به گزارش “صبح رابر“؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، حجاب واژهای است که از بدو انقلاب تا به امروز در کشور ما ایده پردازیهای متفاوتی در مورد آن صورت گرفته است و گروهی موافق داشتن حجاب کامل در کشور بودند و عدهای هم با این نوع پوشش از ریشه مشکل دارند و اعتقاد دارند چیزی به عنوان حجاب در جامعه ایرانی نباید اجباری باشد و از این رو همیشه در مورد این مسئله تعارضاتی وجود داشته است.
سراغ بانوی جوان تهرانی رفتیم که خیلی تمایل به بردن نامش نداشت و فقط میخواست با این گفتوگو از تجربه خود به دیگر خانمهای بیحجاب بگوید.
از تحقیقی که درباره شما داشتم برداشتم این است که در ابتدای سن تکلیف و اوایل نوجوانی به اجبار خانواده حجاب داشتهاید، درسته؟
بله دقیقاً همینطور است. من از وقتی به سن تکلیف رسیدم خانوادهام به من گفتند که باید جلو نامحرم حجاب داشته باشم، در حقیقت چادر انتخاب خانوادهام بود که با وجود برگزاری جشن تکلیف و مراسم مختلفی که از سوی مدرسه برگزار شد در ابتدای امر این پوشش را با علاقهمندی برگزیدم اما… .
یعنی بعد از مدتی تصمیم گرفتید که بیحجاب بشوید؟
علت کنار گذاشتن چادر در من بیشتر به خاطر تحت تاثیر قرار گرفتن از معاشرت با دوستان دوران راهنماییم بود که در چادر سر نکردن من خیلی نقش داشت و به همین دلیل من به خانواده ام گفتم که میخواهم حجابم را بدون چادر داشته باشم اما در مقابل جواب خانوادم این بود که چادر حجاب برتر است اما من در آن زمان هیچ وقت با اون حرفا قانع نشدم.
چرا دوست داشتی مثل دوستای دوران راهنمایی حجاب داشته باشی؟
خب به هر حال دوستانم اون موقع از نظر من بهترین لباسها را میپوشیدند و بهترین تیپها را در معرض نمایش قرار میدادند و من دوست نداشتم از دوستانم عقب تر باشم.
از دید شما تیپ زدن به سبک امروزی کلاس دارد که شما را مجبور به همسانی با دوستانتون کرد؟
قبول کنید که در سن دوران راهنمایی که نقطه تشکیل اوج احساسات یک دختر است این مسئله ارزش به حساب میآید و اینکه تو هم دوست داری یک پیامدی را مثل سایر دوستانت تجربه کنی که از دید خیلیها خوشایند است هرچند که این راه اشتباه به نظر میرسد و این شد که من هم تحت تاثیر آنها قرار گرفتم و یک مدت به دور از چشم مادر و پدرم چادرم را در میاوردم و هم تیپ آنها شده بودم.
عذاب وجدان نداشتی که این رفتارهات متغیر با تفکرات خانوادت است؟
از اینکه حجابی را برای خودم انتخاب کرده بودم که میدانستم اگر یک روزی خانوادم من را اینگونه ببینند خیلی دلخور میشوند، خیلی احساس عذاب وجدان داشتم و شاید همین عذاب وجدان بود که خیلی طول نکشید که من این دوره اشتباه را تجربه کنم.
بر حسب اتفاق در تابستان در سال اول دبیرستان بودم که در کلاسهای پایگاه تابستانی مسجد ثبت نام کردم و حضور مداوم دراین کلاسها باعث شد دیگه خیلی با دوستان دوران راهنمایی ارتباطی نداشته باشم و در حقیقت اون خوشیهایی که باهاشون داشتم دیگه برام بی معنی بود و جای خودشو به چیزای بهتر داده.
به طور مثال چه کارهایی؟
به طور مثال به جای اینکه هر روز به پارک با دوستانم بروم، هرشب تصمیم گرفتم که به مسجد بروم و گاه گداری هم در هیاتها شرکت میکردم تا اینکه به خاطر شرکت در این مجالس، انقلابی در درون من به وجود آمد که مسیر زندگی من را تغییر داد. آرامشی که در این مجالس به من دست میداد از شرکت در مراسمهایی که معنی درستی از دورهم بودن دوستانه نداشتند بیشتر بود.
این روحیه عرفانی و آرامش بعد از آن همچنان در شما وجود دارد؟
خدا را شاکرم که با توسل به شهدا و حضور در محافل مذهبی همچنان در این راه ثابت قدمم و از خداوند منان میخواهم که لحظه ای من را به حال خودم واگذار نکند.
داشتن چادر به عنوان حجاب اصلی شما چه چیزهایی را برای شما رقم زده است؟
من وقتی با فلسفه حجاب آشنا شدم و فهمیدم که چادر چه دنیای زیبا و همراه با آرامشی را به یک دختر جوان هدیه میدهد که هیچ هدیه ای در دنیا بهتر از داشتن حجب و حیا و آرامش برای یک دختر جوان نیست و به واقع به این نتیجه رسیدم که آن زمانها چرا خانوادم منو به این حجاب تشویق میکردند و جواب این سوالم را امروز با عملم گرفتم. در حال حاضر خیلی عاشق چادر سر کردن و رعایت حجاب شدم. در حال حاضر واقعا با عشق چادر سرم میکنم و فکر اینکه یه لحظه هم از سرم بیفته من را دیوانه و ناراحت میکند.
چرا احساس میکنید که حجاب و چادر سر کردن این قدر میتواند دنیای شما را آرام کند که در بی حجابی نیست؟
همه این احساسهای زیبا و سراسر از آرامش به خاطر این است که وقتی من حجاب دارم از تیرس نگاهها و متاسفانه تیکه پرانی برخی آقایان به دور هستم. حجاب من در واقع سلاح من در برابر نفوذ شیاطین است. حجاب به من شخصیت تعالی بخشیده است. در حالی که میدانم و تجربه کردم که این همه عزت و احترام در دوران بی حجابی من نبوده است. من کاری به خانمهای بد حجاب ندارم اما از دید خودم وتجربه ای که داشتم به این نتیجه رسیدم که داشتن حجاب برای یک خانم عزت و احترام و آبرو میآورد.
در حال حاضر چه کار میکنید؟
از اون موقع دیگه هرشب تا جایی که بتوانم به مسجد میروم و در فعالیتهای بسیج کمک میکنم.
چه صحبتی با آن دسته از خانمهایی داری که گذشته شما را دارند؟
از خانم هایی که به فکر داشتن حجاب نیستند میخواهم بیشتر به رفتارشون فکر کنند به این فکر کنند با این کارشون چقدر میتوانند به خانوادهها آسیب وارد کنند و چقدر جوان را به گناهی بیاندازند که بدون اینکه متوجه باشند مقصر اصلی این واقعه به شمار میآیند و از همه آنها خواهرانه میخواهم حجاب را رعایت کنند و دل امام زمانشان را نشکنند.
خانم حورا ابراهیمی از دیگر دختران جوانی است که به حجاب برتر روی آورده است وی تعریفش از حجاب اینگونه است:
به نظر من با توجه به دین و عرف جامعه هر خانم و حتی آقایی باید در حد لطمه نخوردن به شرع و عرف جامعه حجاب داشته باشد و این لازمه هر فردی است.
از روزهای قبل از انتخاب حجاب چادر برایمان بگویید
کار من هر روز لاک زدن بود. مانتوهای جلو باز را انتخاب میکردم و کفش پا کندنهایم هم بی جوراب بود و روز به روز مقنعه عقب تر میرفت و کارم به جایی رسیده بود که از بلند خندیدن و راحت صحبت کردن با جنس مخالف نه تنها ابایی نداشتم بلکه این مسئله عادی هم شده بود..
با توجه به بی حجاب بودنت از رفتارت رضایت داشتی؟
خیلی جالب بود با اینکه همه نوع بی حجابی را انجام میدادم اما به بدتر شدن رفتارم پی میبردم و احساس میکردم این نوع رفتار در شان یک خانم نیست.
پس چرا مسر بودید که این گونه رفتار و حجاب را ادامه بدهید؟
به این خاطر که آن زمان دوستان درست و موجهی نداشتم. وقتی با یک سری از آدمهایی رفت و آمد داری که هیچ سنخیتی با تو ندارند و هر حرکت و رفتار و حتی پوششت رو مناسب خودشون نمیدونند و از طرفی تو هم نمیخوای از دستشون بدهی، سعی ات این است که مثل خودشون بشوی و این رفتار خیلی روی من تاثیرمنفی گذاشت.
چطور شد که تصمیم به تغییر کردن گرفتی؟
در واقع همانطور که دوستان بد سرنوشت من را بد رقم زدند در مقابل خداوند عنایتی به من کرد و سر راه من دو تا از بهترین دوستانم را قرار داد که زندگیم را بهشون مدیونم.
به همراه این دوستان اسم نویسی در یک سفر سراسر معنوی به جنوب ایران برایم میسر شد. راهیان نور هم تجربه خوبی برای من بود و هم به معنای واقعی چشمامو باز کرد.اولش اصلا به نیت خاصی نیومده بودیم اما همین طور که میگذشت ساعت پشت ساعت رفتارم عوض میشد تازه داشت برام روشن میشد که کجا اومدم. داشتم درک میکردم که حرفای مدیر گروهمون چقدر معنا دار بوده است. کلمه ای که اول از همه منو یکم تکون داد این بود که گفتن هرکسی که اینجا آمده طلبیده شده است وشهدا خودشون دونه دونه ماها رو انتخاب کرده اند. همین الان هم که دارم تعریف میکنم واقعا بغض گلویم را گرفته است. در طی مسیر در کاروان راهیان نور هر صحبتی که از سمت راوی میشد به چشم میدیدم که بچه های کاروان گریه میکنند و من تعجب میکردم .با خودم میگفتم من برای صمیمی ترین ادمای زندگیم تا حالا آنقدر اشک نریختم که حالا گریه کنم .صحبت رو کوتاه میکنم . لحظه اخر … اقایی که برامون صحبت میکردند گفتند: این خاک که در آن نشسته اید با پوست و استخوان شهدا عجین شده است و دستانتان را در خاک بگذارید و با شهدا دست دهید و هم پیمان شوید. دست بدید که از چادر مادرتون فاطمه زهرا محافظت کنید . این چادر رو خود خانم سرتون کرده و مواظبش باشید. حجاب مادر رو نگه داشتن سخته. الکی نیست قدرت و ایمان میخواهد و هینطور که میگفت اشکهای من میاومد و من میترسیدم دستم را بذارم توی خاک و قول بدم اما سست بمونم. اما دست دادم. با خودم گفتم شهدا، برادرای عزیزم، برادرهایی که انقدر هوای من را داشتید، برادرهایی که با وجود این همه گناه از من و اشتباهات زندگیم باز من را به سرزمین خود راه دادید و دعوتم کردید بیایم اینجا و فرصت خوب بودن و آدم بودن را تجربه کنم تا اینکه از همان روز که از فکه برگشتم، عوض شدم و تغییر بزرگی کردم و از همان جا بود که چشمانم خدار دید.
حرفای دیگران سستتان نمیکند؟
در جواب هر حرف سستی که میشنوم هزار بار خداروشکر میکنم که نمیگذارد دلم بلرزه و سست بشوم. آنقدر عاشق خدا هستم که به هر حرف غیر او توجه نمیکنم. هر قدر که اطرافیان ترغیبم به راه خلاف میکنند که مثل قبلم بشوم گوش به حرفهایشان نمیدهم و به واقع فقط خدا را میبینم. و خدا را شاکرم که در ماه رمضان هر هر روز یک جزء قران خواندم. هر زمان که از خونه بیرون میزنم تا جایی که میتوانم صلوات میشمارم.و خودم را عادت داده ام که این کارها را انجام بدم.
من که همیشه با دوستایی که داشتم فقط جاهای تفریحی میرفتم الان قرار میزاریم که امامزادههای مختلف بریم. شاید مسخره باشه اما خیلی حس خوبی دارم که به جای خریدن لوازم آرایش، ساق دست و گیره روسری میخرم.
چه صحبتی با آن دسته از خانمهایی دارید که اعتقادی به حجاب و رعایت آن ندارند؟
خیلی از خانم هایی که من میبینم عقیدشون این است که دل آدم باید پاک باشه و مو و این موارد مهم نیست اما من در جواب میگویم اگر حرفی که میزنید سخن درستی بود چرا خود خدا بارها در کتاب خود فرموده که برای خانمها رعایت حجاب بهتر و البته واجب است.
گودرزی، کارشناس مسال فرهنگی، در گفت وگو با خبرنگار طنین یاس ، دوستی با افرادی که اعتقادات مذهبی کافی ندارند را در مورد هر دوی این دختر خانمها که به حجاب روی آورده اند ریشه اصلی بی حجاب شدن آنها دانست و خاطر نشان کرد: هر دوی این دو خواهر بزرگوار که به سمت با حجاب شدن روی آوردند وقتی از گذشته خود تعریف کردند هر دو به صراحت اعلام نمودند که دوستانشان سبب شدند تا آنها هم به سمت بی حجابی گرایش پیدا کنند. در حقیقت این دو عزیز که در سنین حساسی از مرحله تکامل شخصیتی قرار داشتند اسیر حرفها و رفتارهای غلط دوستان خود شدند که این از عمده دلایل اصلی انحراف گذشته این دو خواهر بوده است.
وی به رابطه تنگاتنگ دوست یابی و نوع حجاب اشاره کرد و گفت: انتخاب دوست یکی از مهمترین تصمیمات هر فردی در طول دوران زندگی به حساب میآید و از این رو باید افراد به خصوص دختران نوجوان و جوان بسیار در انتخاب دوست دقت کنند که دارای معیارهای غیرعرفی و شرعی جامعه نباشد به همین خاطر یک دوست به راحتی میتواند با افکار درست یا غلط خود در حجاب یک دختر جوان تاثیر مثبت یا منفی بگذارد.
این کارشناس فرهنگی تصریح کرد: متاسفانه خیلی از دختران جوان به خاطر اینکه جلوی دوستان خود مورد تمسخر یا انگشت اشاره قرار نگیرند بعضی مواقع حاضرند بر خلاف میلشان هم رنگ جماعتی شوند که حجاب برایشان اهمیتی ندارد و این موضوع در خانمهایی که با آنها مصاحبه شد کاملا صدق میکند در حالی که هر خانمی در هر مکانی نباید خیلی زود تحت تاثیر افکاری قرار بگیرد که میداند اشتباه است. صحبت من این است که حجاب نه تنها مایه خجالت و آبروریزی نیست بلکه ارزش یک دختر را در برابر نامحرمان دهها برابر میکند.
گودرزی در پایان به رفتار پسندیده این دو خانم جوان اشاره کرد و افزود: خیلی جای تحسین و قدردانی دارد که این دو فرد خیلی خوب و عالی با رفتارهای پسندیده گذشته خودشان را جبران کردند و اینکه اینگونه در مجالس پسندیده و مذهبی و سالم شرکت میکنند خود جای ستایش و تشکر دارد که دیگران را هم به حفظ حجاب ترغیب و تشویق مینمایند.
گفت وگو از حامد کوماهی
انتهای پیام/