به گزارش “صبح رابر”؛ انقلاب اسلامی تلاشی برای زنده کردن خدا در محور حیات انسان و نیز، روشی برای زندگی فراتر از همه اختلافات ملی، قومی و مذهبی بود. انقلاب اسلامی از انقلاباتی است که حرکت و آثارش در چارچوب مرزهای یک کشور خلاصه نمی شود، بلکه دیدگاه فراملی دارد.
بسیاری از صاحب نظران و پژوهشگران، معتقدند که انقلاب اسلامی ایران یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و افزایش فعالیت های موثر اسلامی در جوامع مسلمانان بوده است. از این رو، حضرت امام خمینی(ره)دو ویژگى مهم انقلاب ما؛ اسلامى و مردمى بودن خواندند.
این انقلاب ویژگیهاى بسیار مثبت داشت و دارد. این انقلاب از باب اینکه یک انقلابى از خود ملت بوده است و مثل انقلابهاى دیگرى (نبود) که اکثرا یا همه، انقلابِ ملت مستقیما نبوده، بلکه گاهى حزبى در رأس بوده است و انقلاب کرده است و گاهى حکومتى بر حکومت دیگر قیام کرده است، بر ضد حکومت دیگر و او را سرنگون کرده است. انقلاب ایران نه مثل کودتاهاى دنیا است و نه مثل انقلابات دنیا، (بلکه) خودش یک انقلاب خاص است، انقلابى است از خود ملت با فریاد «الله اکبر» و با فریاد جمهورى اسلامى.
این دو خصوصیت که یکى خود ملت در صحنه حاضر هست و بود و یکى اینکه راه یک راه بود؛ یک راه اسلامى، این دو خصوصیت و دو ویژگى اسباب آن شد که بعد از اینکه این قدرتهاى شیطانى – که در ایران هدایت مى شد و همه قدرتها هم در دنبال آن بودند – به شکست رسیدند، اینطور نبود که ملت کنار برود و بگوید که ما رژیمى را کنار زدیم و حالا اشخاص خاصى در صحنه بیایند و کشور را اداره کنند. خود ملت در همهجا و در همه ارگانها حاضر بودند و تمام جهات انقلاب جوشیده از متن ملت بود.(صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۳۱۸)
انقلاب باطنى ملت؛ عامل پیروزى انقلاب
آن چیزى که در اینجا حاصل شد و ما باید او را جزء معجزات حساب بکنیم، همان انقلاب درونى این ملت بود. انقلاب درونى این ملت موجب شد که این انقلاب پیدا شد و همان انقلاب درونى آنها و شناخت آنها از اسلام و توجه آنها به خداى تبارک و تعالى موجب شد که در تمام این دورهاى که ما در آن هستیم، از اوّلى که قیام شد و بعد به انقلاب مبدل شد و بعد پیروز شد و تا الآن، روزبه روز مى بینید که حضور ملت و تعهد ملت رو به افزایش است. این نه براى انقلاب است، براى انقلاب درونى است. ما از خود چیزى نداریم، هرچه بود، عنایات او بود که این عنایات موجب شد که این انقلاب باطنى پیدا بشود و از آن حالتى که همه خود ملت ما مى دانند در سابق بود، به این حالت که حالا مى بینند، متحول شده است. این موجب شد که انقلاب پیروز شد.
ما باید پیروزى را از انقلاب درونى مردم جستجو کنیم و تا این معنا حاصل نشود، انقلاب ها یک انقلاب هاى تحویل قدرت از او به قدرت دیگر است و وضع براى ملت همانجور که بوده، مى باشد.(صحیفه امام، ج ۱۹، ص ۴۷۹)
عوامل پیشبرد و ادامه انقلاب
۱. حفظ تعهد به اسلام
من این دهه مبارکه فجر را (به) همه ملت و به همه مستضعفان جهان تبریک عرض مىکنم. من افتخار مىکنم که این ملت، ملتى است که علاقه مند به اسلام (است) و با علاقه مندى به اسلام، این نهضت را به پا کرد و این نهضت را به پیش مى برد.
آنچه باید به شما عرض کنم، این است که تا شما تعهد خودتان را به اسلام حفظ کردید و روابط خودتان را با همه قشرهاى ملت برادرانه کردید، این انقلاب محفوظ خواهد ماند و شما با برادران خودتان که افراد عزیز این ملت هستند، همدوش براى پیشبرد این انقلاب به پیش خواهید رفت و احکام اسلام را انشاءالله در همه جا، در همه ایران اجرا خواهید فرمود.(صحیفه امام، ج ۱۶، صص ۱۷ – ۱۸)
۲. حضور رهبرى دینى
چنانچه همه ما، همه شما، همه ملت و خصوصا روحانیت و خطبا در صحنه نباشیم و حاضر نباشیم در قضایایى که مى گذرد، مطمئن باشید که با عدم حضور شما، به سر انقلاب آن خواهد آمد – و لو حالا در درازمدت هم باشد – که بر سر مشروطه آمد. حفظ اسلام یک فریضه الهى است، بالاتر از تمام فرایض، یعنى هیچ فریضه اى در اسلام بالاتر از حفظ خود اسلام نیست. اگر حفظ اسلام جزء فریضه هاى بزرگ است و بزرگترین فریضه است، بر همه ما و شما و همه ملت و همه روحانیون، حفظ این جمهورى اسلامى از اعظم فرایض است. اگر بنا باشد که روحانیون کنار بروند و همین گاهى با یک قلمى اشکالات را بگویند و در رفع اشکالات کوشش نکنند و خطبا در منابر خودشان، مسائل روز را فراموش کنند و مسائل انقلاب را فراموش کنند، این انقلاب صدمه خواهد دید. اسلام به دست روحانیون تا حالا زنده ماند(ه و) هیچ قشرى در این مسأله دخالت نداشته است، جز خود روحانیون و خطبایى که در دنباله آنها بودند. از صدر اسلام تا حالا، اسلام به دست اینها به اینجا رسیده است.(صحیفه امام، ج ۱۵، صص ۲۲۹ – ۳۳۰)
۳. حضور در صحنه مردم
امروز همه ملت موظف است به وظیفه الهى که در صحنه حاضر باشد. باید در صحنه حاضر باشند.(صحیفه امام، ج ۱۵، ص ۴۱۶) حضور شما در صحنه، امید این را مى دهد که نه توطئه هاى داخلى موفق بشوند به آن طرحهاى شیطانى خودشان و نه هجوم خارجى بتواند به این ملت آسیب برساند.(صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۲۸۴) من به همه شماها و به همه ملت ایران اطمینان مى دهم مادامى که شما توجه تان به اسلام است و مادامى که خودتان در صحنه حاضر هستید، (پیروز مىباشید).(صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۳۲۴)
۴. ساده زیستى دولتمردان
اساس ادامه یک پیروزى و ادامه یک انقلاب در یک امرى است که به نظر مى آید در رأس امور واقع است و او اینکه دولت، مجلس و کسانىکه در ارتش هستند و سپاه و همه اینها، از طبقه متوسط و مادون متوسط باشند. اساس سلطه اى که بر کشورها و بر کشور ما از طرف غیر واقع شده است، افراد مرفه و کسانىکه سرمایه هاى بزرگ داشته اند یا قدرت براى حفظ خودشان و حیثیت خودشان در دست داشته اند، (مىباشد.) مادامى که مجلس و ارگانهاى دولتى و همه اینها و مردم، از این طبقه متوسط و مادون متوسط تشکیل بشود، امکان ندارد که یک دولت بزرگى، یک قدرت بزرگى اوضاع را به هم بزند.(صحیفه امام، ج ۱۶، ص ۱۹)
۵. اتحاد و وحدت کلمه
توجه داشته باشیم که آنچه ما را پیروز کرد، آنکه ما را با دست تهى پیروز کرد، این اجتماع ابدان و اجتماع ارواح و وحدت کلمه و وحدت مقصد بود و همین مردم در بیست سال پیش از این همینها بودند، مورد تعدى اجانب بودند و مورد تعدى آنهایى که نوکرهاى اجانب بودند و کارى نمىتوانستند بکنند. همین ها بودند که به عنایت خداى تبارک و تعالى متحول شدند به یک موجود آسیب ناپذیر با وحدت همه جانبه در روح و در جسم، همین ها بودند که از آن حالت به حالت دیگر متحول شدند و پیروزى را با این حال به دست آوردند.(صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۱۵۵)
مقام معظم رهبری(مدظله العالی):
برخى ها فقط به زبانْ آمریکا را دشمن و ابراز بى اعتمادى مى کنند!!
انتظار کاملا نسنجیده
برادران عزیز! از اولى که این انقلاب پیروز شد و این نظام سر کار آمد، ما در کشورمان با یک چالش پیش بینى شده و متوقعى روبه رو بوده ایم و هستیم و تا مدتها خواهیم بود. اگر کسى خیال کند که ما مىتوانیم نظام جمهورى اسلامىِ با این معیارها و با این مرزهاى تعریف شده را داشته باشیم و در عین حال، قدرتهاى مسلط بر جهان – که نقطه مقابل این معیارهاى ما هستند – سر جاى خودشان بنشینند و نه به ما تعرضى بکنند، بلکه حتى به ما کمک بکنند، این انتظار، انتظار کاملا ناسنجیدهاى است؛ اصلا انتظارش را نباید داشت. ما با معیار «عدالت بین المللى»، «گرایش به معنویت»، «کرامت دادن به نوع انسان» و «گرایش به دین خدا و به معنویت و اخلاق معنوى»، سر کار آمدهایم، ما با معیار تنندادن به قدرت طلبى و زیاده خواهىِ سیطره جویان عالم سر کار آمده ایم؛ اینها، معیارهاى جمهورى اسلامى است. بدیهى است که وقتى شما بنایتان مواجهه با زورگویى است، زورگوهاى عالم با شما سرِ سازش نخواهند داشت و این، چالش ایجاد مىکند. این چالش از اول انقلاب بوده، تا الآن هم هست، بعد از این هم تا وقتى که مأیوس نشده اند، وجود دارد.(۸/۱۲/۱۳۸۴)
اشتباه بسیار خطرناک
فکر غلط و خطائى به نحوى از سوى آمریکایى ها تزریق مى شود و کسانى هم در داخل آنرا ترویج مى کنند، این است که اگر ما با آمریکا سازش کنیم، مشکلات کشورمان حل خواهد شد.
(این) از آن اشتباهات عجیب و غریب و بسیار خطرناک (است. مىگویند) اگر ما با آمریکا سازش کردیم، مشکلات کشور حل مىشود. خب، حالا ده تا دلیل مىشود شمرد براى اینکه این حرف غلط است، این حرف دروغ است، این حرف فریب است. سازش با آمریکا مشکلات کشور را به هیچ وجه حل نمى کند؛ نه مشکلات اقتصادى را، نه مشکلات سیاسى را، نه مشکلات امنیّتى را، نه مشکلات اخلاقى را، بلکه بدتر خواهد کرد. ده پانزده دلیل وجود دارد و مىشود شمرد و ردیف کرد براى این قضیّه؛ آخرىاش همین قضیّه برجام است.(۲۸/۱/۱۳۹۵)
حل مشکلات ما توسط آمریکاى بحران زده!
آمریکا مى خواهد مشکلات ملّت ایران را حل کند؟ خود آمریکا دچار بحران است؛ این را چرا نمى گویند؟ اینرا همه دستگاههاى مهمّ قضاوت کننده در اینگونه مسائل در دنیا، حتّى خود آمریکایىها دارند مىگویند. آمریکا دچار بحران است؛ بحران اقتصادى، بحران بینالمللى، بحران سیاسى، بحران اخلاقى؛ خودش دچار بحران است. امروز قرضهاى دولت آمریکا تقریبا نزدیک به تولید ناخالص کلّ آمریکا است؛ این نشانه بحران است، اینرا اقتصاددانها مىگویند، مىگویند هر وقتى که دیون یک دولت نزدیک شد به تولید ناخالص یک دولت، این دولت در حال بحران است؛ این اقتصاد اقتصاد بحرانى است؛ امروز آمریکا اینجورى است. آن مقدارى که بدهکار است، نزدیک به حدود شصت و چند درصد تولید ناخالص ملّى اش است؛ این مى خواهد به چه کسى کمک بکند؟ این مى خواهد بمَکد، این مىخواهد بکَند تا خودش را ترمیم بکند؛ این مىآید به اقتصاد کشورى کمک کند؟(۲۸/۱/۱۳۹۵)
تکیه بر واقعیت، نه توهم
یک تصوّر غلطى در اینجا وجود دارد و آن این است که «ما با آمریکا مىتوانیم کنار بیاییم؛ با آمریکا کنار بیاییم و مشکلات را حل کنیم»! خب این تصوّر، تصوّر درستى نیست. ما نمیتوانیم به توهّم تکیه کنیم، باید به واقعیّتها تکیه کنیم.
اوّلا همانطور که گفتیم، از لحاظ منطقى، نظامى مثل جمهورى اسلامى ایران هرگز مورد محبّت و ملاطفت نظامى مثل آمریکا قرار نمىگیرد؛ امکان ندارد. ثانیا رفتارهایشان؛ از پنجاه سال پیش، شصت سال پیش، از بیست وهشتم مرداد، بعد از آن در دوران رژیم طاغوت، بعدش از اوّل انقلاب تا امروز، شما نگاه کنید ببینید رفتار آمریکا با ما چگونه بوده.(۲۵/۳/۱۳۹۵)
ثمره عقلانیت مبتنى بر تجربه
یکى از عناصر قدرت نرم جمهورى اسلامى ایران، «بى اعتمادى مطلق به قدرتهاى سلطه گر جهانى» است که امروز مظهر آن آمریکا است.
بى اعتمادى مطلق به آمریکا، نتیجه عقلانیت ناشى از فکر و عمق و تجربه (است). موضوع دشمنى آمریکا را در طول سالهاى متمادى بعد از انقلاب و در قضایاى اخیر مذاکرات هسته اى و در مسائل دیگر دیدهایم. عقلانیت اقتضا مىکند نسبت به کسانىکه دشمنى خود را آشکار کردهاند، بى اعتمادى مطلق داشته باشیم.(۲۸/۶/۱۳۹۵)
بى اعتمادىِ فقط زبانى برخى به آمریکا!
هنگامى که در انسان، احساس دشمنى و بى اعتمادى واقعى به طرف مقابل وجود داشته باشد، در مذاکرات و دیدارها، الزامات آنرا رعایت مىکند و به گفته هاى طرف مقابل مطلقا اعتماد نخواهد کرد. متأسفانه برخى ها حاضر نیستند این بى اعتمادى را قبول کنند و اگرچه به زبان مى گویند آمریکا دشمن است، اما احساس واقعى بى اعتمادى به آمریکا، در آنها وجود ندارد.(۲۸/۶/۱۳۹۵)
تلقى ملت ما از آمریکا؛ دشمن
گفتند بیایید دیوار بىاعتمادى را برداریم؛ آنجناب در آنجا گفت، در اینجا هم بعضى قلم به دستها فورا از خدا خواستند؛ همین هایى که به احتمال زیاد بعضىشان وابسته به همان مراکز هم هستند و از آنجا پشتیبانى مىشوند، فورا این مسأله را دنبال کردند! مسأله اعتماد و عدم اعتماد نیست؛ مسأله این است که ملت ایران به گذشته خود که نگاه مىکند، تا اوّلِ انقلاب، از دولت آمریکا یکسره دشمنى نسبت به خودش مشاهده مىکند. بنابراین، تلقّى ملت ما از دولت آمریکا این نیست که نسبت به او اعتماد ندارد؛ بلکه او را دشمن خود مىداند.(۶/۱/۱۳۷۹)
انتهای پیام /