به گزارش “صبح رابر”؛  به نقل از “آرمان کرمان” پیرامون  عادیسازی رابطه با رژیم صهیونیستی بارویکرد گروه های مقاومت فلسطینی گفتگویی با دکتر حسین رویوران، کارشناس روابط بین الملل داشته ایم که مشروح آن را در ادامه می خوانید.

فرق میان دو جنبش فتح و حماس بویژه در موضوع رویارویی با اشغالگری رژیم صهیونیستی چیست؟

***در خصوص تفاوت میان جنبش فتح و حماس هر دو در اصل جنبش های انقلابی هستند که جنبش فتح یک جنبش انقلابی بر پایه ملی گرایی ولی حماس بر اساس اسلامگرایی است،یجنبش فتح یک سازمان انقلابی است که استحالی شده در حالیکه حماس یک سازمان انقلابی است که هم چنان انقلابی باقی مانده است.

این دو سازمان تغییراتی پیدا کرده اند فتح دیگر آن حالت انقلابی اش را از دست داده است ولی حماس هم چنان به پایه های فکری اسلامی خودش پایبند است.

تا زمانی که حماس بحث آتش بس  طولانی مدت را با اسراییل مطرح می کند این معنی را دارد که حاضر است آتش بس داشته باشد اما اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد، در حالیکه فتح این کار را انجام داده و متاسفانه قرارداد اسلو را امضا کرده است لذا فتح یک سازمان انقلابی است که استحاله شده درحالیکه حماس یک سازمان انقلابی است که همچنان انقلابی مانده‌ است.

نکته بسیار مهمی که در اینجا وجود دارد این است که الان فتح تنها راه حل بحران را گفتگو با اسرائیل و  راه حل سیاسی می داند در حالیکه حماس همچنان مقاومت رو به عنوان تنها راه حل می شناسد .
در ۲۲ سال گذشته از قرارداد اسلو تاکنون فتح نتوانسته چیزی بدست بیاورد اما حماس قطعا با مقاومت موفق شد دشمن را از غزه وادار به عقب نشینی کند.

آیا همه جناح های فتح موافق مذاکره با رژیم صهیونیستی و روند سازش هستند؟

***متاسفانه خیلی از جناح های فتح آدم های پیر و پاتالی هستند و به سازش گرایش پیدا کرده اند اما این عمومیت ندارد یک گروهی تحت عنوان کتائب الاقصی شاخه نظامی فتح معتقد به مقاومت است و در انتفاضه دوم نقش بسیار خوبی ایفا کرد و نشان داد همچنان یک سازمان انقلابی است .
رهبر این شاخه مروان برغوثی است که اسرائیل آن را دستگیر کرده و محکوم به چند صد سال زندان کرده این نشان میده در درون فتح هم آدم های انقلابی وجود دارد اما متاسفانه اکثریت اینگونه نیستند .
ببینید اولا الان ما در یک شرایط واقعا خاصی هستیم یعنی به عبارت دقیق تر بخشی از فتح در تونس است ، بخشی از فتح در اردوگاه های خارج از فلسطین است و بخشی هم در فلسطین است، الان بین اینها اختلافات جدی وجود دارد، بحث بعدی این است که در درون خود فتح در داخل کرانه باختری و نوار غزه اختلافات جدی وجود دارد مثلا :محمد دهلان در یک خط است ، صاحب عریقات در یک خط است و عبد ربه وعری یک خط است و اینها هر کدام جریان خاص خودشون را ایجاد کردند.
اما متاسفانه نسل قدیم فتح همه کاسب و بازاری شدند و در چارچوب دولت خودگردان یکی امتیاز اپراتور موبایل را دریافت کرده است و یکی واردات فلان کالا را و مفاسد زیادی دارند و همه به گونه ای بدون هماهنگی با اسرائیل نمی توانند کاری انجام بدهند ، به همین دلیل بله سازش کار هستند اما جریان های مقاوم در درون آن ها وجود دارند.

در چارچوب نیروی نظامی متاسفانه در چارچوب طرح دایتون با اسرائیل هماهنگی کامل دارند و سرکوب و بازداشت بسیاری از افراد مقاومت را همین نیرو های محمود عباس انجام می دهندو این مسئله نشان می دهد که رژیم محمود عباس با اسرائیل کاملا هماهنگ است.

در فتح الان دو جریان وجود دارد یک جریان انقلابی که در راس آن مروان برغوثی و کتائب الاقصی است که در انتفاضه دوم نقش بسیار خوبی ایفا کرده و یک اکثریتی که سازش کار هستند.

جنبش حماس جنبشی است که خود را در جغرافیای مقاومت تعریف کرده و از اواسط و اواخر دهه ۸۰ مبارزه مسلحانه را در رویارویی با اشغالگران در پیش گرفته است. تشکیل حکومت ان هم در سرزمینی که تحت اشغال است چه معنایی دارد؟ آیا حماس از روند مبارزه  خارج نشد و باعث نشد که در معرض پیشنهادهای سازشکارانه قرار گیرد؟

***حماس اولا یک جریان اخوانی (اخوان المسلمین) است، جریان اخوان المسلمین معتقدند که یک جریان دعوتی هستند. ولی حماس علی رغم اینکه اخوانی بود خود را یک سازمان انقلابی و مسلحانه معرفی کرده است که
این ویژگی حماس موجب شده است تا  از دیگر اخوانی ها متمایز باشد اما در بحث دولت ،به هرحال رژیم صهیونیستی در آنجا حضور ندارد اما این منطقه را محاصره کرده است پس در یک سرزمین آزاد اما محاصره شده عملا حکومت را حماس در دست گرفته است.
حماس معتقد است که دارالاسلام به کفار واگذار نمی شود به همین دلیل در مورد کل فلسطین به عنوان یک سرزمین اشغالی نگاه می کند و آزادسازی همه ی آن را به عنوان یک هدف تعریف کرده اما این کار می تواند در چند مرحله و با یک صلح حدیبیه اتفاق بیفتد.

جنبش جهاد اسلامی چرا وارد دولت حماس در نوار غزه نشد و مواضع این جنبش نسبت به روند سازش چیست؟

***باید بگویم که جهان اسلامی معتقد نیست که دولتداری و مقاومت جمع میشنود  به همین دلیل  مقاومت را به عنوان یک اولویت حفظ کرده  و در بحث دولت داری وارد نشده است اما حالا حماس در یک اجتهاد متفاوتی جمع بین این دو را مطرح کرده است.

غزه یک منطقه آزاد شده اما محاصره شده است که در آن جا یک دولت را برپا کرده است ولی به دلیل فشار مصر و اسرائیل و به دلیل قطع کمک ها که از طرف کشورهای غربی تضمین شده بود دولت حماس را دچار مشکل کرده بود.

یکی از کارهایی که اسرائیل  انجام می دهد بهبود رابطه با ترکیه است ترکیه ای که رابطه بسیار خوبی با حماس دارد به گونه ای اسرائیل می خواهد حماس را از طریق ترکیه مدیریت کند اما آیا چنین چیزی امکان پذیر است و ایا استحاله حماس همانند فتح به یک سازمان سازشکار امکان پذیر است؟به نظر بنده خیر چراکه ماهیت حماس یک ماهیت دینی است و نگاه ان یک نگاه قطعی است و با سازمان های ملی گرا و چپگرا فرق می کند.

سازمان هایی که چارچوب ندارند،اسلام گرا ها چارچوب دارند و نمی توانند از ان چارچوب خارج شوند با فرض اینکه خالد مشعل از این چارچوب خارج شود قطعا حماس او را از داخل سازمان اخراج خواهد کرد.

حماس بخشی از اخوان المسلمین است و اخوان المسلمین یک جریانی که وظیفه خود را دعوت مسالمت آمیز می داند در حالی که حماس یک جریان جهادی است که مقاومت را به عنوان یک راهکار انتخاب کرده است به همین دلیل اسم خود را به عنوان جنبش اخوان المسلمین در فلسطین به حرکت الاسلامیه فی فلسطین یعنی حماس که اسم اختصار ان است، تغییر داد که رویکرد آن با دیگر اخوانی ها متفاوت است.

نگاه این ها کاملا دینی است و معتقدند که سرزمین فلسطین یک سرزمین اسلامی و دارالاسلام است و اشغال آن ایجاب می کند که مردم فلسطین این را از دست کافران آزاد کنند به همین دلیل این پایه به احدی در حماس اجازه نمی دهد که اشغال این سرزمین را به رسمیت بشناسد.

علاوه بر آن مسئله بسیار مهم دیگری این است که اسرائیل به ترکیه دارد به نزدیک می شود تا اینکه ترکیه حماس را کنترل بکند اما با فرض اینکه ترکیه توانست چنین نقشه ای را روی خالد مشعل پیاده کند قطعا حماسی ها خالد مشعل را از این سازمان اخراج خواهند کرد، به عبارتی استحاله ای که در فتح اتفاق افتاد در حماس قابل تکرار نیست چون برخلاف تفکر ملی گرایی و چپ گرایی متن دینی کاملا روشن است.

محمود عباس با رجوی سرکرده گروهک منافقین در پاریس دیدار داشته  و  گفته است که ایران حامی تروریسم حتی در فلسطین است. این دیدار چه معنای دارد؟

*** ما در فلسطین از جریان مقاومت حمایت می کنیم و جریان مقاومتی که ما از آن حمایت می کنیم محمود عباس نیست، ما از حماس،جهاد و جبهه خلق و همه گروهایی که مقاومت را حتی از فتح و کتاب الاقصی به عنوان یک جریان مقاوم حمایت می کنیم لذا ما محمود عباس را خارج از محاسباتن خود می دانیم و راهکاری را که او انتخاب کرده است راهکاری نادرست می دانیم لذا محمود عباس در تقابل با جبهه متحد ما قرار دارد و این نشان دهنده این است که محمود عباس هیچگاه با ما نبوده است و به همین علت با مریم رجبی دیدار می کند و یا با مخالفین جمهوری اسلامی دیدار می کند.

البته این رفتار بسیار ناشایست است که محمود عباس واقعا می داند که تنها حامی فلسطین ایران است ولی انقدر احمق است که از مقاومت به عنوان ابزار فشار علیه دشمن برای گرفتن امتیازات هم بلد نیست استفاده کند و این گونه خطاها و کارهای اشتباهی را انجام می دهد.

شکی نیست که این کار هم اتفاقی صورت نگرفته است این به این علت است که ماموریتی به او از طرف عربستان سعودی داده شده است که ممکن است به ازای گرفتن مقداری پول از طرف عربستان حاضر به انجام کاری شده باشد چون عربستان الان متولی منافقین شده است و ترکی فیصل در اخرین کنگره این مزدوران حضور داشته است بنابراین الان هرکس با عربستان سعودی دیدار کند او را مبلغی شارز می کنند و الان برخی افراد قابل خرید و فروش این کار را دارند انجام می دهند و متاسفانه محمود عباس یکی از این افراد ضعیف النفس و قابل فروش است.

انتهای پیام/