در برنامه اعلام شده آقای نجفی با پیشنهاد گسترش ارتباط و تعامل با تشکلهای صنفی فرهنگیان و نهادهای مدنی در بند دهم برنامه، نگرانی از گسترش فعالیتهای سیاسی و باز شدن دست جریانات سیاسی حوزه فرهنگیان درمقررات و تصمیمسازیهای تعلیم و تربیت فزونی مییابد.
به گزارش”صبح رابر”هر چند وزیر فعلی آموزش وپرورش آقای حاجی بابایی سودای ریاست جمهوری در سرداشت وبسیاری از تصمیمات واقداماتش سیاسی و اجرای شتابزده سند تحول درراستای همین آرمان ارزیابی می شود اما حداقل ازبین فرهنگیان ومعلمان برخاسته و با حوزه قانون گذاری وکلاس درس ودانش آموز ومدرسه آشنا بود و زیر و بم آموزش وپرورش و روحیه معلمان و نیازهای آنها را می شناخت از اینها گذشته رشته تخصصیاش علوم قرآنی و حدیث بود و با فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی نه تنها بیگانه نبود سالها با مبانی آن انس و الفت داشت.
اما کاندیدای دولت اعتدال و تدبیر برای این وزارت نه تنها داشته های ایشان را ندارد بلکه نقاط ضعف او را (سیاسیکاری، عدم تدبیر در مدیریت تحول، عدم شایسته سالاری) را به نحو اعلی دارا می باشد و فرهنگیان حق دارند از بازگشت مدیری که پس از ۱۶ سال دوری از حوزه آموزش وپرورش با سه بار اجبار و تکلیف مسوولیت را پذیرفته ،نگران باشند.
یکی از اقدامات اشتباه آن دوره، تعطیلی مراکز تربیت معلم و جذب نیروی آزاد از بین فارغالتحصیلان دانشگاهی بود، این تصمیم صدمات جبران ناپذیری بر روند جذب و گزینش و استخدام نیروهای علاقمند و معتقد به شغل شریف معلمی وآموزش آنان زد |
تصدی یک چهره سیاسی بر یک وزارتخانه حساس و مهم و کاملاً تربیتی نظیر آموزش و پرورش بسیار زیانبار و خسارت آمیز است علاوه بر این که آقای نجفی در پایان دوره وزارتش به تأسیس حزب کارگزاران پرداخت ولی اکنون در ابتدای وزارتش (درصورت رای اعتماد مجلس) صاحب یک حزب سیاسی میباشد، لذا همان خسارتها و تغییر جهتهایی که در دوره وزارت حاجی بر این وزارتخانه تربیتی نازل شد از هم اکنون قابل پیشبینی است.
نجفی الان با نجفی ۲۰ سال پیش از نظر ارتباط با آموزش و پرورش و تسلط بر نظام آموزشی وپرورشی، سیاستها، برنامهها و ساختار آموزش و پرورش و داشتن نیروی جوانی و ابتکار و خلاقیت بسیار متفاوت است. به صورت گذرا به بعضی معضلات آموزش و پرورش در دوران آقای نجفی و نیز نقدی بر برنامه ارائه شده ایشان اشاره می شود:
۱- مهمترین ویژگی وزارت نجفی اجرای نظام جدید آموزشی بود که چند نکته قابل ذکر است:
– این تغییر فرصت بسیار مناسبی بود که موضوع تربیت انسان در نظام آموزشی و پرورشی نهادینه شده و تمام اجزاء و ساختار و ارکان نظام در آن سهیم شوند اما عالمانه و عامدانه عنوان این تغییر اساسی و بنیادین به «تغییر نظام آموزشی» مبدل شد و کم کم با خروج معاون پرورشی از شورای تغییر بنیادین نظام آموزش و پرورش جایگاه هرگونه طرح و پیگیری نظام تربیتی را محو نمود.
– به دلیل شتابزدگی در اجراء بدون مهیا شدن انواع زیر ساختها و زیر نظامها، صرفاً فرمان شروع نظام جدید آموزش متوسطه صادر شد که متأسفانه آن نظام معیوب و ساختار ناقص تاکنون اجرا میشود و نظام تعلیم و تربیت کشور از آثار سوء آن (نظیر دوره پیشدانشگاهی) بهرهمند میباشد و هیچگاه نظام آموزش ابتدایی و راهنمایی تحصیلی وارد در عرصه تغییر نشد.
در برنامه اعلام شده آقای نجفی نه تنها به بعضی از بندهای سند تحول و سیاستهای کلی ابلاغی مقام معظم رهبری اشاره ای نشده (به ویژه بند ۱۰ و۱۱ و ۱۳ ) بلکه با پیشنهاد گسترش ارتباط و تعامل با تشکلهای صنفی فرهنگیان و نهادهای مدنی در بند دهم برنامه، نگرانی از گسترش فعالیتهای سیاسی و باز شدن دست جریانات سیاسی حوزه فرهنگیان درمقررات و تصمیمسازیهای تعلیم و تربیت فزونی مییابد.(لابد فرهنگیان محترم خاطرشان هست که حمایت وزارت آموزش وپرورش در دولت اصلاحات از تشکیل سازمان معلمان و تشکلهای صنفی منجر به کشاندن معلمان به کف خیابان و رو در رو قراردادن آنها با ماموران قانون شد.) |
۲- از تبعات منفی و آسیبهایی که اجرای نظام جدید آموزش متوسطه در دوره وزارت ایشان برای آموزش و پرروش و دانشآموزان و خانوادهها داشت میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
– برباد رفتن نظام کنترلی و نظم و نسق مدارس متوسطه با پنجرههای باز برنامه درسی
بر اثر اجرای این برنامه، درب دبیرستانها در تمام طول ساعات آموزشی باید باز می بود و مسئولین مدرسه به دلیل پنجره های باز برنامه، کنترلی در ورود و خروج مکرر دانشآموزان نداشتند و تاسف بارتر اینکه خانواده ها نیز از حضور یا عدم حضور فرزندانشان در مدرسه بی اطلاع بودند. آسیبهای اخلاقی و تربیتی ناشی از این وضعیت نامناسب را کسانی که در این شرایط در مدرسه بودهاند بهتر درک میکنند.
– بهم ریختن ترکیب سنی دانشآموزان در یک کلاس.
چون دانشآموزان میتوانستند واحدهای عقب افتاده را با دانشآموزان کلاس پایینتر بگیرند
– عدم پیوستگی دروس در طول سال تحصیلی در دوره متوسطه.
در یک ترم درسی ارائه میشد و در ترم دوم درسی دیگر و دنباله درس اول به سال بعد موکول میشد.
– حضور طولانی مدت دانشآموزان در دوره متوسطه
بر اساس ضوابط نظام جدید آموزش متوسطه دانش آموزان میتوانستند بدون مردودی تا گذراندن کلیه واحدهای درسی در دبیرستان حضور داشته باشند
– تحمیل دوره بسیار پرهزینه و پرخرج دوره پیشدانشگاهی بر نظام آموزشی.
دوره پیش دانشگاهی در حالیکه در همان سالهای اول اجرا از اهداف اصلی اش دور شد و تغییراتی اساسی یافت اما همچون بختک تاکنون به سیستم آموزشی کشور چسبیده است.
– حجم سنگین آیین نامهها، دستورالعملها و بخشنامههای متعدد و مکرری که مرتباً برای اصلاح و وصله پینهکردن ضوابط و مقررات جدید صادر میشد، یکی از تلخترین خاطرات دوره اجرای این تغییرات در مدیریت آقای نجفی است.
۳- میگویند از اقدامات خوب دوران وزارت آقای نجفی، حل شدن مشکلات اقتصادی آموزش و پروش بود اما این اقدامات کوتاه مدت و روبنایی بود برای اینکه پس از مدتی دوباره عود کرده و گلوی آموزش و پرروش را همچنان میفشرد.
۴ – یکی از اقدامات اشتباه آن دوره، تعطیلی مراکز تربیت معلم و جذب نیروی آزاد از بین فارغالتحصیلان دانشگاهی بود، این تصمیم صدمات جبران ناپذیری بر روند جذب و گزینش و استخدام نیروهای علاقمند و معتقد به شغل شریف معلمی وآموزش آنان زد.(اقدامی که با آمدن آقای مظفر بلافاصله جلویش گرفته شد.)
۵- راه اندازی مدارس نمونه مردمی وتمرکز امکانات ونیروی انسانی باتجربه و توانمند برای دریافت شهریه از اولیاء در آن دوره، گامی در جهت طبقاتی کردن آموزش و پرورش بود. (اقدام ناموجهی که متاسفانه سنت شده ودر وزارت فعلی چندین برابر شده است.)
۶ – با وجودی که آقای نجفی برنامه خود را با نگاهی به سند تحول و سیاستهای کلی ابلاغی مقام معظم رهبری تدوین کرده است اما در این رابطه چند نکته به چشم میخورد:
وزیری که در دوره قبلی وزارتش، مراکز تربیت معلم را یکی یکی تعطیل کرد و اصولاً با تربیت نیروی انسانی به این شیوه مخالف بود و دروازه ورود نیروهای بیانگیزه (و به ویژه تربیت نشده برای شغل معلمی) را باز کرد چگونه الان میتواند بانی ارتقاء کیفیت نظام تربیت معلم و حامی دانشگاه ویژه فرهنگیان باشد. |
الف) علیرغم تأکید مقام معظم رهبری بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی به عنوان مهمترین و مبنای نظری تحول در اموزش و پرورش، در برنامههای آقای نجفی هیچ اشاره ای به آن نشده است.
ب) علیرغم مطالبه جدی و تأکید مقام معظم رهبری مبنی بر:
– تأمین ثبات مدیریت در آموزش و پرورش با رویکرد ارزشی و انقلابی
– دورنگهداشتن محیط آموزش و پرورش از دستهبندی های سیاسی
– استقرار نظام جامع رصد، نظارت، ارزیابی و تضمین کیفیت در نظام آموزش و پرورش
– هماهنگی و انسجام بین آموزش و پرورش، آموزش عالی و سایر دستگاههای مرتبط
– تبیین اندیشه دینی سیاسی حضرت امام، مبانی جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و اصول قانون اساسی
متاسفانه در برنامه اعلام شده آقای نجفی نه تنها به این موارد اشاره نشده است بلکه با پیشنهاد گسترش ارتباط و تعامل با تشکلهای صنفی فرهنگیان و نهادهای مدنی در بند دهم برنامه، نگرانی از گسترش فعالیتهای سیاسی و باز شدن دست جریانات سیاسی حوزه فرهنگیان درمقررات و تصمیمسازیهای تعلیم و تربیت فزونی مییابد.(لابد همکاران محترم خاطرشان هست که حمایت وزارت آموزش وپرورش در دولت اصلاحات از تشکیل سازمان معلمان و تشکلهای صنفی منجر به کشاندن معلمان به کف خیابان و رو در رو قراردادن آنها با ماموران قانون شد.)
به کارگیری آقای غندالی پور معاون صدرصد سیاسی وزیر آموزش و پرورش در دولت اصلاحات برای تشکیل کمیته انتصابات توسط آقای نجفی ریشههای این نگرانی را تأیید میکند. این انتخاب اولین اقدام سیاسی نجفی در دوره جدید خواهد بود. اقدامی که موجی از ناامیدی را در میان دلسوزان دستگاه تعلیم و تربیت کشور ایجاد خواهد کرد.
این گونه اقدامات ، یک جریان آموزشی موازی نظام رسمی را که همچون اختاپوس در همه تاروپود آموزش وپرورش رخنه وتسلط پیدا کرده است ،قطعا تقویت کرده ودست آن را بیش ازپیش بر مقدرات وتصمیم سازیهای ستاد تا صف باز خواهد کرد.
ج) بند اول برنامه ایشان به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش اختصاص یافته که قرار است فقط به استمرار گفتمان تحولی، بررسی محتوایی و اسناد پایین دستی آن و ارزیابی اقدامات انجام شده در ۲ سال اخیر بپردازد. از این جمله بر میآید که گویا قرار نیست اجرای سند تحول تداوم یابد و برنامه کوتاه مدت و میان مدت ارائه شده آقای نجفی، بر اسناد دیگری مبتنی شده است.
د) عدم تدوین و پیشنهاد نظام نظارت و ارزیابی و تضمین کیفیت در نظام آموزش و پرورش در برنامه پیشنهادی آقای نجفی از یک طرف و تغییر جایگاه پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش از نهاد مشرف به کل دستگاه به زیر مجموعه سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، باعث ایجاد نگرانی از تحکیم خودکامگی و فرار از نظارت و ارزیابی در سطح ستاد میشود.
ه) یک سوال جدی در بررسی برنامههای ایشان مطرح میشود که وزیری که در دوره قبلی وزارتش، مراکز تربیت معلم را یکی یکی تعطیل کرد و اصولاً با تربیت نیروی انسانی به این شیوه مخالف بود و دروازه ورود نیروهای بیانگیزه (و به ویژه تربیت نشده برای شغل معلمی) را باز کرد چگونه الان میتواند بانی ارتقاء کیفیت نظام تربیت معلم و حامی دانشگاه ویژه فرهنگیان باشد.
از نمایندگان محترم وبصیر مجلس شورای اسلامی انتظار می رود مصلحت تعلیم وتربیت ۱۲ میلیون دانش آموز و یک میلیون فرهنگی را با دیدی عمیق تر و دقتی بیشتر ملاحظه نمایند و فردی را در مسوولیت این وزارتخانه عظیم و حساس تایید نمایند که اولا از بین خود جامعه بزرگ فرهنگیان باشد و هم ازتقوا و تخصص لازم و کافی برخوردار و از شائبه کار سیاسی و وابستگی حزبی دور باشد. |
در یک جمعبندی میتوان گفت بدلیل :
– عدم تخصص آقای نجفی در حوزه تعلیم و تربیت و دوری ۱۶ ساله وی از تمام ارکان و بخشهای نظری و اجرایی آموزش و پرورش
– تجربه تلخ و شکست خورده تغییر نظام آموزشی که متأسفانه ورود (احتمالی) مجدد ایشان به وزارتخانه با آغاز روند تحول بنیادین دیگری مصادف شده است.
– خطر سیاسی شدن وزارتخانه (با شواهد و دلائل ذکر شده) که مغایر سیاستهای کلی ابلاغی آموزش و پرورش و سم مهلکی برای این وزارتخانه است.
– عدم اعتقاد ایشان به فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی و اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (با دلائل ذکر شده)
– تعطیل کردن مراکز تربیت معلم در دوره دوم وزارت ایشان و ضرورت احیاء و گسترش تربیت معلم با راه اندازی دانشگاه ویژه فرهنگیان در دوره حاضر
– نگرانی از باز شدن دست جریانهای سیاسی حوزه فرهنگیان در مقدرات و تصمیم سازیهای حوزه ستادی
– نگرانی از انتصابات سیاسی و حزبی همانگونه که در سالهای ۷۴ و ۷۵ در حوزه ستادی اتفاق افتاد و باعث شد ایشان در دولت اصلاحات نیز جذب شود.
– اعتراف خود نجفی به نامناسب بودن ایشان برای تصدی پست وزارت آموزش و پرروش پس از ۱۶ سال
– ضرورت احترام به توانمندی ها و شایستگی های مدیران و صاحبنظران آموزش و پرورش در انتصاب وزیر از بین آنان.
جناب آقای نجفی گزینه مناسبی برای تصدی مسوولیت این وزارتخانه مهم و حساس نمیباشد.
لذا از نمایندگان محترم وبصیر مجلس شورای اسلامی انتظار می رود مصلحت تعلیم وتربیت ۱۲ میلیون دانش آموز و یک میلیون فرهنگی را با دیدی عمیق تر و دقتی بیشتر ملاحظه نمایند و فردی را در مسوولیت این وزارتخانه عظیم و حساس تایید نمایند که اولا از بین خود جامعه بزرگ فرهنگیان باشد و هم ازتقوا و تخصص لازم و کافی برخوردار و از شائبه کار سیاسی و وابستگی حزبی دور باشد.
این تقاضا کوچکترین توقعی است که فرهنگیان ازنمایندگان مکتبی خود می توانند داشته باشند.
منبع خبر: فارس