به گزارش ” صبح رابر” ؛ به نقل از مشرق؛ پس از نشست مشهور چهار جانبه وین در اواخر اکتبر گذشته بین آمریکا – ترکیه – عربستان و روسیه و همچنین چند روز پیش از برگزاری نشست وین ۱، «جان کری»، وزیر خارجه آمریکا در مصاحبه ای خبری از «راهکار جدیدی برای حل بحران سوریه» خبر داد، اما در آن زمان از هرگونه توضیح درباره این راهکار امتناع کرد.
براساس آن اظهارات و تصریحات طرف های دیگر شرکت کننده در نشست ها و مذاکرات حل بحران سوریه، برداشت شد که مسکو طرحی سه مرحله ای برای حل بحران سوریه به طرف های شرکت کننده در این نشست ها ارائه داده که شامل «تقسیم و طیف بندی گروه های تروریستی»، «غلبه بر آنها» و «آغاز روند سیاسی با نظارت طرف های بین المللی» برای حل بحران سوریه و بازگرداندن امنیت و استقرار به این کشور می شود.
تحولاتی که پرونده سوریه در روزهای اخیر شاهد آن بوده و به موجب آن واشنگتن و مسکو اعلام کردند که به راهبرد مشترکی برای دستیابی به «آتشبس» دست یافته و معارضان سوری خارج نشین نیز با آن موافق هستند، می تواند، به نوعی اجرای مرحله اول از طرح سه مرحله ای روسیه برای حل بحران سوریه عنوان شود.
اگرچه ورود بحران سوریه به این مرحله موضوعی بسیار مهم شمرده می شود، اما مهم تر از آن توافقات به عمل آمده در این راستاست که رهاورد آن صف آرایی راهبردی طرف های تاثیرگذار بر بحران را درپی دارد.
بندهای توافق
یک: پایین کشیدن فتیله جنگ سراسری
بی تردید یکی از مهمترین رهاوردهای این توافق پایین کشیدن فتیله جنگ سراسری در سوریه است که در صورت عدم اقدام در این راستا می تواند، به جنگی جهانی مبدل شود و مسکو درباره وقوع آن پس از تهدیدات پوشالی ترکیه و عربستان سعودی مبنی بر اعزام نیروی پیاده نظام به سوریه هشدار داد.
اما این تقسیم بندی به دلیل وجود اختلاف نظر درباره آن و تاکید روس ها مبنی بر عدم پذیرش این طبقه بندی و ادامه مبارزه با تروریسم تا ریشه کن سازی آن در سوریه عملا با شکست مواجه شد.
با شکست این طرح واشنگتن زنگ خطر را برای گروه های تروریستی مورد حمایتش به صدا درآورد و از آنها خواست، با پایبندی به تمام مندرجات توافق خود را از تیررس حملات جنگنده های روسی و پیاده نظام ارتش سوریه نجات دهند، چون در غیر این صورت با آنها همچون گروه های تروریستی تکفیری «داعش» و «جبهه النصره» تعامل خواهد شد.
صرف نظر از تلاش واشنگتن برای نجات دادن گروه های تروریستی مورد حمایتش از حملات روس ها و ارتش سوریه، این اقدام را می توان به نوعی تلاش کاخ سفید برای فراهم کردن زمینه تشکیل نیروی نظامی منسجم و یکپارچه تحت عنوان «ارتش جدید سوریه» از یک سو و از سوی دیگر، از بین بردن فشارهای بین المللی و منطقه ای بر گروه های تروریستی مورد حمایت آمریکا به شمار آورد.
باید توجه داشت، تشکیل این نیروی نظامی به آمریکا امکان خواهد داد، منسجم تر و قدرتمندتر به رویارویی ارتش سوریه در جبهه های مختلف عملیاتی برود و نوار پیروزی های میدانی دمشق را قیچی کند.
در این حالت واشنگتن می تواند، امیدوار باشد که خواسته ها و مطالبات خود را به دمشق تحمیل و نظام سوریه را به پذیرش توافق سیاسی مد نظرش وادار کند. در این بین اگر خواسته های واشنگتن توسط دمشق رد و همچون گذشته تعیین سرنوشت بحران به عرصه میدانی سپرده شود، آمریکایی ها با نیروی نظامی جدید خود وارد میدان خواهند شد و تلاش خواهند کرد، با تاثیرگذاری بر روند جنگ در سوریه معادلات حاکم بر میدان را به سود خود تغییر دهند.
سه: تغییر معادلات و نقشه های میدانی
یکی از مهمترین نتایج برقراری آتش بس درسوریه به ویژه اگر با موفقیت همراه شود و به تبع آن مدت زمان آتش بس تمدید گردد، تغییر معادلات کنونی حاکم بر میدان و ترسیم مجدد نقشه های میدانی است.
در واقع تمدید آتش بس را باید به ورود مستقیم به مرحله دوم طرح روسیه ترجمه کرد که «غلبه بر گروه های تروریستی مسلح» با هدف «ریشه کن سازی تروریسم در سوریه» را دربرمی گیرد.
افزایش و تشدید عملیات نظامی در کنار از پیش رو برداشته شدن مرزبندی های جغرافیایی حاکم بر جبهه های عملیاتی و میدان های نبرد به ویژه مناطق تحت سیطره گروه های مسلح، آن هم بدون پذیرش هرگونه پیش شرط، از جمله تقسیم بندی و طیف بندی گروه های تروریستی به میانه رو و تندرو، به معنای موفقیت مسکو در از بین بردن مرزبندی های جغرافیایی میدان های نبرد و تغییر معادلات حاکم بر جبهه های عملیاتی به سود دمشق و هم پیمانانش است.
نگاهی به اوضاع مسکو و دمشق در آستانه آتش بس
روس ها در حالی در خصوص طرح آتش بس در سوریه با آمریکایی ها به توافق رسیدند که از زمان ورود به عرصه میدانی سوریه موفق شدند، اهداف عالی مورد نظر خود را محقق کنند.
مهمترین و بزرگترین دستاورد روس در سوریه، پایان دادن به اقدامات خارجی جهت براندازی نظام در این کشور و تاکید مجدد بر این نکته بود که هرگونه تغییر نظام در سوریه باید به خواست و اراده مردم این کشور باشد و این نه تنها موفقیتی بزرگ برای مسکو بود، بلکه پیروزی مهمی برای دمشق نیز شمرده می شد که به این طریق اقتدار نظام و استمرار حیات آن را به رخ دشمنان می کشید.
آنچه این موفقیت را پر رنگ تر کرد و به نوعی خشم و عصبانیت غرب از دمشق و هم پیمانانش را به دنبال داشت، صدور فرمان ۶۳ «بشار اسد»، رئیس جمهوری سوریه مبنی بر اعلام تاریخ برگزاری انتخابات جدید پارلمانی در این کشور بود که به موجب فرمان اسد، ۱۳ آوریل آینده مقرر شده است.
اقدام بشار اسد در تعیین موعد برگزاری این انتخابات که دومین دوره انتخابات پارلمانی سوریه از زمان آغاز بحران سوریه در مارس ۲۰۱۱ میلادی تاکنون شمرده می شود، نشانه ای دیگر بر تلاش های نظام سوریه برای تحقق مطالبات مردمی و در عین حال نشانه ای بر ماهیت دموکراتیک نظام سوریه است.
نکته بسیار مهم آنکه دستاوردهای ارتش سوریه در برابر گروه های تروریستی و دشمنان سوریه است که چنان فضای امنی را در این کشور ایجاد کرده که به دولتمردان این کشور این امکان را می دهد تا قاطعانه زمان انتخابات را مشخص و اعلام کنند.
در واقع باید گفت، این انتخابات آزمونی برای کشورهای غربی است که ادعای رویکرد دمکراتیک دارند. آنها اگر واقعا به دنبال دموکراسی هستند، باید به حمایت از تروریسم پایان داده و به سوریه در تکمیل روند برقراری امنیت و برگزاری انتخابات کمک کنند.
هدف مهم دیگری که روس ها طی حضور نظامی خود در عرصه میدانی سوریه محقق کردند، وارد آوردن ضربات مهلک به گروه های تروریستی در مدت زمانی بسیار کوتاه تر از آنچه آمریکایی ها در قالب تشکیل «ائتلاف بین المللی مبارزه با داعش» آن را در سوریه و عراق کلید زده بودند.
این موفقیت نظامی را باید به نوعی به رخ کشیدن قدرت و توانایی نظامی روسیه مقابل آمریکا تلقی کرد و در این بین توافق مسکو – واشنگتن برسر برقراری آتش بس، علی رغم تمام شک و تردیدهای موجود درباره کارآمدی و موفقیت آن، نوعی پایان دادن به یکه تازی آمریکا در عرصه تصمیم گیری های بین المللی است.
نگاهی به اوضاع واشنگتن و متحدانش در آستانه آتش بس
همانگونه که گفته شد، توافق آمریکا و روسیه برسر آتش بس در سوریه را می توان آغاز مرحله ای جدید در عرصه بین المللی شمرد، مرحله ای که در آن آمریکایی ها تصمیمات عرصه بین الملل را اتخاذ نخواهند کرد.
آنچه کارشناسان و صاحبنظران را به این نتیجه سوق داده است، مجبور شدن واشنگتن به پذیرش بسیاری از حقایق نادیده گرفته شده در پرونده سوریه و معادلات جدید حاکم بر عرصه میدانی است که با خواست و اراده کاخ سفید در تعارض و تناقض است.
دستاوردهای میدانی ارتش سوریه و متحدانش و به دنبال آن تغییر موازنه قوا و معادلات میدانی به سود دمشق و مسکو و محور مقاومت، آمریکایی ها را وادار به پذیرش طرح آتش بس کرد.
در واقع یکی از اهداف آمریکا در پذیرش آتش بس ترمیم و ترتیب صفوف گروه های تروریستی و بازنگری در ترکیب و ساختار آنهاست، به همین دلیل تمام پتانسیل آمریکایی ها در کنفرانس «مونیخ» بر جلب رضایت و موافقت دمشق و مسکو و طرف های تاثیرگذار بر بحران سوریه جهت توقف تمام عملیات های نظامی و برقراری آتش بس در سوریه متمرکز شد تا معادلات و نقشه های میدانی بیش از این به زیان آمریکایی ها تغییر نکند.
این موضوعی نبود که از نگاه دمشق و مسکو دور مانده باشد، به همین دلیل آنها بر توافقی تاکید کردند که در آن قید و بندی بر عملیات نظامی روسیه و ارتش سوریه در پروسه مبارزه با تروریسم وضع نکرده باشد و این عملیات همچون گذشته بدون قائل شدن هرگونه تبعیض و تمایزی بین گروه های مسلح ادامه یابد.
چرایی پافشاری مسکو و دمشق بر ادامه عملیات نظامی
نتایج کنفرانس مونیخ شکستی تلخ و بزرگ برای آمریکا و هم پیمانانش در پرونده سوریه در عرصه سیاسی رقم زد، چون خواسته مسکو و دمشق در خصوص ادامه پروسه مبارزه با تروریسم که با موفقیت بسیار نیز در ماه های اخیر همراه بود، نابجا و ناحق نشان نمی دادند.
در این شرایط مخالفت آمریکایی ها با خواست مسکو و دمشق، این کشور را بیش از پیش متهم به حمایت از گروه های تروریستی می کرد و موافقت با این خواسته ها نیز به معنای نابودی و فنای مزدوران واشنگتن در سوریه بود.
به این ترتیب برای حفظ باقی مانده اعتبار و حیثیت بین المللی خود، واشنگتن به خواسته های مسکو و دمشق تن داد، اما تلاش کرد، عملیات نظامی طی آتش بس علیه گروه های تروریستی مانند داعش و النصره ادامه یابد که ۸۵ درصد از مناطق تحت تصرف گروه های مسلح در سوریه را شامل می شد.
لذا آنچه هم اکنون در سوریه جاری است و درباره آن توافق شده، را نباید «آتش بس» شمرد، بلکه باید آن را «توقف اقدامات خصمانه» خواند، چون آتش بس بین طرف هایی برقرار می شود که موجودیت نظامی آنها به رسمیت شناخته شده باشد، مانند ارتش و نیروهای مسلح کشورها، لذا پذیرش آتش بس توسط دمشق و مسکو به معنای به رسمیت شناختن گروه های تروریستی مسلح مورد حمایت آمریکا در سوریه و اعتراف ضمنی به محق بودن آنها بر مناطق تحت تصرف اشان بود و این یکی از مهمترین اهداف نهفته در بطن پافشاری آمریکا بر برقراری آتش بس در سوریه بود که از نگاه بسیاری از ناظران و تحلیلگران دور مانده و نادیده گرفته شده بود.
بنابراین آنچه در کنفرانس مونیخ مورد توافق آمریکا و روسیه قرار گرفت، نه آتش بس، بلکه توقف اقدامات خصمانه در سوریه بود و با پذیرش آن توسط واشنگتن محور دشمنان سوریه در عمل نشان دادند، شکست در عرصه سیاسی در کنار عرصه میدانی را پذیرفته اند.
تصمیم جنون آمیز ترکیه و عربستان جهت ورود نظامی به سوریه
تن دادن آمریکا به شکست سیاسی در کنار شکست میدانی، ریاض و آنکارا را به مرز جنون رساند، به همین دلیل به محض پایان کنفرانس مونیخ از قصد خود مبنی بر ورود نظامی به میدان سوریه خبر دادند.
در حالی که ترک ها و سعودی ها بی محابا از ورود نظامی به میدان سوریه سخن می گفتند و نشان می دادند که تدارک لازم برای این امر را اتخاذ می کنند، واشنگتن و ناتو که از بازتاب های خطرناک چنین ریسکی به خوبی آگاه بودند، ضمن اعلام مخالفت خود با این اقدام صراحتا عدم حمایت خود از آنکارا و ریاض را اعلام کردند.
تیر خلاص اردن
در گیر و دار تهدیدات سعودی ها مبنی بر حضور نظامی در سوریه با اعزام ۱۰۰ هزار نیروی نظامی به این کشور، اردن تیر خلاص را بر پیکره ریاض شلیک کرد و از توافقات خود با روسیه در خصوص پرونده سوریه خبر داد.
سعودی ها که اردن را پل انتقال نظامیان خود به سوریه به شمار آورده بودند، در کمال ناباوری شاهد پشت کردن امان به آنان شدند تا با مسکو بر سر ایجاد یک مرکز هماهنگی در امان برای به اشتراک گذاری اطلاعات مورد نیاز جهت عملیات نظامی علیه گروه های تروریستی به توافق برسد.
بر اساس توافق عبدالله دوم، پادشاه اردن با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، ارتش های دو کشور توافق کردند، اقدامات خود از جمله ماموریت های جنگنده های خود را بر فراز سوریه هماهنگ کنند.
با روی گردانی اردن و واکنش تند عراق مبنی بر اینکه هیچ گاه اجازه استفاده عربستان سعودی از خاک این کشور برای انتقال نظامیانش به سوریه را نخواهد داد، برای ریاض که همچنان بر حضور نظامی در سوریه تاکید داشت، یک گزینه بیشتر روی میز باقی نمی ماند و آن ترکیه و استفاده از مرزهای مشترکش با سوریه بود.
اما زمان بر بودن گزینه ترکیه و در عین حال هزینه بر بودن آن، در برهه ای که ارتش سوریه با کمک نیروی هوایی روسیه هر روز پیروزی جدیدی را در جبهه عملیاتی شمال این کشور رقم می زدند، سعودی ها را به بازنگری در تهدیداتشان واداشت و در اولین گام ریاض را وادار کرد تا شمار نظامیان خود را از ۱۰۰ هزار نفر به نیروهای ویژه کاهش دهد که بالطبع فراتر از چند هزار نظامی نخواهد بود.
ادعای عربستان و ترکیه مبنی بر حضور نظامی در عرصه میدانی سوریه صرف نظر از مضحک بودن، سوالات مهمی را برای افکار عمومی جامعه بین المللی مطرح کرد، از جمله اینکه ترک ها و سعودی ها در صدد مبارزه با چه طرفی در سوریه هستند؟
پاسخ این سوال به اندازه سوال مهم بود. در این تردید وجود نداشت که گروه های تروریستی هیچ گاه طرف مبارزه عربستان سعودی و ترکیه نخواهند بود، چون اگر آنکارا و ریاض درصدد مبارزه با این گروه های بودند، طی پنج سال بحران سوریه هیچ گاه از آنها حمایت نمی کردند، حتی اگر هم چنین قصد و نیتی وجود داشت، این ورود نظامی می بایست با موافقت و تایید دمشق صورت گیرد.
بنابراین هدف اصلی سعودی ها و ترک ها نظام سوریه و براندازی آن بود که پنج سال هرآنچه برای تحقق هدف زدند، به درب بسته خوردند. در چنین شرایطی ورود نظامی این دو کشور به سوریه مصداق تجاوز و نقض تمامیت ارضی سوریه و اشغال نظامی آن شمرده می شد که قوانین و معاهدات بین المللی آن را محکوم کرده و به دمشق حق دفاع از خود را می دهند.
افزایش تنش و تشدید اختلافات بین گروه های تروریستی
با دستیابی توافق بین روسیه و آمریکا، مسکو اعلام کرد که متعهد می شود، با اعمال فشار بر دمشق، نظام سوریه ملزم به رعایت توافق و احترام به آن می کند و به همین منظور از واشنگتن خواست، مقابله به مثل کرده و گروه های مسلح مورد حمایت و طرف های منطقه ای و بین المللی هم پیمان خود را وادار به رعایت توافق و احترام به آن کند.
صرف نظر از گروه های مسلح، ترکیه و عربستان سعودی مهمترین هم پیمانان منطقه ای آمریکایی ها در پرونده سوریه شمرده می شوند که صرف نظر از گزینه نظامی بر کناره گیری «بشار اسد» از قدرت تاکید و پافشاری می کنند، در حالی که توافق مسکو و واشنگتن بر ابقای اسد بر مسند قدرت بدون مشخص کردن موعدی برای کناره گیری وی از قدرت تاکید می کند.
از سوی دیگر، توافق مسکو و واشنگتن با واکنش های متفاوتی از سوی گروه های مسلح در سوریه مواجه شد. در حالی که برخی گروه ها آن را پذیرفته و از این توافق استقبال کردند، شماری دیگر آن را خیانت آمریکا، مهمترین حامی آنها در بحران سوریه، عنوان کردند تا این توافق به عامل دیگری جهت تعمیق شکاف ها و افزایش و تشدید اختلافات بین این گروه ها تبدیل شود و با کم رنگ شدن مصداقیت و اعتبار آمریکا و اعتماد این گروه ها به واشنگتن انتظار می رود، گرایش این گروه ها به سمت و سوی مسکو سوق پیدا کند.
بازی دو سر برد دمشق در توافق مسکو – واشنگتن
توافق به دست آمده بین مسکو و واشنگتن مبنی بر توقف اقدامات خصمانه که به اشتباه از آن تحت عنوان آتش بس یاد می شود، را باید نتیجه موافقت دمشق با آن دانست و این موافقت از این امر نشات می گیرد که نظام سوریه همواره بر اصل راهکار سیاسی و آتش بس و کمک های بشر دوستانه برای مناطق تحت محاصره گروه های تروریستی تاکید داشته و این توافق نیز ادامه همین روند است.
از سوی دیگر، توافق آمریکایی ها و روس ها تمام خواسته های دولت سوریه را برآورده می کند، یعنی تثبیت دستاوردهای ارتش این کشور در زمین که طی هفته های اخیر در مناطق شمال غربی (حلب و ریف آن) و جنوب (درعا و القنیطره) به دست آورد.
این در حالی است که دو هم پیمان ترک و سعودی آمریکا بیش از هر زمان دیگری دست شان خالی می ماند، چون نه منطقه حایلی ایجاد شد، نه گروه های مسلح به سلاح های منحصر به فرد از ریاض دریافت کردند، نه تغییری در موازنه های قدرت در زمین به وجود آمد و نه طرح های اعزام نیروی زمینی به رهبری آمریکا در عمل به اجرا درآمد.
رهبران روسیه در تحمیل شروط خود به همتایان آمریکایی اشان از جمله مستثنی کردن گروه تروریستی «جبهه النصره» از توافق و قرار دادن آن با گروه تروریستی «داعش» در یک رده موفق نشان دادند.
انفجارهای انتحاری تروریستی که داعش در منطقه «زینبیه» در جنوب دمشق و شهر حمص دست به آن زد و صدها کشته و زخمی در میان غیر نظامیان برجا گذاشت، نقش مهمی در تسریع توافق بازی کرد، زیرا بار دیگر خطر داعش و دیگر گروه های تروریستی فعال در سوریه را به غرب گوشزد کرد.
مخالفت آمریکا با رهبری نیروهای زمینی برای دخالت در سوریه تحت عنوان جنگ با داعش و نیز مخالفتش با تجهیز گروه های مسلح سوری به سلاح های پیشرفته از بیم آن که مبادا به دست داعش یا جبهه النصره و دیگر گروه های مسلح بیفتد و از آنها علیه هواپیماهای غیرنظامی یا جنگی روسی و آمریکایی استفاده شود، چه بسا به این دلیل بود تا از شکست زودهنگام توافق اجتناب شود و در نهایت رهبران روسیه نیز تحریک نشوند.
بی تردید بشار اسد از این تحولات اطلاع داشت، دلیل این مدعا اظهارات اوست که پیش از اعلام اجرای توافق گفت: «مذاکرات یک چیز و ادامه جنگ علیه تروریسم یک چیز دیگر است، ما با هر دو مخالف نیستیم و در عین حال باید ادامه پیدا کنند».
چه مناطقی شامل آتش بس نمی شوند
آتش بس درحالی در سوریه به اجرا گذاشته می شود که به موجب توافق ۲۲۶۸ شورای امنیت شامل مناطق تحت اشغال دو گروه تروریستی داعش و القاعده و همچنین گروه های تروریستی که با آنها بیعت کرده اند، مانند «احرار شام» و «جیش الفتح» نمی شود.
بر این اساس بخش گسترده ای از ریف دمشق، استان درعا، در جنوب سوریه و ریف شمالی حمص و ریف شمالی حماه در مرکز این کشور و شهر حلب و برخی مناطق آن در ریف غربی واقع در شمال سوریه شامل آتش بس نخواهند بود.
به گفته کارشناسان آتش بس کنونی تنها توقف عملیات نظامی در ۱۰ درصد از اراضی سوریه را موجب خواهد شد. اما مناطقی که آتش بس شامل آنها نخواهد شد به شرح زیر می باشد:
– ریف دمشق
در ریف دمشق مناطق غوطه شرقی و به طور خاص دو شهر دوما و عربین که تحت تصرف دو گروه تروریستی جیش الإسلام و فیلق الرحمن است و همچنین شهر داریا، در غوطه غربی شامل آتش بس نمی شوند.
– حمص
توافق آتش بس ریف شمالی حمص و به طور شهرهای رستن و تلبیسه و حوله که گروه های مسلخ از سال ۲۰۱۲ بر آنها سیطره دارند، همچنین شهر باستانی «تدمر» در ریف شرقی حمص که در تصرف داعش است، را شامل نمی شود.
– حماه
ریف شمالی حماه به ویژه شهر اللطامنه از توافق آتش بس مستثنی می باشد.
– حلب
شهر حلب به خصوص کوی های شرقی این شهر که از سال ۲۰۱۲ تحت تصرف گروه های تروریستی است و همچنین ریف غربی حلب از جمله شهرک های أتارب و داره عزه و ریف شمالی حلب به ویژه دو شهرک کفر حمره و حریتان شامل توافق نمی باشند.
– درعا
به دلیل حضور و فعالیت جبهه النصره در مناطق گسترده ای از این استان انتظار می رود، بخش اعظم مناطق آن در چارچوب توافق قرار نگیرند.
– رقه و دیر الزور
بالطبع این توافق دو استان رقه در شمال و دیر الزور در شرق سوریه را شامل نمی شود که تقریبا اغلب مناطق آن تحت تصرف داعش است.
– ادلب
استان ادلب نیز به دلیل سیطره ائتلاف تروریسنی «جیش الفتح» که استخوان بندی آن را جبهه النصره تشکیل می دهد، از این توافق مستثنی است.
اغلب کارشناسان امور منطقه درباره موفقیت طرح آتش بس مورد توافق آمریکا و روسیه در سوریه ابراز تردید می کنند و فرصت اجرایی شدن این توافق را به دلیل ادامه حملات هوایی و زمینی روسیه و سوریه به «گروه های تروریستی» تقریبا صفر می دانند.
ترکیه نیز آنگونه که «احمد داود اوغلو»، نخست وزیر آن، اعلام کرده، به این توافق پایبند نخواهد بود و به حملات توپخانه ای خود علیه مواضع گروه هایی مانند نیروهای کُرد ادامه خواهد داد.
مهم تر از همه آنکه این توافق بدون رایزنی و هماهنگی با بازیگران اصلی و حتی بازیگران فرعی در سوریه و صرف توافق آمریکا و روسیه با یکدیگر در سوریه به اجرا گذاشته می شود.
درحالی که واکنش «ابو محمد الجولانی»، سرکرده جبهه النصره به این توافق که اعلام کرده به شدت با آن مخالف است، بیانگر حجم خطرهایی است که این گروه در آینده نزدیک در جبهه های درگیری با آن مواجه خواهد شد، زیرا توافق آتش بس این گروه را مستثنی کرده و به روسیه چراغ سبز و بلکه مشروعیت داده تا به حملاتش علیه مواضع این گروه ادامه دهد.
لذا می توان نتیجه گرفت که عملا طی روزهای آینده شاهد تغییری در اوضاع حاکم بر سوریه نخواهیم بود و آینده نیز مانند گذشته خواهد بود. این توافق آتش بس یادآور هزاران توافق آتش بس مشابه در جنگ های خاورمیانه به ویژه در جنگ لبنان، یمن، لیبی و جنگ بین عراق و ایران است.
این توافق چگونه عملی خواهد شد، در حالی که بیش از ۲۵۰ گروه تروریستی مسلح در سوریه در حال جنگ با یکدیگر هستند و مناطق تحت تصرف آنها نیز مشخص نیست و هیچ ساز و کاری برای شناسایی اینکه کدام گروه ها به این توافق پایبنده خواهند بود و کدام گروه ها پایبند نخواهند بود، وجود ندارد.
شاید بتوان گفت که سوریه به واسطه این طرح به سمت «طرح ب» که جان کری چند روز پیش از آن سخن گفت و تهدید کرد که در صورت شکست توافق آتش بس این طرح به اجرا در می آید، پیش می رود.
به ویژه آنکه این توافق، آتش بسی است که محور دشمنان سوریه خواهان آن نیستند و به دنبال هر فرصتی برای شکست آن هستند. موافقت با این آتش بس به عنوان جلوگیری از بهانه ها و در چارچوب سیاست خرید زمان و تلاش برای جلوگیری از بدترین گزینه یعنی جنگ منطقه ای صورت می گیرد و البته ممکن است چنین جنگی به جنگ بین المللی منجر شود.
چه بسا ورود جنگنده های عربستان سعودی به پایگاه اینجرلیک ترکیه در این برهه زمانی یکی از مقدمات این سناریو باشد و هر آنچه درباره حمله جنگنده های سعودی علیه داعش در سوریه گفته می شود، در واقع سرپوش گذاشتن بر هدف دیگر یعنی «تقسیم جغرافیایی» سوریه و تاسیس کیانی سنی در استان های رقه، دیر الزور و الحسکه است که امتداد کیان و موجودیت مشابه آن در موصل عراق است.
انتهای پیام/