به گزارش “صبح رابر“؛ امسال که سال « اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل » نام دارد بهتر است به گوشه ای از منش و روش امام علی علیهالسلام درباره مسائل اقتصادی نگاهی بیندازیم تا گامی جهت جرعه نوشی از زلال کوثر ولایت برداریم.
در ادامه این یادداشت به گزیده ای از اندیشه امام علی علیه السلام درباره مسائل اقتصادی که یکی از مسائل مهمّ زندگی بشر است پرداخته شد.
آنچه امروزه از اقتصاد فهمیده میشود و به صورت رشته ای علمی در کنار دیگر رشته های علوم مطرح است، علمی است که درباره چگونگی فعّالیّتهای و روابط اقتصادی افراد جامعه با یکدیگر و اصول و قوانینی بحث میکند که بر امور مزبور حکومت دارد و مسائلی که باید در عمل با توجّه به مقتضیات زمانی و مکانی اتّخاذ شود تا موجبات سعادت و ترقّی جامعه و رفاه و آسایش افراد آن را تأمین کند؛ بنابراین، منظور از اقتصاد و فعّالیّتهای اقتصادی، هر کاری خواهد بود که به معیشت و زندگی مادّی انسان و اجتماع ارتباط مییابد تا بتواند در سایه تأمین نیازهای خود، در رفاه و آسایش زندگی کند.
رسیدگی به امور دنیایی و مادّی جهت برآورده ساختن نیازهای خود و دیگران و به تعبیر دیگر «فعّالیّت اقتصادی» از دیرزمان ستایش و سرزنش شده و دچار افراط و تفریط بوده است.
مطالعه نظریّات و آرای فیلسوفانی که شالوده فکری خویش را بر بریدن از دنیا و مادّیات بنیان نهاده، خواستار سوقدهی جامعه به سوی آن بودند از یک طرف (مانند کلبیون)، و اندیشه فیلسوفانی که مبنای سعادت و ترقّی جامعه را به رویآوری به مادّیات و در جهت رسیدن هر چه بیشتر به آن از طریق دستیابی به سود افزونتر میدانستند (مانند بنتام و استوارت میل) از سوی دیگر، گویای افراط و تفریطها و نگرشهای مثبت و منفی به اقتصاد و زندگی مادّی است که در اخلاق و رفتار و ملکات نفسانی انسانها هم تجلّی یافته است؛ از این رو، بررسی و مطالعه شیوه شخصیّتی چون امام علی علیهالسلام که به شهادت تاریخ، از حیث مصرف، زاهدانه ترین زندگی را از خود به یادگار گذاشته و در تولید، فعّالترین افراد در عرصه فعّالیّتهای اقتصادی و معیشتی است، در حلّ معمّای انسان، بسیار راهگشا خواهد بود؛ بنابراین، ابتدا با نگرش حضرت به اقتصاد آشنا میشویم؛ سپس آموزه ها و دستورهای او جهت فعّالیّت اقتصادی خویش و نیز چگونگی انجام اصلاح در ساختار اقتصادی را که در دوران خلافت خویش آغاز کرد، تجزیه و تحلیل خواهیم کرد.
امام علی علیهالسلام و دنیا
دیدگاه امام به اقتصاد (و بلکه دنیا) سوداگرایانه نیست تا فقط در پی سود مادّی باشد، و راهبانه و تارکانه هم نیست تا به کلّی آن را ناپسند شمارد؛ بلکه با رعایت حدود و معیارهایی، همیشه مردم را به کار و فعّالیّت در عرصه زندگی تشویق میکند و میفرماید: چنان دنبال کار و تحصیل معاش باش که انگار برای همیشه در دنیا هستی و چنان به فکر آخرت باش که گویا در آستانه مرگ قرار داری.
حضرت در تقسیم ساعات شبانه روز مؤمن میفرماید:
لِلْمُؤمنِ ثَلاثُ ساعاتٍ: فَسَاعَهٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبَّهُ وَ سَاعَهٌ یَرُمُّ مَعَاشَهُ وَ سَاعَهٌ یُخَلِّی بَیْنَ نَفْسِهِ وَ بَیْنَ لَذَّتِهَا.
امام علیه السلام در این کلام، برای اقتصاد، نقشی همتراز «عبادت» قائل می شود و اقتصاد را مجموعه اعمالی میداند که تابع نظام ارزشی حاکم بر انسان است، و از آنجا که هدف در نظام ارزشی حاکم بر انسان از دیدگاه اسلام، با توجّه به بُعد حق گرا و کمال طلب او، رسیدن به مقام قرب ربوبی است، فرد با ایمان باید با چنین «معیاری» همه رفتارهای خویش را منطبق سازد تا به هدف خویش دست یابد.
حضرت در این زمینه به مالک اشتر میفرماید:
وَ لْیَکُنْ أَحَبُّ الْأُمُورِ إِلَیْکَ أَوْسَطَهَا فِی الْحَقِّ وَ أَعَمَّهَا فِی الْعَدْلِ وَ أَجْمَعَهَا لِرِضَی الرَّعِیَّهِ. محبوبترین کارها نزد تو، سازگارترین آنها با «حق» و گستردهترین در «عدالت» و فراگیرترین در جلب «رضایت» مردم باشد؛
از این رو، نگاه کمال خواهانه امام به اقتصاد و فعّالیتهای دنیایی را میتوان در جایجای زندگی و نامه ها و دستورالعمل های وی به کارگزارانش مشاهده کرد.
حضرت به کارگزار خود در آذربایجان (اشعث بن قیس) میفرماید:
إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَهٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ الاَْمَانَهُ؛
یعنی نگاه امام علی علیه السلام به اقتصاد و امور مادّی و دنیایی که از معرفت شناسی او تأثیر می پذیرد، از افق دید مکاتب مادّی فراتر است که تنگ نظرانه خواسته اند همه چیز را در جهان مادّی خلاصه کنند. اعتقاد به آخرت و برخورداری از فلسفه زندگی مانند آنچه قرآن برای انسان تصویر و تبیین میکند، با دیگر مکاتب مادّی در عمل و رفتار تفاوتهای فاحشی مییابد که بررسی همه جانبه آنها فرصتی بیشتر از این نوشتار را میطلبد.
اگر از دیدگاه مکاتب منفعتگر، رسیدن به سود هدف است و برای رسیدن به آن باید از هر راهی اقدام کرد، از دیدگاه امام علی، اوّلاً هدف، رسیدن به منافع مادّی نیست و ثانیا برای رسیدن به هدف ـ گرچه مقدّس هم باشد ـ از هر وسیلهای نمیتوان کمک گرفت که به طور نمونه میتوان به نبستن آب بر روی لشکر معاویه (به رغم اینکه آنان با لشکر حضرت چنین کرده بودند) یا پذیرش حکمیّت در جنگ صفیّن و دستور عقب نشینی به مالک در چند قدمی پیروزی اشاره کرد. امیرمؤمنان علیه السلام در این زمینه به مالک اشتر، استاندار مصر چنین سفارش می کند:
وَ لاَ یَدْعُوَنَّکَ ضِیقُ أَمْرٍ لَزِمَکَ فِیهِ عَهْدُ اللَّهِ إِلَی طَلَبِ انْفِسَاخِهِ بِغَیْرِ الْحَقِّ فَإِنَّ صَبْرَکَ عَلَی ضِیقِ أَمْرٍ تَرْجُو انْفِرَاجَهُ وَ فَضْلَ عَاقِبَتِهِ خَیْرٌ مِنْ غَدْرٍ تَخَافُ تَبِعَتَهُ. اگر در مشکل و گرفتاری واقع شدی، مبادا بخواهی آن را از طریق «ناحق» حل کنی و تعهّد خویش در برابر خدا [= در راه حق] را نادیده بگیری؛ زیرا بدون تردید، صبر تو بر تنگنایی که گشایش و نیکی فرجام آن را امید میبری، از نیرنگی که بر نتایج آن بیمناکی و هم از بازخواست الاهی که بدان گرفتار آیی و دنیا و آخرت تو تباه شود، بهتر است.
برنامه های اقتصادی امام علی علیه السلام
آنچه گذشت، گوشه ای از اندیشه و نگرش امام به اقتصاد و فعّالیّتهای اقتصادی بود. در ادامه بحث، در حوزه رفتار، به رؤوس برنامههای حضرت در دوران خلافت و حکومت ظاهری وی اشاره میشود. از آنجا که دوره حکومت امیرمؤمنان پس از خلافت خلفای پیشین و اوضاع نابسامان بعد از عثمان آغاز میشود، محور برنامه های حضرت در جهت گسترش «عدالت اجتماعی» و «عدالت اقتصادی» است که از مجموع رفتار او در زمان حاکمیّت و نیز سفارشهایی به کارگزاران استفاده می شود.
- گسترش عدالت
برای فردی که در رأس هرم قدرت نظام اسلامی است، شاید هیچ کاری از نشاندن لبخند رضایت بر لبان توده جامعه، لذّتبخشتر نباشد. جامعهای که از اوضاع نابسامان اقتصادی در رنج است و تبعیض و بیعدالتی و بخشش های بیشمار عثمان از سویی و چپاول بیت المال به وسیله نزدیکان خلیفه از سوی دیگر، موجب رنجش خاطر مردم را فراهم آورده است. چنین جامعهای با اعلام برنامههای امام علی علیهالسلام جان تازهای میگیرد و به افق های روشن عدالت میاندیشد؛ البتّه امام برای رسیدن به آن، رنجها و هزینه ها را تحمّل کرد و تا پای جان، از سر صدق بر آن اصرار ورزید و عاقبت در این راه، کشته عدالت شد.
او که درد گرسنگی را عادت خویش ساخته و رنج برهنگی را با وصله های مدام بر جامه و موزهاش حس، و از دنیا به قرص نان و نمکی بسنده کرده است، میداند که نیاز محرومان و آه مظلومان برای چیست؛ بدین سبب، نخستین اقدامش مبارزه با چپاولگرانی است که در زمان عثمان، حق مردم مستضعف را خورده اند.
او در جهت احقاق حقّ رعیّت، کمر همّت بسته و بر مسند قدرت اعتبار بخشیده و عدالت را از درون خانه و خاندانش تا سطح اجتماع و کارگزارانش گسترش داده است و با هر چه بیعدالتی است، قصد مبارزه دارد؛ اگرچه از روی نیاز و از سوی اهل رازش باشد.
امام در تقسیم بیت المال، بین خواهرش و کنیز او فرقی نمی گذارد و به هر کدام ۲۰ درهم میدهد یا بین زن قریشی که خود را از اشراف میداند و کنیز عجمیو او تفاوتی نمی گذارد و وقتی به وی اعتراض می شود، می فرماید:
من میان سیاه و سفید فرقی نخواهم گذاشت و بین فرزندان اسماعیل و اسحاق تفاوتی نیست و در قرآن، برتری عرب بر عجم را ندیده ام.
گسترش قسط و عدل که اصولاً فلسفه ارسال رسولان الاهی نیز بدان جهت بوده است، جز از او که دست آموز آموزه های وحیانی مکتب اسلام است، انتظار نمیرود.
- کوشش برای بهبود وضع مردم
حضرت، یکی از وظایف مهمّ حاکم را بسترسازی مناسب جهت آسایش مردم و تأمین رفاه آنان میداند و در دستوری به مالک اشتر میفرماید:
وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ بِأَدْعَی إِلَی حُسْنِ ظَنِّ رَاعٍ بِرَعِیَّتِهِ مِنْ إِحْسَانِهِ إِلَیْهِمْ وَ تَخْفِیفِهِ الْمَؤونَاتِ عَلَیْهِمْ.
وی آسان سازی هزینه زندگی مردم به وسیله حاکم را از مصادیق حُسن ظنّ حاکم بر مردم میداند که به طور مسلّم در اجتماع آثار روحی و روانی خواهد داشت و در فرمانی دیگر به مالکاشتر میگوید که زمینه برای تاجران و صنعتگران به گونهای آماده شود تا بتوانند نیاز جامعه را به راحتی تأمین کنند و مشکلی نداشته باشند؛ زیرا استواری همه طبقات جامعه به بازرگانان و صنعتگران است:
… وَ لاَ قِوَامَ لَهُمْ جَمِیعا إِلاَّ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِی الصِّنَاعَاتِ.
در بخش دیگری برای گردآوری مالیات میفرماید:
وَ تَفَقَّدْ أَمْرَ الْخَرَاجِ بِمَا یُصْلِحُ أَهْلَهُ فَإِنَّ فِی صَلاَحِهِ وَ صَلاَحِهِمْ صَلاَحا لِمَنْ سِوَاهُمْ وَ لاَ صَلاَحَ لِمَنْ سِوَاهُمْ إِلاَّ بِهِمْ لِأَنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ عِیَالٌ عَلَی الْخَرَاجِ وَ أَهْلِهِ. درباره مالیات چنان عمل کن که موجب بهبود حال خراجگزاران شود؛ چرا که با درستی خراج و سامان حال خراجگزاران، وضع دیگران نیز اصلاح میشود، و کار دیگران جز با بهبود آنان، سامان نمیپذیرد؛ چرا که همه مردم در گرو خراج و خراجگزارانند.
امروزه در بعضی نظام های اقتصادی، شاهد أخذ مالیات به هر شکل ممکن هستیم که خود موجب بروز تنش و فاصله گرفتن مردم از حکومت و نیز پیدایش اقتصاد زیرزمینی و حیله های دیگر جهت فرار از پرداخت مالیات میشود. این مسأله به واسطه نبود روح «عدالت» در برنامه های اقتصادی است؛ البتّه نباید فراموش کرد که ممکن است افرادی به رغم داشتن امکانات، باز هم از پرداخت خراج و مالیات طفره روند که بی عدالتی و ستمی بزرگ بر اجتماع است و باید با آن مبارزه شود؛ ولی این مطلب را نباید از نظر دور داشت که در طّراحی نظام مالیاتی باید مصالح مالیات دهندگان لحاظ، و در مسیر آبادانی و سازندگی ایشان (اجتماع) صرف شود؛ همانگونه که حضرت میفرماید:
وَ لْیَکُنْ نَظَرُکَ فِی عِمَارَهِ الْأَرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِکَ فِی اسْتِجْلاَبِ الْخَرَاجِ لِأَنَّ ذَلِکَ لاَ یُدْرَکُ إِلاَّ بِالْعِمَارَهِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَیْرِ عِمَارَهٍ أَخْرَبَ الْبِلاَدَ وَ أَهْلَکَ الْعِبَادَ وَ لَمْ یَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلاَّ قَلِیلاً. امّا باید نظر تو [= مالک] در آبادانی زمین بیشتر باشد تا گرفتن خراج؛ چون خراج بدون آبادانی به دست نمیآید و آنکه بدون آبادانی خراج بخواهد، کشور را خراب و مردم را نابود میکند و حکومتش چند روز بیش نمیپاید.
بنابر آنچه امام علی علیه السلام در این بخش ترسیم فرمود، مالیات در نظام اسلامی برای بهبود اوضاع و آبادانی و سازندگی کشور صرف میشود و هر گاه مردم از سنگینی مالیات و نداشتن توان پرداخت آن به واسطه آفتزدگی یا دیگر عوامل طبیعی نظیر خشکسالی و سیل، شِکْوه داشتند، حاکمیّت و دولت هر قدر که میتواند باید به آنها تخفیف دهد و به قول امام، «نباید این تخفیف بر آنان گران آید».
فَإِنْ شَکَوْا ثِقَلاً أَوْ عِلَّهً أَوِ انْقِطَاعَ شِرْبٍ أَوْ بَالَّهٍ أَوْ إِحَالَهَ أَرْضٍ اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ یَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ وَ لاَ یَثْقُلَنَّ عَلَیْکَ شَیْءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَؤونَهَ عَنْهُمْ … . اگر مردم از سنگینی مالیات یا آفتزدگی یا بیآبی و خشکسالی یا دگرگونی وضع زمین در اثر غرقاب یا بیآبی شِکْوه کردند، به آنان تا هر قدر که میدانی موجب بهبود وضعشان خواهد شد، تخفیف بده و مبادا این تخفیف بر تو گران آید؛ زیرا این ذخیرهای است که به صورت آبادانی و عمران به تو باز خواهند گردانید. افزون بر این، با این کار ستایش آنان را هم به خود جلب کردهای و خود نیز از گسترش عدالت در میان آنان به شادی و سرفرازی رسیدهای و در حالیکه به سبب آسایشی که برای آنان فراهم آوردهای، به توانمندی بیشترشان تکیه خواهی کرد و به موجب عدالت و رفتار خوشی که آنان را بدان مأنوس کردهای، بدیشان اطمینان خواهی یافت و چه بسا کارهایی پس از این برای تو پیش آید و بر عهده آنان بگذاری که از صمیم دل میپذیرند.
حضرت، آبادانی را عاملی برای مشارکت مردم در پذیرش برنامه های دولت میداند و بر عکس، خرابی را از تنگدستی مردم و رویکرد حاکمان به مالاندوزی برمی شمرد و در این زمینه می فرماید:
فَإِنَّ الْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ مَا حَمَّلْتَهُ وَ إِنَّمَا یُوءْتَی خَرَابُ الْأَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا وَ إِنَّمَا یُعْوِزُ أَهْلُهَا لِإِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلاَهِ عَلَی الْجَمْعِ وَ سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَ قِلَّهِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ. بهدرستی که هر باری را بر دوش کشور آباد بگذاری میتواند تحمّل کند؛ ولی خرابی هر سرزمین، بیتردید از تنگدستی مردم آن، و تنگدستی مردم هم از رویکردن زمامداران به مالاندوزی و بدگمانی آنها به ماندن خویش و کم به رگی آنان در عبرتگیری از روزگار گذشته است.
حضرت در قسمتی دیگر، به مالک سفارش می کند که زمینه را برای بیع و تجارت (کسب و کار) فراهم کند و حدّ و حدود و عدل و انصاف مراعات شود:
وَ لْیَکُنِ الْبَیْعُ بَیْعا سَمْحا بِمَوَازِینِ عَدْلٍ وَ أَسْعَارٍ لاَ تُجْحِفُ بِالْفَرِیقَیْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَ الْمُبْتَاعِ و بدان که خرید و فروش باید آسان و بر اساس موازین عدل و داد و به نرخی منصفانه باشد که به هیچ یک از فروشنده و خریدار زیان وارد نیاید.
- مبارزه با مفاسد اقتصادی
اصولاً فردی که بر کرسی قدرت تکیه زده، به فراخور مقام و قدرتی که از آن برخوردار شده است، منابع و اطلاعات و دیگر مؤلّفههای قدرت و مکنت مادّی بیشتری دارد؛ از این جهت، ضریب سقوط او در دام هوا و هوسهای شیطانی و نفسانی، بیش از دیگران است؛ بنابراین، هر مسؤولی در مقایسه با پُست سازمانی که اشغال کرده و در حدّ بهرهمندیاش از منابع قدرت، در مظانّ ارتکاب گناهان و مفاسد مالی است که شاید برای ارتکاب آنها، در مواردی توجیهات «خودپسندی» نیز داشته باشد؛ از این رو یادآوری آرمانهای والای انسانی و آخرت و رعایت تقوای الاهی، عامل حفظ، و ضامن سلامت چنین افرادی و در پی آن، جامعه خواهد شد؛ زیرا به گفته حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم صلاح و فساد جامعه از رهگذر صلاح و فساد مسؤولان و متولّیان آن فراهم میشود امیرمؤمنان علیهالسلام نیز در این زمینه میفرماید:
فَلَیْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِیَّهُ إِِّلا بِصَلاَحِ الْوُلاَهِ.
در حوزه اداری، مفاسد اخلاقی گوناگونی متصوّر است که هر گاه شخصی از نظام ارزشی الاهی دورافتاد، ممکن است به آن دچار شود. به رهبرداری شخصی از امکانات دولتی (بیتالمال)، قائل شدن «حق» برای «خود» فراتر از حقوق یکسان با دیگران، خود را در حاشیه امنیتی قرار دادن و اسراف و تبذیر، نمونههایی از این مفاسد است. فزون طلبی و رانت خواری اطرافیان مسؤول و سوءاستفاده های دیگر شغلی که امروزه بدبختانه رو به افزایش است، همگی از کمرنگ شدن باورهای دینی و کمشدن پایبندی چنین افرادی به ارزشهای دینی شکایت دارد و خود، عاملی دیگر برای نابسامانتر شدن اوضاع اقتصادی است و موجب پیدایش بسیاری از تنگناها و مشکلات اقتصادی میشود؛ از این رو در سیره امام علی علیه السلام به مواردی برخورد میشود که چنین آفات و آسیبهای اقتصادی را برای نظام به یاد میآورد و به ویژه در زمینه مبارزه جدّی و عملی با آنها تلاشی فراگیر را می طلبد.
حضرت پس از خلافت عثمان، زمام امور مسلمانان را به عهده گرفت و مردم از نزدیک شاهد ناهنجاریهای اخلاقی و مالی اطرافیان خلیفه (بنیامیّه) بودند؛ بدین سبب، نخستین اقدام خود را برکناری تمام کارگزاران عثمانی از امور ممکلتی اعلام کرد و حاضر نبود کسانی را که به تعبیر او چون شتران گرسنه در سبزهزار طبیعت بهاری، به جان بیت المال مسلمان افتاده بودند، برای یک لحظه هم در نظام (امور) مملکتی تحمّل کند و هنگامیکه با مخالفت دوستان و مشاوران خویش روبه رو شد که صلاح و مصلحت فعلی حکومت او را در ابقای چنین افرادی نظیر معاویه می دانستند، فرمود:
امّا اینکه گفتی لازم است آنان را در مقام خود ابقا کنم، به خدا سوگند! خود یقین دارم که این کار برای اصلاح وضع دنیای من مفید است؛ ولی با شناختی که از کارگزاران عثمان دارم، حق اقتضا میکند که هرگز هیچیک از ایشان را به ولایت نگمارم. اگر این را بپذیرند، برایشان خوبتر است و اگر نپذیرند، شمشیر را به ایشان ارمغان خواهم داد.
از سخنان پیشین، نگرش حضرت درباره «قدرت» به خوبی استفاده میشود. هر چند کاری برای امروز و منافع مادّی و دنیایی او مفید باشد، اگر با معیارها و موازین «حق» و «عدل» نسازد، آن را به کار نخواهد بست و پذیرش خلافت و حکومت را نیز منوط به این میداند که بتواند از این طریق، حقّی را احقاق، و عدلی را اقامه کند وگرنه ارزش کفش کهنه وصله زده شده یا آب بینی بز مریضی را هم نخواهد داشت.
- کنترل اخلاقی و عملی کارگزاران
حضرت علی علیه السلام خود در استفاده از بیت المال و رعایت حقوق مردم چنان رفتار میکرد که شاید گفتن و شنیدن بعضی از آنها برای افراد ناآشنا با سیره او دور از باور باشد.
دستور تراشیدن نوک قلم (برای کممصرف کردن جوهر)، رعایت فاصله خطوط (برای کم مصرف کردن کاغذ) و گذاشتن چراغ شخصی در کنار چراغ بیت المال در اتاق کار خویش، و بسنده کردن به حدّاقل زندگی، بلکه کمتر از آن، همه از واقعیّت های مسلّم تاریخی هستند که دوست و دشمن بر آن اتّفاق دارند. امام خطاب به زیاد (جانشین ابنعبّاس، استاندار بصره) که در مصرف بیتالمال بیمبالاتی کرده بود، می نویسد:
فَدَعِ الْإِسْرَافَ مُقْتَصِدا وَ اذْکُرْ فِی الْیَوْمِ غَدا وَ أَمْسِکْ مِنَ الْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِکَ وَ قَدِّمِ الْفَضْلَ لِیَوْمِ حَاجَتِکَ،
و به مالکاشتر نیز میگوید:
إِیَّاکَ وَ الاِسْتِئْثَارَ بِمَا النَّاسُ فِیهِ أُسْوَهٌ. از ویژهسازی [= خاصّهخواهی] در چیزهایی که همه مردم در آنها برابرند، بپرهیز.
اینکه شخص مسؤول، خود را برای هر گونه رفتاری صاحب حق، و در استفاده از امکانات عمومی بر مردم مقدّم بداند، امری ناپسند است که در مفاسد اخلاقی نظیر خودخواهی و تکبّر ریشه دارد و باید با آن مبارزه شود. حضرت در همین زمینه خطاب به کارگزار خود در بصره (یکی از پسرعموهایش) که با استفاده از فرصت سازمانی و بودجه عمومی برای زیارت خانه خدا به مکّه رفته بود، خطاب میکند: که چرا با بیت المال به مکّه رفتی؟ آیا از حساب روز رستاخیز نترسیدی که این گونه با بیتالمال، آب و غذا و توشه سفر تهیه کردی؟ از خدا بترس!
فَاتَّقِ اللَّهَ وَ ارْدُدْ إِلَی هَوءُلاَءِ الْقَوْمِ أَمْوَالَهُمْ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ ثُمَّ أَمْکَنَنِی اللَّهُ مِنْکَ لَأُعْذِرَنَّ إِلَی اللَّهِ فِیکَ وَ لَأَضْرِبَنَّکَ بِسَیْفِی الَّذِی مَا ضَرَبْتُ بِهِ أَحَدا إِلاَّ دَخَلَالنَّارَ… . و تقوا پیشه کن و اموال مردم را به آنان بازگردان که در غیر این صورت، اگر بر تو دست یابم، باشمشیری که بر کسی نخورده، جز آنکه به جهنّم واردش کرده است، تو را می کشم. بهخدا سوگند! اگر حسن و حسین نیز چنین کاری کرده بودند، با آنها چنین رفتار میکردم و خویشاوندی و نسب را رعایت نمیکردم؛
بنابراین طبق آموزه های امام علی علیه السلام و سیره عملی حضرت، شخص مسؤول (حاکم و والی) و مدیر وظیفه دارد تا مصالح عمومی را به دقّت رعایت کند و در حفظ منافع مردم از هیچ کوششی دریغ نورزد و با یادآوری آخرت و رستاخیز، از هر گونه سوءاستفاده و رذیلت اخلاقی و اقتصادی بپرهیزد؛ البتّه از نظر نباید دور داشت که ممکن است مدیر و کارگزار، از نظر ضریب ایمانی و پایبندی به اصول اخلاقی، بسیار مؤمن و متّقی باشد؛ امّا اطرافیان او، اعمّ از بستگان و خاندان یا دوستان و مشاوران او حتّی بدون آگاهی وی مرتکب گناهان اخلاقی در حوزه مسائل مالی و اقتصادی شوند. فزونطلبی بعضی از نزدیکان و رانتخواری آنان که امروزه بلای جان اقتصاد است، از اموری به شمار میرود که باید شخص مسؤول و حاکم، در زدودن ریشه آن بکوشد. حضرت وجود این پدیده شوم اقتصادی را یادآور میشود و میفرماید:
ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِی خَاصَّهً وَ بِطَانَهً فِیهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَ تَطَاوُلٌ وَ قِلَّهُ إِنْصَافٍ فِی مُعَامَلَهٍ… . دیگر اینکه هر زمامداری، یاران نزدیک و محرم اسراری دارد که در میان ایشان امتیاز خواهی و درازدستی و بیانصافی در روابط اقتصادی پیدا میشود؛ امّا تو، ریشه اینان را با بریدن اسباب آن از میان بردار.
حضرت در ادامه، مالک را متوجّه می سازد که مبادا خودت زمینه رانت خواری بستگانت را فراهم سازی و به آنان فراتر از حق شهروندیشان بپردازی:
وَ لاَ تُقْطِعَنَّ لِأَحَدٍ مِنْ حَاشِیَتِکَ وَ حَامَّتِکَ قَطِیعَهً وَ لاَ یَطْمَعَنَّ مِنْکَ فِی اعْتِقَادِ عُقْدَهٍ تَضُرُّ بِمَنْ یَلِیهَا مِنَ النَّاسِ فِی شِرْبٍ أَوْ عَمَلٍ مُشْتَرَکٍ یَحْمِلُونَ مَؤونَتَهُ عَلَی غَیْرِهِمْ فَیَکُونَ مَهْنَأُ ذَلِکَ لَهُمْ دُونَکَ وَ عَیْبُهُ عَلَیْکَ فِیالدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ. مبادا به هیچ یک از اطرافیان و نزدیکانت زمینی واگذاری و مبادا کسی از سوی تو به این طمع بیفتد که مالک آب و زمینی شود تا به همسایگان در آبیاری یا کار مشترک، خسارت وارد سازد و بارش را بر دوش دیگران نهد که بهره شیرین آن را فقط آنان میبرند و ننگ آن در دنیا و آخرت برای تو میماند.
از دیگر رذایل اخلاقی و مفاسد اقتصادی که ممکن است مسؤولان از گزند آن در امان نباشند، «رشوه» است. «رشوه» نشان از این دارد که مسؤولان مربوط، حقوق مردم را ایفا نکردهاند؛ بدین سبب مردم ناگزیرند حقّ خود را با رشوه بگیرند.
در سرزنش رشوه و رشوه خواری سخن بسیار وارد شده است و طبق آموزه های اهلبیت علیهمالسلام ، رشوه دهنده و رشوه گیرنده هر دو در آتش جهنّم خواهند بود.
برگرفته از مقاله مجدالدّین مدرّسزاده
انتهای پیام