از مجموعه سرزمین پهناورمان ایران تنها ۱۵ درصد برخوردار از پوشش گیاهی است (که بنا بر برخی آمار این رقم تا ۱۰ درصد کاهش پیدا کرده است) و بیش از ۸۵ درصد کشور ما جزو مناطق خشک و نیمه خشک محسوب می شود آیا همین یک عدد و رقم کفایت نمی کند که ما چالش کمبود آب را در کشورمان جدی بگیریم؟
به گزارش “صبح رابر “به نقل از شبکه اطلاع رسانی دانا در پی انتشار خبر هایی مبنی بر جیره بندی آب در برخی از استانهای کشور که امسال با مشکل کم آبی مواجه شدند، کورش شجاعی مطلبی با عنوان«باور کنید فردا دیر است»در ستون یادداشت روز روزنامه خراسان به چاپ رساند که از نظر می گذرانید :
حتی تصور تشنگی سخت و دلهره آور است، تصور روزی که آب جیره بندی شود و ساعت ها منتظر جاری شدن مقداری آب در شیرها شویم. این درست است که این روزها هنوز به شرایط آن چنان دشواری که آب جیره بندی شود نرسیده ایم اما با وجود واقعیت های غیرقابل کتمان آیا نباید بسیار بیشتر از این ها نگران کمبود آب در کشور، استان خراسان رضوی و مشهد عزیز باشیم؟ شاید بیان چند عدد و رقم اعلام شده توسط مسئولان رسمی کشور قدری زوایای پنهان چالش کمبود آب را برای مسئولان و مردم عزیزمان روشن کند.
از مجموعه سرزمین پهناورمان ایران تنها ۱۵ درصد برخوردار از پوشش گیاهی است (که بنا بر برخی آمار این رقم تا ۱۰ درصد کاهش پیدا کرده است) و بیش از ۸۵ درصد کشور ما جزو مناطق خشک و نیمه خشک محسوب می شود آیا همین یک عدد و رقم کفایت نمی کند که ما چالش کمبود آب را در کشورمان جدی بگیریم؟
اسف بارتر این که ۵۰ سال پیش پوشش جنگلی کشورمان ۲۰ میلیون هکتار بوده و حالا بر اساس آمار رسمی به ۱۴ میلیون هکتار کاهش پیدا کرده است و برخی آمار غیررسمی میزان از بین رفتن و تخریب جنگل ها را ۱۲ میلیون هکتار ذکر کرده اند. متأسفانه از همین میزان اندک پوشش جنگلی و سرانه یک چهارمی جنگل در کشور ما نسبت به سرانه جهانی که آن هم در نقاط شمالی کشور و منطقه زاگرس و اندک نقاط دیگر تجمیع شده است سالانه ۱۰۰ هزار هکتار تخریب یا بی کیفیت می شود.
مقایسه میانگین بارندگی سالانه در ایران با چند کشور دیگر
وقتی بر اساس آمار در سال زراعی جاری که سال نسبتاً خوبی به لحاظ بارش ها و نزولات جوی بوده است ۲۱۷ میلی متر میانگین بارش دوره داشته ایم آن هم باز به صورت این که بیشتر بارش ها در برخی مناطق کشور بوده و بسیاری از مناطق کشور دچار کم بارشی بوده اند و در حالی که میانگین بارش برخی کشورها تا چند برابر میانگین بارش کشور ماست، نباید به فکر چاره ای اساسی افتاد؟ بد نیست نگاهی به میزان بارش در برخی کشورها داشته باشیم.
میانگین بارندگی سالانه در افغانستان ۲۵۰ میلی متر، عراق ۳۰۰ میلی متر، ارمنستان ۳۰۰ تا ۸۰۰ میلی متر و در اوکراین ۴۰۰ تا هزار و ۲۰۰ میلی متر گزارش شده است همچنین متوسط بارش در آسیا ۶۰۰ میلی متر و متوسط بارش در جهان ۸۴۰ میلی متر است. همین ۲ روز پیش مدیر آبفای تهران با اشاره به این که مصرف میانگین آب در تهران حدود ۲.۶ میلیون مترمکعب در روز است و با توجه به این که به ازای هر نیم تا یک درجه افزایش دمای هوا مصرف آب ۱۰۰ هزار مترمکعب افزایش می یابد گفت: در روزهای اخیر شاهد افزایش ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار مترمکعبی روزانه مصرف آب بوده ایم که نسبت به مدت مشابه سال قبل ۱۱ درصد افزایش نشان می دهد.
حال ببینیم در شرایطی که تهران همیشه بیشتر از همه جای کشور و در همه موارد مورد توجه قانون گذاران و دولت مردان بوده است، وضعیت به این گونه است آن هم در شرایطی که هنوز دمای تهران در گرمترین روزها به ۴۱ درجه رسیده است. این دما را مقایسه کنید با دمای ۴۵ درجه ای قم و برازجان بوشهر، گرمای ۴۸ درجه ای کهنوج در جنوب کرمان، گرمای ۵۱ درجه ای آبادان و خرمشهر و گرمای ۵۲ درجه ای دهلران در همین سه روز گذشته یعنی ۲۶ تیرماه ۱۳۹۲ .
آیا با وجود این آمار نباید برای آینده خراسان نگران بود؟
سری هم به خراسان رضوی عزیز و مظلوم خودمان بزنیم، گر چه به خاطر ایجاد سدهای متعدد و تا حدودی مهار روان آب ها و انجام میزان نه چندان چشم گیر آبخیزداری و آبخوانداری و همچنین به یمن بارش های خوب سال جاری، امسال خوشبختانه خبری از جیره بندی آب نیست اما در حال حاضر ذخیره آب سدهای اصلی تأمین کننده آب مشهد چندان قابل توجه نیست به گونه ای که در حال حاضر در مخزن ۳۳ میلیون مترمکعبی سد طرق تنها ۱۴.۵ میلیون مترمکعب آب ذخیره شده است و در مخزن ۲۶ میلیون مترمکعبی سد کارده تنها ۱۱.۵ میلیون مترمکعب آب ذخیره شده است و متأسفانه پس از به صفر نزدیک شدن ورودی آب به سد دوستی در حال حاضر در مخزن یک میلیارد و ۲۵۰ میلیون مترمکعبی تنها ۶۰۰ میلیون لیتر آب ذخیره شده است .
که حقابه ما از این سهم با ترکمنستان نصف به نصف است و اگر چه به همت و پشتکار فرزندان این مردم در بخش تأمین، استحصال و انتقال آب، میزان هزار لیتر آب در ثانیه که تا سال ۸۷ به مشهد می رسید در حال حاضر به ۵ هزار و ۲۰۰ لیتر در ثانیه افزایش یافته و به قولی ۷۰ درصد نیاز آب شرب مشهد از سد دوستی تأمین می شود، اما در صورت ادامه به صفر ماندن ورودی آب به سد دوستی به خاطر ایجاد سد سلما در افغانستان آن وقت وضعیت آب مشهد چه خواهد شد؟
کم مانده است از سینه دشت مشهد خون بیرون بزند
آری گفته می شود که در صورت کمبود آب و بروز مشکل از ظرفیت سد تازه افتتاح شده ارداک برای تأمین آب شرب مشهد استفاده خواهد شد و در هر ثانیه حدود هزار و ۱۰۰ لیتر آب وارد شبکه توزیع می شود اما مگر می توان این واقعیت را کتمان کرد که به خاطر خشکسالی های اخیر و بر اساس آمار رسمی حدود ۸۰ درصد آب مصرفی استان خراسان رضوی از منابع زیرزمینی تأمین می شود.
منابع زیرزمینی که به خاطر برداشت بی حساب و کتاب و بی رویه و حفر بیش از ۶ هزار و ۷۰۰ حلقه چاه و چاهک دشت مشهد را به یکی از بحرانی ترین دشت های کشور تبدیل کرده است و آن قدر شیره جان سفره های زیرزمینی آب این دشت ها کشیده شده است که در فاصله ۲۰ سال سطح آب های زیرزمینی استان بیش از ۱۴ متر افت کرده است و به قول برخی از کارشناسان آب کم مانده است که از سینه دشت مشهد به جای آب، خون بیرون بزند و وا اسفا که بیش از ۸۵ درصد برداشت های غیرمجاز آب از دشت های رنجور و فرونشسته استان توسط چاه های مجاز برداشت می شود.
این برداشت های بی رویه و غیرمنصفانه کار را بر دشت های مشهد چنان سخت کرده که در برخی نقاط دشت ها دچار فرونشست شده اند و این یعنی هزار و یک مصیبت چرا که به قول زمین شناسان فرونشست یک دشت به منزله پایان مراحل بیابان زایی و به نوعی مرگ دشت و سفره های زیرزمینی محسوب می شود و کار بدان جا رسیده است که بر اساس پیش بینی کارشناسان مجموع ذخایر آبی مشهد که تا پیش از این می گفتند فقط تا ۱۵ سال آینده را جواب خواهد داد امروز این عدد به ۱۰ سال و ۸ سال کاهش پیدا کرده است.
اتلاف ۶۰ تا ۶۵ درصدی آب در بخش کشاورزی
پس ای همه مسئولان، همه قانون گذاران، همه دوست داران و همه مردم آیا برای «نجات آب» و نجات زندگی در خراسان رضوی و در دشت مشهد فردا دیر نیست؟ وقتی شرایط اقلیمی و میزان بارش کشور و استان خراسان رضوی چنین است پس چرا بسیاری دست بر روی دست گذاشته اند و انگار نه انگار که غول مهیب تشنگی در کمین استان و مشهد عزیز نشسته است.
آیا جای هزاران افسوس نیست که در همین شرایط بحرانی دشت مشهد، هنوز آن چنان که باید عزمی جزم نشده است تا از خروج برخی روان آب ها به خارج از کشور جلوگیری شود، هنوز عزمی جزم نشده است که فکری اساسی برای جلوگیری از هدر رفت آب در بخش کشاورزی بشود. آیا تأسف بار نیست که ۸۹ درصد همین آب کیمیا در بخش کشاورزی مصرف بلکه دقیق تر بگوییم بیشتر آن هدر می رود؟
چگونه باور کنیم که با وجود چالش اساسی آب در خراسان رضوی از مجموع ۸۵۰ هزار هکتار اراضی زراعی و باغی آبی استان تنها از سال ۶۹ تا ۸۹ یعنی در مدت ۲۰ سال فقط ۹۷ هزار هکتار از این اراضی به سیستم نوین آبیاری مجهز شده است و طی ۲ سال اخیر ۱۱ هزار هکتار دیگر نیز به آن اضافه شده است اما هنوز بر اساس آبیاری سنتی و غرقابی متأسفانه ۶۰ تا ۶۵ درصد آب در این بخش همچنان هدر می رود.
این در حالی است که به گفته کارشناسان اگر تنها جلوی ۱۰ درصد اتلاف آب در بخش کشاورزی گرفته شود، مشکل آب مشهد تا حد زیادی رفع خواهد شد. اما چه سود که این فریادها گویی نمی خواهد به جایی برسد و گاه این مسئله مهم در کمان نامیمون پاسکاری گرفتار می آید و گاه در هفت خان کمبود اعتبار و نبود برنامه ریزی موثر و کارآمد.
تازه اگر ما کشور پرآب و برخوردار از پوشش جنگلی و گیاهی مناسب بودیم نیز باید از منابع و ذخایر خدادادی مراقبت و محافظت می کردیم و به بهترین شکل هم از آن بهره می بردیم و هم از آن حفاظت می کردیم برای فردای وطن و فرزندان ایران زمین، چه رسد به شرایطی که وضعیت اقلیم و بارش کشورمان طی قرن های متمادی مشخص و آشکار است و باید همه ما برای نجات همین آب اندک و استفاده بهینه از آن، عزم خود را جزم کنیم. اما معلوم نیست تا کی و تا چند سال آب این مایه حیات و کمیاب در ایران و خراسان رضوی این چنین خصوصاً در بخش کشاورزی آشکارا به هدر رود.
و هنوز آن چنان که باید مسئولان به فکر آمایش سرزمین، ارائه الگوی کشت مناسب با اقلیم و میزان آب کشور و استفاده بهینه از آب های موجود نیفتاده اند. این در حالی است که امروزه با مکانیزه کردن و مدرن کردن شیوه کاشت، داشت، برداشت و آبیاری در بسیاری از نقاط جهان اقداماتی انجام شده که با وجود کاهش ۱۰ برابری مصرف آب میزان تولید را به طور متوسط ۱۷ برابر افزایش داده اند و در بسیاری موارد برداشت ۳۰ تنی از یک هکتار زمین به روش سنتی را با استفاده از شیوه مدرن به ۹۰۰ تن محصول افزایش داده اند و این یعنی افزایش ۳۰ برابری تولید محصول با استفاده از روش های مدرن.
حیف از این آب تصفیه شده که به فاضلاب ها ریخته می شود
ای همه مسئولان آیا برای نجات آب و استفاده بهینه از این مایه حیات و تحویل کشوری آباد به نسل های آینده فردا دیر نیست؟ آیا هنوز وقت آن نرسیده که جلوی ۳۰ درصد پرت و هدر رفت آب در شبکه های فرسوده انتقال آب شهری گرفته شود؟ آیا وقت آن نرسیده است که عزمی جزم شود که آب آشامیدنی که با این همه هزینه و مشقت استحصال، تصفیه و به لوله ها جاری می شود صرف پر کردن استخرهای خانگی، باغ های شخصی آن چنانی، استحمام و شست و شو و از همه بدتر از طریق کانال حمام و توالت به فاضلاب ها ریخته شود؟
آخر در کجای دنیا آب به هزار مشقت استحصال و تصفیه می شود و به جای صرف آشامیده شدن چنین غافلانه راهی لوله های فاضلاب ها می شود؟ حتی در کشورهای پرآب جهان مانند اوکراین که ۳ هزار رود پرآب در آن دائماً جاری است آب آشامیدنی مردم جدا از سیستم مرکزی و انتقال آب است.
همه مشکل این است که ما بحران را باور نداریم!
همه این ها به خاطر این است که ما خشک و نیمه خشک بودن ۸۵ درصد مساحت کشور پهناورمان را و کم بارش بودن منطقه خود را و مایه حیات بودن آب را باور نداریم و گر نه به آب این مایه حیات و مایه تمدن این گونه جفا نمی کردیم. هنوز برای نجات آب و دشت های بحرانی کشورمان از جمله دشت خراسان رضوی و مشهد و نجات دشت تشنه فرصت داریم، هنوز می توان برای جلوگیری از هدر رفت آب و بخش کشاورزی، صنعت و آب شرب کارهای بزرگ بسیاری انجام داد.
هنوز می توان به پدیده بارور کردن ابرها در زمان مناسب نگاهی جدی داشت، هنوز می توان برای مهار روان آب هایی که غلت زنان از مرزهای کشور خارج می شود کاری اساسی کرد، هنوز می توان به صورت جدی حقابه خود را از کشور همسایه افغانستان به صورتی قانونی پیگیری کرد. هنوز می توان با انجام کارهای بزرگ و بلند مدت حتی اقلیم برخی مناطق کشور را با استفاده از دستاوردهای جدید علمی تغییر داد. هنوز می توان با برنامه ریزی هامون، زاینده رود و دریاچه رضائیه را از مرگ نجات داد، حتی هنوز می توان بر روی طرح بزرگ اتصال دریای خزر به خلیج فارس جدی تر اندیشید.
هنوز می توان از نقطه نظرهای دقیق و علمی کارشناسان آب، زمین، محیط زیست، سدسازی، آبخیزداری و آبخوانداری برای نجات آب کشور و به خصوص خراسان رضوی و مشهد عزیز استفاده های فراوان کرد و حرف ها و هشدارهای آنان را جدی گرفت و اگر امروز به شکلی اساسی و مبنایی طرحی نو در نیندازیم و چاره ای اساسی نیندیشیم، باور کنید به آن چه باور دارید برای نجات آب فردا دیر است.