعه وابسته، زمینه‌ساز اقتدار زدایی از ج.ا.ا.

اکنون با جریانی مواجه هستیم که دو راهبرد را برای اداره کشور مدنظر قرار داده است:

۱) استراتژی تعامل‌گرایی

۲) استراتژی توسعه‌گرایی

۳) استراتژی وابستگی متقابل

تفکر، گفتمان و استراتژی‌های این جریان در حلقه‌ای موسوم به «نیاوران» در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، شکل گرفت. در استراتژی تعامل‌گرایی توسعه با نگاه به بیرون رقم خواهد خورد. این حلقه فکری در کنفرانس با عنوان چشم‌انداز و الزامات سیاست خارجی توسعه‌گرا در سال ۱۳۸۶ اعلام نمود که بیش از آن‌که غرب امنیتی و خطرناک باشد این ما هستیم که امنیتی و خطرناک هستیم. این حلقه معتقد است اگر ما بخواهیم به رشد اقتصادی و توسعه برسیم، باید درب‌های تعامل با جهان را به‌سوی خود بگشاییم و معتقدند با این سیاست خارجی و ایستادگی بر اصول و ارزش‌ها، درب‌های تعامل دنیا به روی ایران بسته‌شده است؛ لذا معتقد به لزوم تغییر سیاست خارجی جمهوری اسلامی هستند.

در تغییر سیاست خارجی هیچ ابایی ندارند که حد و اندازه‌ی این تغییر را مطرح کنند. در این کتاب و همایش مذکور صراحتاً می‌گویند ما باید تعامل جمهوری اسلامی را با کانون‌های قدرت و ثروت جهانی از تقابل و تخاصم به سمت مشارکت، همکاری و رقابت تغییر دهیم. بنابراین بدون هیچ‌گونه رودربایستی، اینان معتقد به تعامل با کانون‌های قدرت و ثروت یعنی آمریکایی‌ها و کشورهای اروپایی هستند.

اگر به مصاحبه اخیر ایشان در فرانسه دقت بکنیم به‌صورت کاملاً عریان آن حد تغییری که باید بگوید را بیان کرده است. به این استراتژی می‌گویند تعامل‌گرایی؛ یعنی ما باید رفتارمان را در سیاست خارجی تغییر بدهیم. از آن‌ها سؤال می‌شود که در تغییر رفتار جمهوری اسلامی چه چیزی عاید ما می‌شود؟ پاسخ می‌دهند که حداقل برای چند سال هیچ! ما باید اعتمادسازی کنیم؛ کانّه تا به الآن ما باعث بی‌اعتمادی در دنیا شده‌ایم. (از منظر آن‌ها) کسانی که به افغانستان و عراق لشکرکشی کردند در مسیر اعتماد حرکت کردند؛ ولی ما که در مسیر صراط الهی حرکت کردیم در مسیر اعتمادزدایی حرکت کرده‌ایم. لذا می‌گویند ما باید در سیاست خارجی تنش‌زدایی کنیم، باید اعتمادسازی کنیم، تغییر در سیاست خارجی را بپذیریم و عملیاتی کنیم و بعد وارد تعامل بشویم؛ این تعامل ازنظر آن‌ها یعنی بازی برد-برد.

بر اساس این نگاه ما باید مزیت‌های انقلابی و دینی را از دست بدهیم تا بتوانیم باب تعامل با دنیا را به روی خود باز کنیم. این تفکرِ تعامل‌گرایی چیزی از هویت انقلاب‌اسلامی باقی نمی‌گذارد. این تفکر هیچ نسبتی با اندیشه‌های امام عظیم‌الشأن راحل و رهبر معظم انقلاب ندارد. آن‌وقت می‌گویند اگر ما توانستیم باب تعامل با دنیا را به روی خود باز کنیم بعدازاین می‌توانیم به توسعه برسیم. لذا مقدمه رسیدن به توسعه از نظر این مکتب عدول از همه اصول و ارزش‌هاست؛ در حوزه سیاست خارجی، حوزه سیاسی و حوزه فرهنگی و اجتماعی.

در موضوع توسعه‌گرایی، معتقدند ما توان و دانش رسیدن به توسعه را نداریم. در همین راستا آقای ترکان مشاور آقای رئیس‌جمهور صراحتاً می‌گوید ما توانمان در حد تولید آبگوشت بزباش و قورمه‌سبزی است. لذا می‌گویند برای رسیدن به توسعه ما باید سرمایه‌گذار خارجی را به کشور دعوت کنیم و بعد فناوری‌های پیشرفته هم به کشور وارد خواهد شد. این مدل از توسعه مدلی است به نام توسعه وابسته.

در الگوی توسعه وابسته، کشورهایی که می‌خواهند به توسعه برسند باید بپذیرند که در پیرامون یک مرکز قرار بگیرند. این مرکز، کشورهای صاحب سرمایه و فنّاوری و یا همان کانون‌های قدرت و ثروت جهانی است. کشوری که می‌خواهد با این مدل به توسعه برسد باید آمادگی سرمایه‌گذاری در داخل را داشته باشد و شرکت‌های چندملیتی بازار فروش را در این کشور پیدا کنند و بعد محصولاتشان را به این کشور وارد کنند. در حوزه فناوری هم هیچ‌گاه فناوری‌های پیشرفته و نوین را به کشور پیرامون منتقل نمی‌کنند و این انتقال فناوری صرفاً به فناوری‌های در حوزه‌هایی مانند خودرو، پوشاک و نساجی، لوازم‌خانگی و مواد غذایی محدود می‌شود؛ یعنی یک کشور کاملاً مصرفی.

اما کشورهای مرکز برای سرمایه‌گذاری در کشورهای پیرامون شرط و شروطی هم دارند. شرط‌های آن‌ها این است که

بازار مصرف خوبی وجود داشته باشد،
این کشور در جهت‌گیری‌های سیاست خارجی‌اش با کشورهای مرکز همسو و همسان باشد.
نیرویی مزاحم سرمایه‌گذار خارجی در داخل نباشد. ناگفته پیداست که غربی‌ها نیروهای انقلاب را مزاحم خودشان می‌دانند، نقش‌آفرینی جمهوری اسلامی در منطقه را مزاحم سرمایه‌گذاری خارجی می‌دانند.

بنابراین ما اگر بخواهیم با این مدل توسعه اقتصادی وابسته جلو برویم، بر اساس فرمولی که جریان اعتدال دنبال می‌کنند، باید

اولاً در سیاست خارجی‌مان با مختصاتی که ذکر شد تغییرات اساسی در نظاممان ایجاد کنیم.

ثانیاً در حوزه سیاسی باید مرزهای خودی و غیرخودی برداشته شود تا سرمایه‌گذار خارجی احساس امنیت کرده و برای سرمایه‌گذاری بیاید.

ثالثاً باید فرهنگ مصرفِ کالاهای لوکس و کالاهایی که جامعه را به‌سوی تجمل‌گرایی سوق می‌دهد به‌عنوان یک فرهنگ نهادینه شود. حوزه فرهنگی ما باید تغییر کند، سبک زندگی‌مان باید تغییر کند تا کشورهای مرکز امکان سرمایه‌گذاری برایشان فراهم شود. آثار و تبعات این مدل از توسعه بدتر از مدل توسعه تکنوکرات‌های دولت سازندگی است.

به یاد داریم که رئیس دولت سازندگی مدل کوچک‌تری از توسعه را در کشور پیاده‌سازی کرد که در نتیجه‌ی آن، هزینه زندگی برای ما بالا رفت. ما مردمانی بودیم که در دهه ۷۰ هزینه زندگی‌مان کاملاً معقول و معتدل بود. با توسعه آقای هاشمی هزینه زندگی در این کشور بالا رفت. بسیاری از مردم برای تأمین هزینه زندگی مجبور شدند دوشغله شوند. زن وارد بازار کار شد. سبک زندگی تغییر کرد؛ اول مصرف‌گرایی، بعد لوکس‌گرایی، بعد تجمل‌گرایی و سپس اشرافی‌گری. این تبعاتی که بر کشور ما حادث شد و ضرباتی که در عرصه فرهنگ و بعد در عرصه اقتصاد -نوکیسه‌ها و ثروت‌های بادآورده- بر ما تحمیل شد نتیجه‌ی مدلی کوچک از توسعه‌گرایی در دوران هاشمی بود. این مدل، به‌مراتب بزرگ‌تر، خطرناک‌تر و پرهزینه‌تر از مدل قبلی برای جمهوری اسلامی است. این مدل در انتخابات آینده به نقطه‌ای رسیده است که می‌خواهد موانع این توسعه‌گرایی را از سر راه بردارد. به همین خاطر انتخابات مجلس دهم، اهمیتی راهبردی، اهمیتی اقتصادی و اهمیتی گفتمانی و فرهنگی پیدا می‌کند.

وضعیت راهبردی کنونی جمهوری اسلامی ایران

در حوزه راهبردی، امروز جمهوری اسلامی ایران به مدد رهبری هوشمند و با حکمت الهی رهبر معظم انقلاب توانسته است علی‌رغم تحریم‌ها موازنه راهبردی را در منطقه تغییر دهد. نظام اسلامی توانسته است ثبات را در سوریه تا حد معمولی برقرار کند؛ نظام سیاسی سوریه را تثبیت نماید، روس‌ها را وارد منازعه خاورمیانه کرده و سپس یک ائتلاف ضدهژمون یعنی ضد آمریکا در منطقه شکل داده‌است. ما توانسته‌ایم از طریق ائتلاف چهارگانه تحریم تسلیحاتی محور مقاومت را بشکنیم. ما امروز دو منطقه ژئوپلیتیکی قلب‌زمین (هارت‌لند) را در دو طرف محور مقاومت به هم متصل کرده‌ایم. آمریکایی‌ها احساس خطر کرده‌اند و با صراحت اذعان می‌کنند که نظم منطقه‌ای در حال تغییر است و کلید این تغییر در سوریه و در دستان جمهوری اسلامی است.

امروز ما توانسته‌ایم با انتفاضه سوم بزرگ‌ترین ضربه را به امنیت رژیم صهیونیستی وارد کنیم که دیگر مهار شدنی هم نیست و تلفات رژیم صهیونیستی از جنگ ۳۳ روز بیشتر شده است. درحالی‌که رژیم صهیونیستی که دارای یازدهمین ارتش برتر دنیاست، یک مورد از مزیت‌های استراتژیکی‌اش را هم نمی‌تواند استفاده کند؛ یک هواپیما، یک موشک و یا تانکش را نمی‌تواند استفاده کند ولی در حال تلفات دادن است. همین چند وقت پیش بود که یکی از مقامات بلندپایه موساد در قلب فلسطین اشغالی به درک واصل شد. در یمن محور مقاومت توانسته است یک ارتش استیجاری عربی را زمین‌گیر کند، درحالی‌که هیچ‌ندارند الا خدا. ما توانسته‌ایم دالان استراتژیک «راه قدس از کربلا می‌گذرد» را بازگشایی کنیم. این دالان پیام بسیار روشن برای اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها دارد؛ ایران، عراق، سوریه، فلسطین اشغالی. این دالان استراتژیک بازگشایی‌شده است. ما امروز توانسته‌ایم آمریکایی‌ها را در یک بن‌بست استراتژیک قرار دهیم و آن‌ها دیگر توان مدیریت در تحولات منطقه را ندارند.

بر همین اساس مؤسسه آمریکایی هادسن یکی از مراکز تحقیقاتی نزدیک به جمهوری خواهان می‌باشد و در زمینه مسائل سیاست خارجی، سیاست داخلی، امنیت ملی و امور دفاعی تحقیق می‌نماید، این موسسه در گزارشی ایران را زمره ۸ کشور برتر دنیا قرار داده و در بخش پایانی گزارش خود پیرامون رقابت ایران و عربستان می‌نویسد: «هر دو کشور ایران و عربستان در حال حاضر مصمم هستند که پیروز شوند و آشتی بین دو کشور ظاهراً بعید است. اگر هر یک از دو طرف، یک پیروزی قاطع به‌دست آورد و در سراسر خاورمیانه غالب شود، کشور پیروز، یک قدرت نیرومند جهانی خواهد بود.»

دراین‌ارتباط ارزیابی راهبردی از رقابت دور نهایی بین ایران و عربستان بسیار مهم و تعیین‌کننده خواهد بود. عربستان برای تضعیف قدرت منطقه‌ای ایران، متوسل به جنگ نیابتی با ماهیت تروریستی-تکفیری شد. آل‌سعود در این رابطه تقابل جدی شیعه و سنی، بی‌ثبات‌سازی و تجزیه کشورهای محور مقاومت و ناامن سازی محیط داخلی ایران را به انتظار نشسته بود.

اما مدیریت هوشمند رهبر معظم انقلاب، تهدید جنگ نیابتی را به فرصتی اقتدار آفرین برای محور مقاومت و ج.آ. ایران تبدیل نمود و منجر به ایجاد دست برتر برای ایران در منطقه شد. از سوی دیگر با تدبیر رهبر معظم انقلاب برای ایجاد ائتلاف چهارگانه بین ایران، روسیه، سوریه و عراق، شاهد تغییر توازن راهبردی در منطقه به نفع ایران بودیم. به موارد مذکور می‌باید مقاومت هوشمند و پیروزی‌های جنبش انصارالله یمن  در برابر آل‌سعود را نیز اضافه نمود.

اما در طرف دیگر میدان رقابت، عربستان قرار دارد که اکنون درگیر بحران‌های داخلی و منطقه‌ای است و هیچ چشم‌اندازی برای برون‌رفت از آن‌ها برای آل‌سعود مشاهده نمی‌شود. ارزیابی راهبردی فوق، عملاً برتری و از پیش‌برنده بودن ایران در رقابت نهایی با عربستان را مشخص می‌سازد. این روند طراز قدرت  ج.ا.ایران را فراتر از یک قدرت منطقه‌ای قرار داده – و به تعبیر موسسه آمریکایی هادسن – در صورت پیروزی نهایی، ایران یک قدرت نیرومند جهانی خواهد شد.

تسری معادله تحریم-هسته‌ای به اقتدار منطقه‌ای

اساس مذاکراتی که در داخل به‌عنوان «برد-برد » از آن یاد می‌شد بر این مبنا استوار بود که لغو تحریم‌ها منوط بر تغییر رفتار ایران و تعدیل توانمندی هسته‌ای ج.ا.ا و غرب به دنبال آن بود تا معادله‌ای مبتنی بر همین ساختار در ذهن‌ها تداعی کند.

تجربه کارآمد غرب در ماجرای برجام و فرایند گروکشی از بازگشت احتمالی تحریم‌ها (که به دنبال ایجاد زنجیره وصل آن به موضوع محور مقاومت و اقتدار منطقه‌ای ج.ا.ا. است) باعث شده است که بر مناسبات سیاسی اقتصادی میان ایران و غرب موضوع تحولات منطقه سایه افکند. بر این منوال معادله جدیدی شکل می‌گیرد که بر اساس آن «عدم بازگشت تحریم‌ها» و «آزادسازی حقیقی دارایی‌های ایران» منوط به تغییر رفتار ایران در منطقه و تعامل با محور عربی-غربی شده که این به‌معنای کوتاه آمدن از اقتدار منطقه‌ای و محور مقاومت در منطقه است.

در چنین شرایطی جایگاه مجلس آینده بسیار مهم می‌باشد و غرب روی آن حساب ویژه‌ای بازکرده است. مجلس آینده درصورتی‌که دنباله‌روی جریان تعامل‌گرای کدخداپذیر باشد نیات غرب در منطقه تحقق می‌یابد.

مخاطرات مجلس کدخداپذیر

حال اگر در چنین شرایط پرفرصتی، مجلس دهم در اختیار تعامل‌گرایان کدخداپذیر بدهیم قرار گیرد چه نتیجه‌ای خواهد داشت؟ در این شرایط ما دچار دوگانگی در حاکمیت می‌شویم. این تعارض و دوگانگی در حاکمیت، جمهوری اسلامی ایران را از درون وادار می‌کند تا فرصت‌های تاریخی خود را یکی از پس از دیگری واگذار کند. مگر ما در موضوع هسته‌ای مزیت‌های بسیار عالی نداشتیم که تنها با یکی از آن‌ها می‌توانستیم کل تحریم‌ها را برطرف کنیم؟ همه‌ی مزیت‌ها را دادیم اما تنها بخشی از تحریم‌ها آن‌هم فقط برای شش ماه تعلیق شده است. اگر مجلس آینده در این شرایط راهبردی در اختیار نااهلان و نامحرمان قرار بگیرد و جریان نفوذ بتواند خود را در مرکز تصمیم‌گیر وارد کند، خسارتی بزرگ در منطقه متوجه ما خواهد شد. در ۳۰۰ سال گذشته چنین فرصت‌های تاریخی در منطقه نداشته‌ایم. امروز بحمدالله جمهوری اسلامی ایران صاحب یک اقتدار ممتاز منطقه‌ای است. با یک غفلت تاریخی و راهبردی این امتیازات و اقتدار را ممکن است از دست بدهیم.

این جریان به دنبال توسعه‌گرایی است. شرطی که غربی‌ها برای انتقال فنّاوری و سرمایه به ایران خواهند گذاشت این است که باید از عمق استراتژیک خود عقب‌نشینی کنید. آیا این جریان تعامل‌گرا و کدخداپذیر استعداد و آمادگی عقب‌نشینی از عمق استراتژیک را دارد؟ باید بدانیم که صددرصد این استعداد را دارد! و به نظام فشار خواهند آورد و خطوط قرمز را دور خواهند زد، همچنانکه در اجرای برجام دور زدند.

نشست خبری در ایتالیا، در زیر سم اسب مارکوس آئورلیوس آنتونیوس، امپراتور روم، درواقع پیامی بود قبل از سفر به پاریس که باید این پیام به فرانسوی‌ها داده می‌شد؛ این پیام را دادند. این جریان، جریانی نمادگرا است و از نمادها استفاده می‌کند، مانند استفاده از کلید. سؤال این است که آیا اینان این هوشمندی را ندارند که بفهمند اگر زیر این مجسمه بایستند و این قراردادها را امضا کنند، حتماً پیام‌هایی می‌تواند داشته باشد؟! تعمداً این پیام‌ها را قبل از سفر پاریس دادند و البته بعدازآن برای ماله‌کشی، تاریخ را تحریف کردند! و گفتند که این مارکوس آنتونیوس به ایران آمد و شکست خورد! و فکر نمی‌کنند که مخاطب ممکن است اندک شعوری هم داشته باشد! بله، مارکوس آنتونیوس به ایران آمد و شکست خورد، اما این مارکوس آنتونیوس برای یک قرن پیش از میلاد است که در زمان ژولیوس سزار به ایران آمد و شکست خورد. اما این مجسمه‌ای که در محل تنظیم قراردادها و بر فراز سر آقای روحانی بود، مجسمه‌ی مارکوس آئورلیوس آنتونیوس بود که به برادرخوانده‌ی خود، پیوس، دستور داد به ایران لشکرکشی کند که درنتیجه آن، منطقه‌ی غرب بین‌النهرین یعنی غرب فرات تا نهری در سوریه در آن زمان از ایران جدا شد. بعد می‌گویند که عزتی از بین نرفت! درحالی‌که این نماد بی‌عزتی بود، چون آن امپراتور و سردار او آمد و کاخ اشکانیان را به آتش کشید و ویران کرد. معنای آن این است که ما یک‌بار دیگر زیر سم اسب مارکوس آئورلیوس آنتونیوس توانستیم ایران را پای این قراردادها بیاوریم. شرط فرانسه برای تعامل با ایران چیست؟ درواقع شرط تعامل فرانسه با ایران و انعقاد قرارداد، عدول ایران از مسئله سوریه بود. این پیامی بود که باید قبل از سفر به پاریس داده می‌شد. خیلی دقیق این مجسمه را برای انتقال این پیام به‌طرف فرانسوی انتخاب کردند! لذا این‌ها این استعداد را دارند.

جمع‌بندی

یکی از مهم‌ترین رهاوردهای انقلاب‌اسلامی، عزت و اقتداری است که سربلندی، استقلال و امنیت کشور و جامعه خود را مدیون آن هستیم. اگر ایران تا پیش از پیروزی انقلاب دنباله‌روی سیاست‌های غرب در منطقه بود، اکنون به‌عنوان بازیگری مستقل در سطح منطقه و حتی جهان شناخته‌شده است که امنیت ملی خود را در کیلومترها دورتر از مرزهای خود تأمین نموده و پشتیبان مستضعفان نیز هست. همین عزت و اقتدار است که سبب شده است که ایرانی به استقلال خود افتخار کند و در منطقه‌ای که سراسر آشوب و ناامنی است، از ثبات، آرامش و امنیت برخوردار باشد. حفظ این دستاورد چیز کمی نیست و مجلس نیز به‌نوبه خود باید در نگه داشت و ارتقاء آن سهیم باشد.

بر این اساس شکل‌گیری مجلسی که بر مواضع اصولی و اساسی انقلاب‌اسلامی پافشاری کند و جهت‌گیری‌های آرمانی را تعقیب نماید، در جهت حفظ عزت و اقتدار ملی جمهوری اسلامی ایران ضروری است. در همین رابطه رهبر معظم انقلاب‌اسلامی، حضرت امام خامنه‌ای نیز در جمع نمایندگان نهمین دوره مجلس  شورای اسلامی می‌فرمایند: « مطلب دیگری که عرض می‌کنیم، راجع به مواضع اصولی در مجلس شورای اسلامی است. بحمدالله مواضع اصولی مجلس، خوب است. اشاره هم کردند رئیس محترم مجلس، همین‌جور است؛ بنده هم می‌شنوم، می‌بینم، مشاهده می‌کنم که وقتی مسائل اساسی و اصولی و آن‌چیزهایی که مبانی اصلی نظام و انقلاب‌اسلامی است مطرح می‌شود، مواضع مجلس، مواضع قابل‌قبول، مثبت و بعضاً کاملاً پیشرفته است؛ این باید باشد، این در همه‌ی مجالس باید باشد. شاکله‌ی مجلس شورای اسلامی باید بنای مرتفع مواضع اصولی باشد. معیار هم، فرمایشات امام و وصیت‌نامه‌ی امام و همین بیست‌وچند جلد بیانات امام است؛ این معیار است. نگاه کنیم ببینیم مجموعه‌ی بیانات امام چه رفتاری را، چه جهت‌گیری‌ای را برای انقلاب و برای نظام جمهوری اسلامی ترسیم می‌کند؛ روی این مواضع بایستی ایستاد؛ باید شاکله‌ی مجلس این باشد. اگر این شد، آن‌وقت در پرتگاه هولناک فرو غلتیدن در نظام سلطه ما دچار نخواهیم شد؛ در یک چنین پرتگاه هولناکی فرو نخواهیم غلتید؛ والّا اگر این نشد، خطرات در این زمینه زیاد است.»

همچنین ایشان در جمع پرشور مردم قم در سالگرد حماسه ۱۹ دی می‌فرمایند: «خب مجلس خیلی مهم است؛ هم از لحاظ قوانین، هم از لحاظ ریل‌گذاری برای حرکت دولت‌ها -این ریل را مجلس می‌گذارد تا این قطار حرکت کند و به سمت هدف‌ها برود- هم در مسائل بین‌المللی. ملاحظه می‌کنید که بحمدالله مجلس کنونی ما، در مسائل بین‌المللی، مواضع خیلی خوبی می‌گیرد؛ این خیلی برای کشور مغتنم است. این کجا، و اینکه یک مجلس شورایی ما تشکیل بدهیم که در مقابل دشمنان بین‌المللی و جبهه‌ی متّحد دشمنان، حرف آن‌ها را بزند [کجا]؛ این‌ها خیلی با هم فرق می‌کند. این کجا که مجلسی داشته باشیم که چه در قضیّه‌ی هسته‌ای و چه در قضایای گوناگون دیگر، حرف دشمن را تکرار بکند؛ یا اینکه نه، مجلسی مستقل، آزاد و شجاع باشد؛ همان‌جوری که مردم شعار می‌دهند، داخل مجلس شعار بدهند؛ همان‌جوری که مردم می‌خواهند، در داخل مجلس موضع‌گیری کنند؛ این خیلی مهم است. مجلس شورای اسلامی، بنابراین، هم برای مسائل داخلی کشور، هم برای اعتبار جهانی و بین‌المللی کشور، خیلی دارای اهمّیّت است و یکایک افراد نماینده دخیل‌اند.»

بنابراین انتخابات مجلس از منظر راهبردی بسیار حائز اهمیت است، به‌طوری‌که در تاریخ انتخابات مجلس هیچ‌کدام این‌چنین دارای اهمیت راهبردی نبوده‌اند.

 

انتهای متن/

تابناك وب سجام تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب