عبدالله گنجی
اصولگرایان نسبت به انتخاب دکتر روحانی و نتیجه انتخابات ۱۳۹۲ واکنشی مسئولانه و نجیبانه از خود نشان دادند و این واکنش تقریباً یکپارچه و هماهنگ بود. اما سؤال اساسی این است که اصولگرایان برای نحوه و نوع مواجهه با دولت یازدهم دارای راهبرد مشخص، فراگیر و اعلام شدهای هستند؟ آیا آنان میدانند در بستر زمان و در تولید نوع پدیدههای اجتماعی- سیاسی و احتمالی چگونه باید عمل نمایند؟ آیا از قوه عاقلهای پیروی میکنند و در درون جریان خود به فصلالخطاب معتقد هستند؟ نگارنده معتقد است اصولگرایان فاقد راهبرد مشخصی برای مواجهه با دولت جدید هستند، علاوه بر طیفهای خود اجتهاد و تکرو در بین آنان مشاجره بر سر قدرالسهم هر نحله در شکست ۲۴ خرداد این ناهماهنگی را پررنگتر نموده است و خوف و رجا به صورت نسبی بر جریان مذکور حاکم است. بنابراین میتوان اصولگرایان را نسبت با دولت جدید در سه لایه یا سه طیف دستهبندی نمود.
۱- دسته اول: دسته اول کسانی هستند که معمولاً از رأی مردم تحلیل اجتماعی ندارند و به انجام تکلیف میاندیشند. این دسته از فردای انتخابات به صورت پیشدستانه نقد دولت جدید را شروع کردهاند. هشدار نسبت به حاکمیت تکنوکراتها و خطر لیبرالیسم فرهنگی را گوشزد کردهاند و هرگونه نقدی که از رئیسجمهور منتخب یا اطرافیان وی علیه دولت احمدینژاد صورت گیرد را به شدت پاسخ میدهند. حامیان دولت احمدینژاد یا هویتیافتگان از دولت وی در این دسته قرار میگیرند. این دسته نقد دولت را از هماکنون شروع کردهاند و منتظر نوع اقدامات و عملکرد دولت جدید نیستند. نوع واکنش به سخنان دکتر روحانی در ضیافت افطاری مجلس شورای اسلامی و نوع افراد واکنشدهنده معرف این طیف است.
۲- دسته دوم: این دسته کسانی هستند که نسبت به دولت جدید سکوت پیشه کردهاند. آنان بر این باورند که نقد دولت روحانی را باید در دستور کار قرار دهند. اما زمان این کار اکنون نیست. آنان منتظر گذر زمان دو، سه سالهای هستند که بشود نسبت به شعارهای اقتصادی دولت جدید اظهار نظر نمود. این دسته نقدهای خود را در قالب کارشناسی و تخصصی دنبال خواهند کرد. بنابراین منتظر عبور از مدت زمانی هستند که بشود درباره اشتغال، تورم، معیشت و… قضاوت کرد. لذا نقد این جماعت، با تأخیر و در قالب نقد برنامهها و مبتنی بر تخصص آنان صورت میگیرد و به ظاهر رنگ و بوی سیاسی و جناحی ندارد. افراد اقتصادی دکتر روحانی سیبل نقد این دسته خواهند بود.
۳- دسته سوم: دسته سوم آن بخش از اصولگرایان هستند که از نگاه جریان حاکم در شعاع اعتدال جای میگیرند و میتوان آنان را در قدرت سهیم کرد و جای داد. این دسته که بیشتر در نسل اول و دوم انقلاب یا راست سنتی جای میگیرند، به دولت نزدیک خواهند شد و در لایحههای بالایی و میانی دولت مسئولیت خواهند گرفت. برخی از آنان توسط دسته اول به وادادگی و قدرتطلبی متهم خواهند شد. عدهای هم با حفظ اصول خود به دولت کمک خواهند کرد و عدهای نیز جذب واقعی فضای جدید میشوند و بین خود و طیفهای دیگر اصولگرایی احساس فاصله میکنند. این دسته هم میتوانند برای اصولگرایان به عنوان فرصت عمل نمایند و منویات آنان را به دولت منتقل و به مثابه کاتالیزور عمل نمایند و هم از سوی اصلاحطلبان با دو نگاه به عنوان طیف نزدیک شده دبه اصلاحاتاز یک سو و طیف تهدیدکننده سیاستهای اصلاحطلبان از سوی دیگر معرفی شوند. دسته سوم در پایان چهار سال یا هشت سال دکتر روحانی شرایط سختی را خواهند داشت. از یک طرف میدانند که در طراحی انتقال قدرت در فضای دولت بعدی جایگاهی ندارند و ارکان دولت به سمتی میروند که رئیسجمهور آینده از اصولگرایان نباشد یا حداقل کسی از اصولگرایان را برجسته ننماید و از سوی دیگر علاقهمند به بازگشت به جریان مادر هستند و میدانند که در فضای بعد دکتر روحانی باید مجدداً به انسجام درون جناحی بیندیشند و فضای مستقل و جدیدی را دنبال نمایند. آنچه قابل درک است اینکه، جماعت مذکور خود را اصولگرا خواهند نامید و از آن عدول نخواهند کرد چرا که تفکر اصولگرایی را همتراز تفکر انقلاب اسلامی میدانند. اما در پاسخ به نقدها به پاسخهایی همچون: «اگر ما اطراف روحانی را نمیگرفتیم، افراطیون تجدید نظرطلب جایگزین میشدند» روی خواهند آورد. اما از سوی دسته اول اصولگرایان که در بدو این نوشتار معرفی شدند به عنوان شریک در سوتیهای احتمالی دولت، خصوصاً در عرصه فرهنگ و سیاست خارجی معرفی خواهند شد و ورود یا عدم ورود مجدد احمدینژاد به عرصه قدرت در چهار یا هشت سال بعد در انسجام یا تفرق اصولگرایان تعیینکننده خواهد بود. در آن صورت عدهای روحانی را با همه ایرادها بر احمدینژاد ترجیح خواهند داد و عدهای که معمولاً در دسته اول هستند، پشت سر احمدینژاد خواهند آمد و دسته سوم را خارج از جریان اصولگرایی معرفی خواهند نمود.