ضرورت اصلاح و بازنگری در قوانین معارض
خروش مردم زادگاه شهید قدس در یوم الله ۱۳ آبان
کمبود سرایدار در مدارس/ نیاز به ۴۰۰۰۰ نیروی جدید
کلاهبردار میلیاردی لینکهای آلوده در دام پلیس
۶۰ لیتر سهمیه بنزین آبانماه امشب واریز میشود
پیش بینی کاهش دما در استان و هشدار به کشاورزان کرمانی
دوم آبان آخرین مهلت ثبت نام کارشناسی ارشد
عدم ارائه خدمات به اسناد دفترچهای
عشایر ایل بچاقچی و اهالی روستای قنات ملک برگزیدگان دوستدار کتاب کشور شدند
تمدید مهلت ارسال آثار به جشنواره شجره طوبی
اعلام جزئیات مراسم تحویل سال در حرم مطهر امام رضا(علیهالسلام)
پویش ملی «زندگی با آیهها»
برپایی ۱۵ بازارچه نوروزی صنایعدستی در استان کرمان
برگزاری محفل انس با قرآن کریم در محضر رهبر انقلاب
اعمال شب اول ماه مبارک رمضان
از بازی رایانهای «مدال ذوالفقار» رونمایی شد
8:58:39 - شنبه 19 مرداد 1392
روابط ایران و اروپای غربی همواره تحت تأثیر عوامل متعددی بوده است، اما طی یک دههی اخیر، این نوسانات بسیار زیاد شده و دو طرف را از شریک تجاری و حریف اقتصادی، تبدیل به رقبای سیاسی کرده است؛ مسئلهای که حیات اقتصادی هر دو بازیگر را متأثر از خود کرده است، اما… کارل اشمیت، فیلسوف […]
روابط ایران و اروپای غربی همواره تحت تأثیر عوامل متعددی بوده است، اما طی یک دههی اخیر، این نوسانات بسیار زیاد شده و دو طرف را از شریک تجاری و حریف اقتصادی، تبدیل به رقبای سیاسی کرده است؛ مسئلهای که حیات اقتصادی هر دو بازیگر را متأثر از خود کرده است، اما…
کارل اشمیت، فیلسوف سیاسی قرن بیستم، در تعریف امر سیاسی از مفهوم دوستی و دشمنی استفاده میکند و و معتقد است امر سیاسی لزوماً با امر اقتصادی و اخلاقی همراستا نیست و رابطهای میتواند به لحاظ اقتصادی مفید، اما بر پایهی دشمنی باشد و برعکس. با این وجود، اشمیت نیز خود واقف است که در جهان معاصر، جدا کردن اقتصاد و سیاست از هم، در عرصهی عمل و تحلیل، نه ساده است و نه مطلوب. این مسئله به خصوص در مورد دولتها و نهادهایی که اولویت را به امر سیاسی میدهند و یا امر سیاسی در تعیین سمتوسوی روابط خارجی آنها تأثیرگذاری قابل توجهی دارد، مشهودتر است؛ همان گونه که در روابط ایران و اروپا سایهی سنگین سیاست احساس میشود.
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و آغاز جنگ هشتسالهی ایران و عراق و حمایت کشورهای اروپایی از عراق در این جنگ، در کنار مسائلی همچون بحران گروگانگیری در ایران و لبنان، بحران سفارتخانهها، مسئلهی سلمان رشدی، ماجرای میکونوس و موارد دیگر، موجب شد که روابط ایران و اروپا همواره دچار فراز و نشیب باشد؛ اما این مسائل به قطع رابطهی سیاسی منجر نشد، بلکه تنها به سیاست تحریم از سوی اروپا اکتفا شد. با شروع دوران اصلاحات نیز اگرچه روابط دو طرف به گرمی گرایید، اما با مطرح شدن برنامهی هستهای ایران و پافشاری بیمورد و عدم پایمردی کشورهای اروپایی بر تعهداتشان، بار دیگر تنش در میان ایران و کشورهای مطرح اروپایی آغاز شد؛ تنشی که در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد و سیاست خارجی تهاجمی وی افزایش یافت و موجب افزایش تحریمها علیه ایران و بسته شدن سفارت انگلستان در تهران شد.
تأثیر این تغییرات سیاسی بر روی روابط اقتصادی دو طرف نیز به وضوح قابل مشاهده است. در سالهای ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۸، ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۷، ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۹ و ۱۳۹۰ به این سو، کاهشی جدی در زمینهی روابط تجاری ایران با کشورهای اروپایی به وقوع پیوست. این در حالی است که با اتمام جنگ در ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۱ و همچنین از ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴، شاهد دوران رشد بدون توقف رابطهی تجاری دو طرف بودهایم؛ مسئلهای که خود به خوبی گواه نزدیکی روابط اقتصادی و سیاسی ایران با کشورهای اروپایی است. هرچند در مورد کاهش واردات و صادرات سالهای اخیر، باید موضوع بحران اقتصادی جهانی را نیز در کنار مسائل سیاسی مورد توجه قرار داد.
نکتهی قابل توجه دیگر در بررسی آمارهای مربوطه، که ما را در شناسایی نقاط قوت و ضعف روابط تجاریمان با اروپا یاری میکند، اقلام تجاری است. با توجه به ارقام منتشرشده از سال ۲۰۱۲، همان گونه که انتظار می-رود، مهمترین کالای صادراتی ایران به کشورهای عضو اتحادیهی اروپا، شامل سوختهای فسیلی و سایر کالاهای مربوطه است که ۸۱ درصد ارزش صادرات ایران به اروپا را شکل میدهد. سهمی که هرچند در میزان صادرات ایران چشمگیر به نظر میآید، اما تنها ۸/۰ درصد سوخت وارداتی و کمتر از ۳/۰ درصد کل واردات این اتحادیه را شامل میشود. مواد غذایی و حیوانات زنده، مواد شیمایی، تولیدات کارخانهای و مواد خام غیرسوختی نیز سایر صادرات ایران به کشورهای اروپایی هستند که هر کدام سهمی کمتر از ۵ درصد ارزش پولی صادرات ایران را شامل میشوند.
در مقابل، نخستین کالای وارداتی ایران از اتحادیهی اروپا شامل تجهیزات حملونقل و مکانیکی است که ۴۲ درصد ارزش کل این واردات را شامل میشود و مواد شیمیایی، کالاهای تولیدی، غذا و حیوانات زنده سایر اقلام وارداتی مهم ایران از اروپا را شکل میدهد؛ وارداتی که در سال ۲۰۱۲ تنها ۴/۰ درصد کل صادرات اروپا را شکل میدهد.
با چنین حجمی از روابط تجاری است که ایران رتبههای ۴۴ در واردات، ۳۶ در صادرات و ۴۲ در مجموع تجارت خارجی اروپا را داراست و در مقابل، ۲۷ کشور عضو این اتحادیه، رتبهی ۴ در واردات، ۶ در صادرات و ۴ در مجموع تجارت خارجی ایران را در اختیار گرفتهاند. مسئلهای که بدون شک نشاندهنده آسیبپذیری بیشتر کشور ما در مقابل اروپاست.
موانع و معضلات
همان طور که در ابتدا اشاره شد، مسائل سیاسی تأثیر ویژهای بر روابط اقتصادی ایران و اروپا داشته است. در حال حاضر، ادعای اتحادیهی اروپا در مورد مسائل حقوق بشری در ایران، به یکی از مهمترین موارد اختلاف طرفین تبدیل شده است؛ مسئلهای که البته از سالیان گذشته نیز مطرح بوده است و یکی از مهمترین موارد در جریان گفتوگوهای انتقادی اروپا و ایران در دههی ۷۰ شمسی بود. با این وجود، به نظر میرسد که مسئلهی حقوق بشر در برابر برنامهی هستهای ایران، مسئلهای فرعی به شمار آید.
پروندهی هستهای ایران، که از ابتدای دههی ۸۰ شمسی مورد توجه کشورهای غربی قرار گرفت، در تمام دههی گذشته بهانهای بوده است برای اعمال فشار به ایران که در اغلب موارد، این فشارها به تحریم روابط اقتصادی انجامیده است؛ اتفاقی که در سالهای اخیر و با توجه با قطعنامههای شورای امنیت و همچنین تحریمهای یکجانبهی ایالات متحده، شدت بیشتری گرفته است.
در کنار این دو مورد، باید از انقلابات اخیر خاورمیانه و تحولات ایجادشده نیز به عنوان یکی از منابع اختلاف مهم ایران و اروپا اشاره کرد. در این میان، جنگ داخلی خونین سوریه بیش از دیگران دارای اهمیت است و حمایت ایران از نظام حاکم سوریه و حمایت کشورهای اروپایی، در کنار آمریکا و متحدین منطقهایشان، از مخالفان دولت سوریه، که نشان دادهاند بسیار تندروتر و خشنتر از ارتش سوریه هستند، نیز موجب تشدید اختلافات شده است.
در کنار این مسائل، البته بیاعتمادی ایران به کشورهای غربی و انتقاد ایران از دخالت کشورهای غربی در امور داخلی ایران و بهکارگیری استانداردهای دوگانه از سوی آنها و حمایتشان از رژیم اسرائیل را نیز باید مورد توجه قرار داد تا تصویر کاملتری از اختلافات دو طرف به دست آید.
در حوزهی مسائل اقتصادی نیز رابطهی تجاری به شدت نابرابر طرفین را باید از معضلاتی دانست که نیاز به اصلاح آن وجود دارد. هرچند این اختلاف در تراز تجاری چندان زیاد نیست، اما سهم ۲/۷درصدی اروپا از تجارت خارجی ایران در مقابل سهم ۴/۰ درصدی ایران از تجارت خارجی این اتحادیه، نشاندهندهی وابستگی بیشتر ایران به این روابط و ضربهپذیری بیشتر در صورت قطع روابط است؛ مسئلهای که خواهناخواه باعث محدود شدن تصمیمگیریها نیز میشود.
شروع مجدد روابط ایران و اروپای غربی، در حالی که بحران مالی جهانی، ورشکستگی و بیکاری به نمادی از اتحادیهی اروپا تبدیل شده است، میتواند علیرغم انتقال ارزانتر این فناوریها به کشورمان، موجب حفظ مشاغل در اروپا و حتی سریعتر شدن چرخش چرخ اقتصادی راکد این کشورها شود.
فرصتها و چارهها
در کنار آنچه به ذکر موانع و معضلات گذشت، توجه به امکانات برای پیشبرد اهداف آینده نیز ضروری است. از موارد مهم در برقراری یک رابطهی تجاری دوطرفه، میزان همتکمیلی و نیازمندی طرفین به کالاها و خدمات دیگری است. در حال حاضر، ۳۰ درصد سهم واردات اتحادیهی اروپا را سوختهای فسیلی شکل می-دهند و نکتهی قابل تأمل، حرکت این اتحادیه به سمت استفاده از منابع انرژی پاک است و این فرصتی برای کشورهای صادرکنندهی سوخت، به خصوص گاز طبیعی است که آلایندگی بسیار کمتری نیز نسبت به نفت دارد. نیاز متقابل صنعت نفت و گاز کشورمان به نوسازی و استفاده از فناوریهای روز نیز میتواند مشوق بیشتری در این راه باشد.
در مقابل نیز استفادهی ایران از دانش و تکنولوژی کشورهای اروپایی در زمینهی صنعت و کشاورزی میتواند زمینهی خوبی برای همکاری طرفین باشد. اتفاقی که از گذشته و به خصوص در صنعت خودروسازی وجود داشته و منافع سرشاری را برای طرفین به همراه داشته است و البته در حال حاضر، با کاهش این روابط، موجب کاهش سود خودروسازیهای اروپایی همکار ایران شده است.
شروع مجدد این روابط، در حالی که بحران مالی جهانی، ورشکستگی و بیکاری به نمادی از اتحادیهی اروپا تبدیل شده است، میتواند علیرغم انتقال ارزانتر این فناوریها به کشورمان، موجب حفظ مشاغل در اروپا و حتی سریعتر شدن چرخش چرخ اقتصادی راکد این کشورها شود؛ مسئلهای که البته اگر بدان کمتوجهی شود، پس از گذشتن این کشورها از بحران، میتواند بسیار گرانتر از آنچه تصور میشود تمام شود؛ چرا که اقتصادی که دوران بحرانی خود را بدون ما پشت سر گذارد، بدون شک در دوران رونق نیز نیازی به ما نخواهد داشت و عادت کردن اروپا و حتی جهان به اقتصادی بدون ایران، میتواند بدترین اتفاق برای کشورمان باشد.
اما همان طور که در بحث موانع، از مشکلات سیاسی سخن گفته شد، رفع این موانع و بهرهمندی از امکانات بالقوه نیز منوط به سیاست است. گفتوگوهای ایران و اروپا هیچ گاه همچون گفتوگو با آمریکا تابو نبوده است و برقراری روابط سیاسی ایران و کشورهای اروپایی خود فرصتی مغتنم است. همچنین نباید فراموش کرد اتحادیهی اروپا در مسئلهی فلسطین رویکرد مناسبتری نسبت به آمریکا دارد؛ به طوری که جنگ ۲۲روزهی غزه منجر به شکلگیری تحریمهای هرچند ناچیز این اتحادیه نسبت به اسرائیل شد و در مسئلهی پذیرش فلسطین در یونسکو نیز کشورهای اروپایی همراه اسرائیل و آمریکا نشدند.
نکتهی قابل توجه دیگر این است که هرچند کشورهای اروپایی اکنون در قالب یک اتحادیه گرد هم آمدهاند و میزانی از یکپارچگی در تصمیمات و اقدامات را تجربه میکنند، اما همچنان میتوان اختلاف نظر در میان کشورهای عضو این اتحادیه را فرصتی برای پیشبرد منافع خود دانست؛ اختلافاتی که در مورد موضعگیری در مقابل ایران شاید بیش از گذشته نیز باشد و برای درک آن میتوان واکنش هماهنگ سفارتخانههای اعضای این اتحادیه در ترک تهران در دههی ۷۰ را با عدم همراهی آنها با انگلستان در تعطیلی سفارتخانههای خود در ۱۳۹۰ مقایسه کرد.
سخن پایانی
آنچه روشن است و در این نوشتار نیز بر آن تأکید شد، اهمیت مسائل سیاسی بر روابط اقتصادی، به خصوص در مورد ایران و اروپاست. شاهد این ماجرا آمار و ارقامی است که گویای افتوخیز روابط تجاری ایران و اروپا در پی بروز اختلافات یا حل اختلافات طرفین است. اکنون و با توجه به تغییراتی که در جریان انتخابات ریاستجمهوری ایران رخ داد، بسیاری از کشورهای اروپایی امیدوار به حل اختلافات شدهاند؛ اما باید توجه داشت که نخستین گام در حل این مشکلات، اعتمادسازی است. پرهیز از بهکارگیری معیارهای دوگانه و عدم دخالت اتحادیهی اروپا و کشورهای عضو آن میتواند شروعی باشد برای بازسازی اعتمادی که طی سالهای گذشته از بین رفته است و البته در این میان، همراهی ایران نیز لازم و یاریرسان است.
در فضایی که مسائل سیاسی حل شوند یا حتی امید به حل شدن آنها به وجود آید، میتوان انتظار داشت روابط تجاری طرفین و ظرفیتهای زیادی که بدون استفاده مانده است، مورد توجه قرار گیرد و افزایش این روابط نیز به نوبهی خود لزوم افزایش روابط سیاسی را به همراه خواهد داشت.(*)
*حامد کشاورز؛ کارشناس ارشد روابط بینالملل و پژوهشگر اقتصاد سیاسی اروپا/انتهای متن/
منبع خبر: برهان