برشی تحلیلی بر بخشی از بیانات امام خامنه ای در آخرین دیدار دولت دهم
رضا گرمابدری
اشاره
به گزارش”صبح رابر”ابتدای هفته گذشته رئیسجمهور و کلیه اعضای دولت، برای آخرین بار در قالب دولت دهم با امام خامنهای(مدظلهالعالی) دیدار کردند. معظمله در این دیدار ضمن تشکر از زحمات دولت و تمجید از تلاش خستگیناپذیر دولت دهم به موضوع بسیار مهمی درباره این دولت اشاره داشتند که بهعنوان یکی از افتخارات ارزشمند در پروندهاش ثبت میشود. این موضوع بسیار مهم، توجه دولت به شعارهای انقلاب بود که در مباحث مربوط به ظهور و افول انقلابها از جایگاه ویژهای برخوردار است؛ از همین رو امام خامنهای(مدظلهالعالی) در دیدار مذکور در این خصوص نکات بسیار مهمی بیان کردند. نوشتار حاضر تلاشی برای روشنتر ساختن ابعاد مختلف این موضوع با استفاده از سایر بیانات معظمله است.
الف- خاستگاه مفهومی بحث
انقلابها در سیر زندگی تاریخی بشر، بزرگترین و قابلاعتناترین وقایع هستند. انقلابها معمولاً پایانبخش دورهای از زندگی یک ملت و یا چند ملت و آغازگر دوره جدیدی برای آنها هستند. وقوع انقلابها هیچگاه دفعی و آنی نیست، اگر چه در ظاهر اینگونه به نظر برسند. انقلابها برای وقوع به بستر زمانی و مجموعهای از عناصر نیاز دارند که در آن بستر پدید میآیند و شکل میگیرند. انقلاب با حرکت جمعی آغاز میشود و هر چه تعداد جمع انقلابی بیشتر باشد، قوت انقلاب بیشتر میشود. تشکیل جمعهای انقلابی و یک دست کردن و تبدیل آنها به جمعیتی پرشمار که حاضر به حضور در صحنه و فداکاری برای انقلاب باشند به گفتمان مشترک نیاز دارد و گفتمان مشترک به نوعی تجمیع و ترجمان شعارهایی است که انقلابیها اعتراضها و خواستههایشان را در آن متجلی کردهاند. تشخیص درست چیزهایی که باید نفی شوند و چیزهایی که بهعنوان مطالبه باید عرضه شوند و بازگو کردن تمامی آنها در شعارها که تابلوی ارائه ارزشهای انقلاب است، ماهیت، وزن، عمق، رویکرد و حتی تاحدودی عمر انقلابها را مشخص میکند. معمولاً پس از سقوط نظامهای حاکم و پیروزی انقلاب، ارزشها و شعارها، عرصه نبرد بعدی میان انقلابیها و ضدانقلاب است. این نبرد به دو شکل انجام میگیرد. در شکل اول ضدانقلابها با آگاهی از اینکه شعارها و ارزشهای انقلاب انگیزهبخش و مسبب انقلاب بودهاند، مستقیماً به آنها حمله و سعی میکنند آنها را تضعیف کنند و در شکل دوم با گذشت زمان و فراموشی شعارها و ارزشها با تلاش مستقیم و یا غیرمستقیم ضد انقلاب، افراد کماعتقاد و یا بیاعتقاد به شعارها و ارزشهای انقلاب، امور کشور را به دست میگیرند و رفتهرفته با فاصله گرفتن از شعارها و ارزشها و کم شدن حساسیت عمومی، انقلاب فراموش و اسیر وضعیت جدیدی میشود که با نفس «انقلاب» سنخیتی ندارد و دیگران برایش ایجاد کردهاند. دوره زمانی این نبرد که در ظاهر ناپیدا و در باطن بسیار سهمگین است، به عمق و وزن انقلاب و میزان نفوذ اولیه دشمن به آن، بستگی دارد، اما آنچه مسلم است اینکه تا زمان زنده ماندن شعارها و ارزشهای انقلاب و تهی نشدن آنها از مفاهیم درونی و حفظ ارتباط مردم با آنها، انقلابها زنده و پابرجا باقی میمانند. از این منظر شعارها و ارزشها، ارکان انقلابها پس از پیروزی تلقی میشوند و دلیل حمله مدام دشمن به آنها نیز همین است. امام خامنهای(مدظلهالعالی) این مهم را اینگونه تبیین فرمودهاند: «یکی از کارهای مهمی که جبهه ضدانقلاب – چه انقلاب ما و چه انقلابهای دیگر- در طول تاریخ و در عرض دنیا داشتند و میکردند، این بوده است که سعی کنند، ارزشهای انقلاب را کمرنگ کنند. به اینجا هم محدود نمیشود؛ اول ارزشها را کمرنگ میکنند، بهتدریج آنها را محو میکنند؛ اگر میدان پیداکنند، آنها را تبدیل به ضدارزش میکنند؛ این کاری است که در دنیا معمول است؛ این را ما در تاریخ انقلابهای دنیا مشاهده میکنیم و در انقلابهایی هم که زمان خود ما- در طول این عمر طولانیای که ما کردیم- دیدیم و خبر شدیم، این را مشاهده کردیم. جبهه مقابل انقلاب و ضدانقلاب، شعارهای انقلاب را هرگز فراموش نخواهد کرد؛ یعنی میداند که این رویارویی، در این هماوردی، آن چیزی که توانست جبهه انقلاب را پیروز کند و جبهه ضدانقلاب را به هزیمت وادار کند، در درجه اول این شعارها بود؛ که هر چه شعارها پرمغز و جذاب و واقعی و برای مردم مفهوم و ملموس بود، کمک آن به پیشرفت انقلاب بیشتر شد. سعی میکنند این شعارها را به تدریج محو کنند، کمرنگ کنند.»
ب- ارزشهای انقلاب
ارزشها مجموعهای از مفاهیم ذهنی هستند که به شکل باور درآمدهاند و در عالم واقع برخی امور را نفی و برخی را اثبات میکنند، به اموری روی میآورند و از اموری روی برمیگردانند و قابل جمع در تکواژگان و یا عبارات ترکیبی هستند که هر یک میتوانند زنجیرهای از مفاهیم را نمایندگی کنند. خاستگاه و کانون ارزشها، نظام اعتقادی افراد و جوامع است. ارزشها دارای قابلیت بالای پردازش و تبیین گسترده هستند. ارزشهای انقلابی بخش پر حرارت و تحولآفرین ارزشهای کلی و عمومی است که هم انقلابآفرین است و هم عامل حفظ انقلاب. امام خمینی(ره) در مصاحبه با تلویزیون سراسری ایتالیا در تاریخ (۱۱/۹/۵۷) بخشی از ارزشهای انقلاب را در قالب اهداف اینگونه برشمردند: «اساس کار جمهوری اسلامی تأمین استقلال مملکت و آزادی ملتها و مبارزه با فساد و فحشا و تنظیم و تدوین قوانین است که در زمینههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به معیارهای اسلامی، اصلاحات لازم را بهعمل آورد که این اصلاحات با مشارکت مردم (جمهوریت) خواهد بود و اهدافش قبل از هر چیز از بین بردن فقر و اصلاح شرایط زندگی برای اکثریت قاطع مردم است که از همه جهت مورد ظلم واقع شدهاند.»
شعارها و ارزشهای از حیث رتبه و اهمیت برابر نیستند و همانطور که پیشتر اشاره شد، قابل دستهبندی و گردآمدن در تکواژه و عبارتهای ترکیبی هستند، با این حال برخی از آنها که در بیانات امام خامنهای (مدظلهالعالی) طی چند سال گذشته بیشتر دیده شده عبارتند از : سادهزیستی مسئولان، استکبارستیزی، سلطهستیزی، بیگانهستیزی، استبدادستیزی، افتخار به انقلابیگری، عدالتطلبی، دوری از تجملگرایی، اجتناب از اشرافیگری، نفی استثمار، نفی سلطهپذیری، نفی تحقیر ملت به وسیله قدرتهای سیاسی دنیا، نفی وابستگی سیاسی، نفی نفوذ و دخالت قدرتهای مسلط دنیا در کشور، نفی سکولاریسم اخلاقی و اباحیگری، دفاع از مظلومان جهان، فتح قلههای دانش، کرامت انسان، سعی برای ایجاد برادری و برابری، اخلاق، ایستادگی در مقابل دشمن، ایمان، «استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی»، آزادی فکر، رواج اخلاق فاضله، حکومت مردمی، حکومت صالح و انسانهای برخوردار از دین و تقوا در رأس کارها و…
این بحث در نزد رهبر معظم انقلاب از چنان اهمیتی برخوردار است که در تاریخ (۲۲/۱۲/۸۶) در دیدار اقشار مختلف مردم مستقیماً به آن پرداختند و فرمودند: «ارزشهای انقلاب چیست؟ ارزشهای انقلاب در درجه اول، استحکام ایمان و دیانت در دلهاست- که منشأ همه کارها و مجاهدتها این است- عدالت اجتماعی است، مبارزه با فساد است، آزادی مردم در انتخاب است، عدم تحمیل آرای فردی و حزبی و دولتی و غیره بر مردم است که مردم آزادانه فکر کنند، آزادانه عمل بکنند، در چارچوب مقررات اسلامی. مردمسالاری دینی یعنی این. اینها ارزشهای انقلاب و مبانی انقلاب است.»
امام خامنهای (مدظلهالعالی) در خطبههای نماز جمعه (۲۳/۲/۷۹) نیز در این باره بیانات مبسوطی داشتند و فرمودند: «من در اینجا تعدادی از این ارزشها را عرض میکنم، البته اگر بخواهیم این ارزشها را در یک کلمه بیان کنیم، من عرض میکنم اسلام، اما اسلام یک کلمه مجمل است و تفاصیل گوناگونی از آن میشود… ارزش اول، ایمان است. مردم از هرهری مسلکی و بیبندو باری و بیایمانی بیزار و ناراضی بودند و میخواستند دلشان به ایمانی قرص باشد. ارزش بعدی، عدالت است. مردم میدیدند که جامعه، جامعه غیرعادلانهای است، بیدریغ از بالا تا پایین ظلم میکردند… همه جا ظلم محسوس بود و انسان با پوست و گوشت خودش ظلم را حس میکرد. مردم بهدنبال عدالت و رفع شکاف طبقاتی و رفع فقر بودند. این هم یکی از ارزشهایی بود که مردم دنبالش بودند، این مقوله دیگری غیر از عدالت است… رژیم طاغوت و رژیمهای قبل از آن در ایران، مردمی نبودند. مردم هیچکاره بودند… مردم این را نمیپسندیدند. مردم میخواستند که حکومت متعلق به آنها باشد، برخاسته از آنها باشد؛ رأی آنها در آن اثر داشته باشد. ارزش بعدی دینداری است. مردم میخواستند متدین باشند. آن رژیم گذشته در همه جا در محیط جامعه، در سربازخانه، در دانشگاه و در مدرسه سعی میکرد، مردم را به بیدینی سوق دهد، اما مردم نمیخواستند. مردم متدین بودند. مردم نشان دادند که ایمان و اعتقاد به اسلام، تا اعماق جان آنها نفوذ دارد… ارزش دیگر دوری از اسراف و تجمل در سطح زمامداران است، البته تجمل و اسراف در همه جا بد است. نظام اسلامی بر اساس این ارزش به وجود آمد که چنین چیزی نباشد. ارزش دیگر، سلامت دینی و اخلاقی زمامداران است. مردم میخواستنند کسانی که در رأس جامعهاند، متدین باشند فاسد نباشند… دور و بریهایشان فاسد نباشند که آن روز بودند. رواج اخلاق فاضله یکی دیگر از ارزشها بود… آزادی فکر و بیان هم یکی از ارزشهای انقلاب بود. مردم میخواستند آزادانه فکر کنند… یکی دیگر از ارزشها استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی است. مردم میخواستند که این کشور از لحاظ سیاسی، محکوم فلان رژیم اروپایی یا آمریکا نباشد، از لحاظ اقتصادی، اقتصادش وابسته به کمپانیهای جهانی نباشد که هر کاری میخواهند، با این کشور بکنند. از لحاظ فرهنگی، با فرهنگ عمیق و غنیای که دارد، کورکورانه تابع و دنبالهرو فرهنگ بیگانه نباشد…»
ج- کمرنگ کردن و محو ارزشهای انقلاب
آشنایی مردم با ارزشها و شعارهای انقلاب آنها را به سمت و سویی میکشاند که ارزشها و شعارها نشان میدهند، حاصل چنین ارتباط و پیوندی شورش، قیام و انقلاب علیه نظام ظالم و فاسد است. هر انقلابی به معنای کوتاه شدن دستهای ناپاک از سرمایههای کشور است. برخی از این دستها داخلی و برخی نیز خارجی هستند. انقلاب یعنی مسدود کردن راه چپاول اموال ملت. خلع و منعشدگان از تاراج سرمایههای ملت به آسانی حاضر نیستند واقعیت جدید، سرنگونی و کنار زده شدن از یک فرصت و گنج بیمدعی را بپذیرند، میل بازگشت و پسگیری آنچه را که با انقلاب از دست دادهاند در نزد آنها بسیار قوی است. بزرگترین مانع بر سر بازگرداندن وضعیت به گذشته، مردمی هستند که به پشتوانه و هدایت شعارها و ارزشها پس از حذف و سرنگونی چپاولگران، در صحنه باقی مانده و از انقلاب حراست میکنند. در چنین وضعیتی طبیعی است که دشمنان انقلاب از همه جهات به شعارها و ارزشهای انقلاب هجومآورند. با تضعیف هر بخشی از ارزشهای انقلاب که پیشتر در بیان امام خامنهای (مدظلهالعالی) آمده است، انقلاب ضعیف شده و ضدانقلاب پیشروی میکند. دشمن به این مهم کاملاً واقف است؛ از این رو تمام حرکات دشمن جنبه حمله و آسیبزدن به ارزشها و شعارهای انقلاب را دارد. مجموعهای از برنامههای دشمن که ضد ارزشهای انقلاب است در سبک زندگی مشاهده میشود که طی سالهای گذشته دشمن اندکاندک آن را به جامعه ایرانی تحمیل کرده است. آن سبک زندگی، ارزشها و شعارهای انقلاب را هدف قرارداده و کسانی که به سبک زندگی القایی دشمن گرفتار شدهاند، منطقاً نمیتوانند، مدافع ومروج گفتمان انقلاب باشند؛ زیرا بخش مهمی از عوامل انگیزهبخش برای انقلابی ماندن در چارچوب سبک زندگی که دشمن پیشکش کرده نابود شده است و انتظار انقلابی بودن از کسانی که اسیر این دام شدهاند، انتظاری بیجا است. امام خامنهای (مدظلهالعالی) درباره این روش خطرناک و کمتر محسوس دشمن فرمودند: «یکی از کارهای مهمی که جبهه ضدانقلاب میکردند این بوده است که سعی کنند ارزشهای انقلاب را کمرنگ کنند به اینجا هم محدود نمیشود؛ اول ارزشها را کمرنگ میکنند؛ بهتدریج آنها را محو میکنند؛ اگر میدان پیدا کنند، آنها را تبدیل به ضد ارزش میکنند…» در دورههایی نمونه این عملکرد دشمن در ایران پس از انقلاب مشاهده شده است و در حال حاضر هم نظام از آن مصون نیست.
د- ناکارآمدی روشهای ضد انقلاب
حدود سیوپنج سال از عمر با برکت و درخشان انقلاب اسلامی گذشته است و با وجود آن که بسیاری از انقلابهای بزرگ دنیا چند سالی پس از انقلاب در ارزشها و شعارها دچار آسیب جدی شدهاند و در نتیجه آن هم، انقلاب آثار و کارکردش را از دست داده و بعضاً هم به وضعیتی مشابه وضعیت گذشته بازگشته است، جای طرح این پرسش است که در این رابطه وضعیت انقلاب اسلامی ایران چگونه است و چرا؟ پاسخ این دو پرسش از زبان رهبر معظم انقلاب چنین است: «در مورد کشور و انقلاب ما هم این کار را دشمن شروع کرد؛ البته موفق نشدند، خدا را شکر میکنیم. دشمن نتوانست شعارهای انقلاب را کمرنگ و سپس محو کند. به نظر من یک بخش عمدهای از این هم مربوط میشود به هوشیاری امام بزرگوارمان. آنچه که امام بزرگوار از اظهارات خود، از گفتههای خود، از نوشتههای خود در میان ما باقی گذاشت، بینات است. محکمات است؛ متشابهات نیست که کسی آنها را نفهمد آخرین سخن امام هم وصیتنامه امام است… وصیتنامه امام، لب ارزشهای موردنظر امام است؛ اینها را امام باقی گذاشته است. لذاست که این ارزشها قابل تحریف نیست، قابل تغییر نیست.»
آنچه را که به بیان امام خامنهای(مدظلهالعالی) درباره حفظ ارزشهای انقلاب باید اضافه کرد، نقش معظمله، پس از امام (ره) برای حفظ این ارزشها است. موارد پیش گفته که گوشهای از توجه و عنایت ویژه ایشان به این موضوع مهم است، نشان میدهد که رهبر معظم انقلاب تا چه میزان به این امر حیاتی توجه دارند و چگونه به مناسبتهای مختلف درباره آن سخن میگویند. معظمله در هر جا حرکتی در جهت تقویت این ارزشها مشاهده کردهاند و یا احیاناً با مواردی که این ارزشها را نادیده گرفته و یا با آن مخالفت کرده، با جدیت تمام وارد شدهاند و تمجید و توبیخ کردهاند یکی از افتخارات دولت نهم و دهم این است که امام خامنهای (مدظلهالعالی) چندین مرحله از عملکرد آنها برای پا برجا نگهداشتن شعارهای انقلاب و یا خارج ساختن برخی از آنها از مهجوریت، به نیکی یاد کردهاند.این هوشیاری و حساسیت معظمله و توجه بخش قابلتوجهی از متدینان و انقلابیها به این امر، موجب ناکامی طرحها و اقدامات دشمن و ادامه این کارزار حیاتی شده است.
ه- جدال ادامهدار و راهکارهای حفظ ارزشها
رفتار پس از انقلاب دشمن بیانگر آ ن است که حاضر نیست به راحتی از منافع از کف داده دست برداردو همچنان در تکاپو برای کسب منافع نامشروع گذشته است. نظام اسلامی هم با ایستادگی و هوشیاری نشان داده که با تمام توان از انقلاب و منافع ملی کشور و ملت دفاع میکند و اجازه بازگشت به گذشته را نمیدهد. ایستادگی طرفین بر مواضع خود صحنه درگیری را بسیار پیچیده کرده است. تصمیم قاطع نظام به حفظ انقلاب و ناکام کردن دشمن از طریق حفظ ارزشها و شعارهای انقلاب ایجاب میکند، نظام اسلامی هوشمندانهتر در پی یافتن راههای حفظ ارزشها باشد و بهگونهای به مهندسی این موضوع بپردازد که دو توان اصلی نظام یعنی دولت و ملت در یک نقطه مشخص به همافزایی برسند. تجربه دولت گذشته در این باره سرفصل مهم و آمادهای برای دولت یازدهم است تا آن را ادامه دهد و توان اصلی خود را در این زمینه صرف ایجاد اشتیاق بیشتر در نزد مردم برای پایبندی محکمتر و برنامهریزی شده به این ارزشها و شعارها کند. بهنظر میرسد رویکرد و عملکرد دولت در عرصههای مختلف اصلیترین عامل رسیدن به این هدف حیاتی است.