به گزارش “صبح رابر“؛ به نقل از “آرمان کرمان”؛ خودم را جزعی ازاین جامعه پردرد می دانم همیشه دلم می خواست یک مسئولیتی را در جامعه به عهده می گرفتم و می توانستم به مشکلات مردم رسیدگی کنم.
تا اینکه حرفه مقدس خبرنگاری را انتخاب کردم همیشه تلاش کردم تا می توانم در این عرصه به وظیفه انسانی خودم عمل نمایم.
یادم هست تیر ماه سال ۷۷ اولین بار در نشریه حدیث کرمان ابتدا به عنوان تایپیست وارد این عرصه شدم. سال به سال می گذشت به عنوان آچار فرانسه فعالیت می کردم ، در این زمان بود که متوجه شدم مردم چه مشکلاتی دارند واصلا چه روستاها و شهرهایی در دور و نزدیک این استان پهناور وجود دارند که مردمانش از بسیاری کمبودها رنج می برند و تنها می شد از طریق رسانه ها صدای زجرآلودشان را به گوش مسئولان رساند و یا حتی به آنان فهماند که چه روستاهای کوچک و بزرگی در دورترین و حتی نزدیک استان هستند که مردمانشان حتی آب آشامیدنی هم ندارند.
بعد از ۱۸ سال حضور در عرصه رسانه کمتوجهی به روزنامهنگاران و خبرنگاران در عرصههای شغلی، اجتماعی و بیتوجهی به جایگاه آنها واقعاً آزاردهنده است.
بالاخره اینکه نمی خواهم در اینجا از درد مردم بگویم و بنویسم چون بارها و بارها نوشتم و خداروشکر بیشتر مواقع هم به نتیجه رسید.
اینبار می خواهم از قشری بنویسم که هیچ وقت نامش و دردش در جایی ذکر نشد و اگر هم شد خیلی کم و ناچیز بود بطوری که کسی به آن توجه نکرد و آن هم فقط در روز خبرنگار بود.
بارها دیده و شنیده ایم که رسانه ملی هر برنامه ای که دارد چه طنز، مسابقه، سینمایی و غیره مجریان بیشتر از هنرپیشه ها دعوت می کنند و آنها را به مردم معرفی می کنند و می خواهند که مشکلاتشان را بیان کنند به طورمثال در برنامه هایی مثل دورهمی ، خنده وانه و یا …
اما آیا تا به حال خبرنگاری به برنامه دعوت شده که از او تقدیر و تجلیل شود و یا اینکه اصلا پای صحبتش بنشنند. من که ندیدم، شما چطور؟
خبرنگار خطر می کند
اینقدری که جان یک خبرنگار در حین کار در خطر است ، هنرپیشه نیست. او بارها خطر می کند تا صدای ملت مستضعف را به گوش مسئولان برساند نه تنها در ایران بلکه در کشورهای جنگ زده از جمله یمن، سوریه، عراق، ترکیه زیر آتش گلوله ها و ترکش خمپاره ها برای تهیه گزارش و انعکاس واقعیت ها جان خود را به خطر می اندازد آن هم بدون کوچکترین چشم داشتی.
و وقتی هم که اتفاقی برایش می افتد فقط برای یک بار هم شده از رسانه ملی پخش می شود و دیگر هیچ…
خبرنگار شخصیتی است که خطر می کند او اصلا خطر کردن را دوست دارد زیرا خود را یکی از دردمندان این جامعه می داند ، او نمی خواهد هیچ مظلومی و هیچ فقیری در جامعه باشد.
از طلوع خورشید کار خود را شروع می کند ، فراز و نشیب های زیادی را پشت سر می گذارد ، در زمستان اجازه نمی دهد سردی هوا او را خانه نشین کند و در تابستان گرمی خورشید حتی به آسفالت خیابان ها رحم نمی کند نمی تواند او را از فعالیت باز دارد .
و بالاخره اینکه همیشه و همه جا حضور پررنگ دارد او سربازیست که با اسلحه خود همان قلم به جنگ فقر، آه و ناله می رود و هرگز پا پس نمی کشد .
خبرنگار یک منجی اطلاعاتی به شمار می رود
این قشر، افرادی هستند که می توانند با قلم خود، نفس تهاجمات فرهنگی غربی ها را در سینه حبس کنند، ولی متاسفانه این روزها نفس خودشان درسینه حبس شده است !!مسولان ذیربط باید سر و سامانی به وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و شغلی خبرنگاران وعرصه رسانه بدهند، زیرا برخی از نویسندگان و خبرنگاران کشورمان حتی بیمه هم نیستند…امروزه خبرنگار در جهان معاصر یک منجی اطلاعاتی به شمار می آید و از این رو وی، هنرمندی است که با خون دل مطالب خود را به رشته تحریر در می آورد، به همین علت سزاوار نیست حقوق قانونی این قشرفرهنگی زحمتکش نادیده گرفته شود.
خبرنگاران در کنج بی مهری قرار گرفته اند
خبرنگاران که خود انتقال دهنده بیمهریها و بیتوجهیها در حوزههای مختلف هستند امروز در کنج بیمهری قرار گرفته و به رغم آنکه توجهی در شأنشان به آنها نمیشود اما لحظهای قلم رسالت خود را بر زمین نمیگذارند.
به خاطر نزدیک شدن به ۱۷ مرداد روز خبرنگار مرا واداشت تا از قشری بنویسم که روزگار خود را به رغم مرارتها و مشکلات با سلاح برنده قلم سپری کرده و همچون چراغی تابنده و راست قامت رسالت اصیل خود را به انجام میرساند.
نمی خواهم بگویم نه تنها من بلکه بسیاری از همکاران بارها دیده ایم که مدتی می شد در جلسات خبری از او خبری نبود و هر وقت که سراغش را می گرفتی یا بیمار بوده است و یا دچار مشکل مالی و مادی و حتی مشکل خانوادگی شده است ، مدیران مسئول که بی خیال! اصلا یادی از خبرنگاران نمی کنند که اصلا هستند یا نیستند، زنده اند یا … ، آن وقت ما می خواهید ما از مسئولین استانی چنین انتظاری داشته باشیم؟؟؟!!!!
هر چند در گذر تاریخ پشت کردنها و بیمهریها هرگز از عزم و اراده خبرنگاران در انجام وظیفه و رسالت خود نمیکاهد و خبرنگاران بیادعا، صادق و دلسوزانه در سنگر انجام رسالت و وظیفه خود حقایق را باز میگویند و روزهایی که از پی هم میآیند و میروند، برخی روزها پر خبرند و گاهی نیز روزها میگذرند و خبری در شهر نیست، گاه با نگارش برخی اخبار شاد میشوند و گاه اشک در چشمانشان حلقه میزند و آرزو میکنیم ای کاش میشد هیچوقت این خبر که مظلومیت خبرنگار و تلاشگر این عرصه تیتر نمیشود، نقش برجستهای بر دلها پیدا کند.
خبرنگاران منتظر نگاه مهربانانه مسئولان دلسوز هستند
خبرنگاران در عمل حل مشکلات خود را انتظار دارند تا از نگاههای مهربانانه مسئولان بهرهمند شده تا با دلسوزی تمام در این عرصه قلمفرسایی کنند.
حامی جز خدا برای خبرنگار نیست
در این دنیای پر هیاهوی اطلاعرسانی که از هر طرف دغدغه و فشار برای اصحاب رسانه وارد میشود و صاحبان این ذوق و هنر روزهای طاقتفرسا و خطرپذیری را سپری میکنند حامیانی جز خداوند متعال برای آنها نیست.
مشکلات برای خبرنگاران کم نیست/خبرنگاران پشت درهای بسته
مشکلات برای خبرنگاران کم نیست گاهی که با عجله فراوان سعی دارند تا خود را به جلسه مهمی برسانند هنگام ورود از داخل شدن آنها به جلسه ممانعت میشود که در این بین بسیاری از روابط عمومیها نیز عامل و عنصر دخیل هستند که گاه اتفاق برعکسی هم رخ میدهد که خبرنگاران پشت میز کنفرانس خبری ساعتها منتظر میمانند و دعوتکنندگان خود با تاخیر بسیار در جمع خبرنگاران حاضر میشوند که این خود بیتوجهی و بیحرمتی به دعوتشدگان است و گاهی اوقات برای تهیه گزارش و مصاحبه از طرف مسئولین تحقیر می شود.
حال در انتها از کلیه مسئولین کشوری و استانی می خواهیم همان طور که به اقشار مختلف جامعه اهمیت داده می شود به این قشر بی نام و نشان نیز اهمیت دهند و تنها او را به روز خبرنگار محدود نکنند.
در تقویم روز معلم داریم اما منتهی می شود به هفته معلم، روز کارگر ـ هفته کارگر، روز کارمند، هفته کارمند، روز قوه قضائیه ـ هفته قوه قضائیه ولی این قشر همچنان آنقدر مظلوم است که همان یک روز را به آن اختصاص داده اند و بس.
نویسنده : مهین نامجو /خبرنگار
انتهای پیام/