به گزارش ” صبح رابر“؛ به نقل از “آرمان کرمان” ؛ نمی دانم ناممان مسلمان شیعه هست یا اینکه این نام را فقط یدک می کشیم ، بارها در دل خود و یا حتی در واقع گفته ایم که اگر زمان امام حسین (ع) روز عاشورا حضور داشتیم حتما مولایمان را یاری می کردیم.

اما وقتی پای عمل می رسد می بینیم که خیلی از مسیر دور هستیم ، گرچه می دانیم یکی از مهم ترین مسائلی که باعث شد تا آقا به شهادت برسند همین امر به معروف و نهی از منکر بود.

هر چه زمان می گذرد به جای اینکه شیعه بودن خود را تثبیت کنیم بیشتر به طرف انحرافات می رویم و سعی می کنیم غربی مآبانه فکر کنیم ، چون با خود می اندیشیم کشورهای غربی برای این پیشرفت کردند چون بی بندو باری را هدف خود قرار دادند.

البته خدای ناکرده این نوشته توهین به کسی نباشد بلکه یک انتقاد است ، بارها شنیده بودم که در پارکهای تهران متاسفانه به علت بی توجهی مسئولین و حتی مسائل دیگر پسران و دختران برای تفریح و وقت گذرانی با هم به پارکها پناه می برند.

امروز این سوژه بسیار اسفناک را با چشمان خودم در پارک شهید کرمان مشاهده کردم ، برای کاری داشتم از وسط پارک می گذشتم که هم از فضای سبز بهره ای برده باشم و هم هوای پاکی را استنشاق کنم ولی چشمتان روز بد نبیند که در گوشه ای از پارک سوژه ای مرا به خود جلب کرد.

یک پسر داشت دفاع شخصی به یک دختری که با لباس بسیار افتضاح پوشیده بود آموزش می داد، نزدیک رفتم و به هر شکلی که بود با گوشه و کنایه با آنان صحبت کردم و به آنان فهماندم که پارک جای چنین کارهایی نیست.

مگر گوششان بدهکار این حرف ها بود ، پسربچه های دبستانی برای اردوی یک روزه در پارک بودند که وقتی با این منظره روبرو شدند همدیگر را صدا کردند و شروع کردن به تماشا کردن که حتی یکی از آنها جلو رفت و گفت : استاد ساعتی چند آموزش می دهید؟ آیا فقط به خوشکلا آموزش می دین؟

پسری که آموزش می داد با خنده به آنان جواب می داد که هنوز کلاس تشکیل نشده و …

بسیار تاسف خوردم که چرا این بچه ها باید چنین منظره هایی را آن هم در جایی که می تواند مامن و فراقت همگان باشد ، استراحتگاهی برای خانواده ها با استفاده از طبیعت و فضای سبز بکر خداوندی باشد روبرو شوند.

بعد از گذشت نیم ساعت با یکی نهادهای انقلابی که در نزدیکی این پارک قرار داشت تماس گرفتم که شاید یکی بیاید و آنها را ارشاد بفرماید، اما هر چه صبر کردم (حدود ۱۰ دقیقه) کسی نیامد درصورتی که این نهاد در چند قدمی پارک قرار دارد .

مجددا تماس گرفتم و گفتم ما از پلیس امنیت اخلاقی و ۱۱۰ گلایه داشتیم شما چرا؟

بالاخره این که آنقدر لفتش دادند تا اینکه دختر و پسر سوژه ما خسته شدند و با هم به طرف دیگری از پارک رفتند و من هم به محل کارم بازگشتم.

گزارش از : م.ن خبرنگار

انتهای پیام/