به گزارش “صبح رابر” ؛بدون شک تعلیم و تربیتسلامی نظامی جامع و کامل است که تمام ابعاد وجودی انسان را مورد توجه قرار داده است. در فرآیند تعلیم و تربیتسلامی جسم و روان، حیات دنیوی و اخروی، جامعه و فرد باید به یک میزان پرورش یابند و هیچ یک نباید به بهای دیگری نادیده گرفته شود. حضرت امام خمینی(ره)فرمودند: انسان به صورت خودرو و خودسر، مهذب و تربیت نمى شود
اهمیت تربیت از دیدگاه امام خمینی (رحمه الله علیه)
شما در قرآن کریم؛ در سوره اول قرآن کریم مى خوانید که «الحَمْدُ للهِ رَبِّ العَالَمین.» کلمه «ربوبیت.»را و مبدأ تربیت را در اول قرآن طرح مى کند و ما را مکلف فرموده اند که در هر شبانه روز، چندین مرتبه این را در رکعات نماز بخوانیم و توجه داشته باشیم به اینکه مسأله تربیت و ربوبیت، که درجه اعلاى آن، مخصوص به خداى تبارک و تعالى است و دنبال آن منعکس مى شود در انبیاى عظام و به وسیله آنها به سایر انسانها، این در آن پایه از اهمیت بوده است که دنبال «لله.» «ربّ العالمین.» مربّى عالمین آمده است و باز در همین سوره مى خوانید که غایت تربیت، حرکت در «صراط مستقیم.»است و منتهى إلیه این صراط مستقیم، کمال مطلق است؛ الله است.(صحیفه امام، ج ۱۴، صص ۱۵۳ – ۱۵۴)
انسان خودرو؛ منحطترین موجودات
هر روز چندین مرتبه از خداى تبارک و تعالى بخواهیم که ما را هدایت کند به صراط مستقیم، نه راه چپ و نه راهِ راست؛ «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ.» ما باید توجه به این معنا داشته باشیم که موجودى هستیم که اگر خودرو بار بیاییم، بدترین موجودات و منحطترین موجودات هستیم و چنانچه تحت تربیت واقع بشویم و صراط مستقیم را طى بکنیم، مى رسیم به آنجا که نمى توانیم فکرش را بکنیم؛ آنجایى که بحر عظمت است؛ بحر کبریایى است.(صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۱۵۴)
خودرو نمى توان مهذب شد
در زمینه تهذیب و تزکیه نفس و اصلاح اخلاق، برنامه تنظیم کنید؛ استاد اخلاق براى خود معین نمایید؛ جلسه وعظ و خطابه، پند و نصیحت تشکیل دهید. خودرو نمى توان مهذب شد. چطور شد علم فقه و اصول به مدرّس نیاز دارد، درس و بحث مى خواهد، براى هر علم و صنعتى در دنیا استاد و مدرس لازم است، کسى خودرو و خودسر در رشتهاى متخصص نمى گردد، فقیه و عالم نمى شود، لیکن علوم معنوى و اخلاقى که هدف بعثت انبیا و از لطیفترین و دقیقترین علوم است، به تعلیم و تعلم نیازى ندارد و خودرو و بدون معلم حاصل مى گردد؟!(جهاد اکبر، ص ۲۳)
انسان بدون تربیت الهى؛ بدتر از حیوان
انسان اگر تربیت الهى نشود، حیوان است، بلکه بدتر از حیوان. شما هیچ حیوانى را خونخوارتر از انسان نمىتوانید پیدا بکنید. حیوانات دیگر همان یک طعمه اى مى خواهند که شکمشان را سیر کنند و وقتى شکمشان سیر شد، کنار مىروند، مى نشینند، مى خوابند. انسان است که سیر نمى شود، انسان است که هم در طرف کمال، مافوق همه چیز است، هم در طرف شقاوت و نَفْس، مافوق همه است. اگر چنانچه یک علف خودرو باشد، تربیت در او نباشد، آنطور نیست که مثل یک درختى باشد که فاسد مى شود، فقط درخت هایى که خودرو هستند و تربیت نشدند، خودشان بدقواره مى شوند، خودشان فاسد مى شوند، اما دیگر درختان را فاسد نمى کنند؛ در حیوانات هم اینطورى است که یک حیوان اگر چنانچه بداخلاق باشد، بد عمل باشد، چموش باشد، این همان خودش است و اینطور نیست که دیگران را هم وادار کند به آن نقیصهاى که خودش دارد. انسان اینطور نیست؛ انسانِ بد، یک امّت را بد مىکند و یک خوبش، یک امّت را خوب مىکند.(صحیفه امام، ج ۱۰، صص ۵۳۰ – ۵۳۱)
ضرر تحصیل بدون تهذیب
آنانکه دین سازى کرده، باعث گمراهى و انحراف جمعیت انبوهى شده اند، بیشترشان اهل علم بوده اند؛ بعضى از آنان در مراکز علم تحصیل کرده، ریاضتها کشیده اند. رئیس یکى از فرق باطله، در همین حوزه هاى ما تحصیل کرده است، لیکن چون تحصیلاتش با تهذیب و تزکیه توأم نبوده، در راه خدا قدم برنمى داشته، خباثت را از خود دور نساخته بود، آن همه رسوایى به بار آورده است.
اگر انسان خباثت را از نهادش بیرون نکند، هرچه درس بخواند و تحصیل نماید، نه تنها فایدهاى بر آن مترتب نمى شود، بلکه ضررها دارد. علم وقتى در این مرکز خبیث وارد شد، شاخ و برگ خبیث بهبار آورده، شجره خبیثه مى شود. هرچه این مفاهیم در قلب سیاه و غیرمهذب انباشته گردد، حجاب زیادتر مىشود. در نفسى که مهذب نشده، علم حجاب ظلمانى است؛ العلم هو الحجاب الاکبر. لذا شرّ عالم فاسد براى اسلام از همه شرور، خطرناکتر و بیشتر است. علم نور است، ولى در دل سیاه و قلب فاسد، دامنه ظلمت و سیاهى را گستردهتر مىسازد.
اگر شما درس بخوانید، زحمت بکشید، ممکن است عالم شوید، ولى باید بدانید که میان «عالم.»و «مهذب.»خیلى فاصله است. مرحوم شیخ، استاد ما رضوان الله تعالى علیه مىفرمود: اینکه مىگویند: «ملاشدن چه آسان، آدمشدن چه مشکل.»صحیح نیست. باید گفت: ملاشدن چه مشکل، آدم شدن محال است!(جهاد اکبر، صص ۱۸ – ۱۹)
به عنوان یک مثال: علمِ تنها فایده ندارد، علمى که تربیت در او نباشد، تزکیه در او نباشد، این علم فایده ندارد. همانطورى که اگر الاغ و حمار، چنانچه الاغ به بار او کتاب باشد، هر کتابى باشد، کتاب توحید باشد، کتاب فقه باشد، کتاب انسان شناسى باشد، هرچه باشد، در بار او باشد و به دوش او باشد، چطور فایده ندارد و آن حمار از او استفاده نمىکند، آنهایى هم که انبار علم در باطنشان هست و باطنشان تمام علوم را، تمام صناعات را، تمام تخصصات را داشته باشند، لکن تربیت و تزکیه نشده باشند، آنها هم آن علومشان براى آنها فایده ندارد، بلکه بسیارى از اوقات مضرّ است.
بسیارى از اوقات هست که آن کسى که عالم است، آن کسى که همه چیز را مى داند، لکن تزکیه نشده است، تصفیه نشده است، تربیت الهى نشده است، آن علمش وسیله است براى اینکه بشر را به تباهى بکشد، چه بسا عالمانى که براى بشر، تباهى هدیه مى آوردند. آنها از جهال بدتر هستند و چه بسا متخصصانى که براى بشر هلاکت ایجاد مى کنند، تباهى ایجاد مى کنند. آنها از مردم عامى بدتر هستند، ضررشان بیشتر است.
ما اگر خودمان را تربیت بکنیم، مشکلاتمان همه رفع مىشود. همه مشکلات از این است که ما تربیت نشده ایم؛ یک تربیت الهى و تحت بیرق اسلام درنیامدیم. به حسب واقع، همه این کشمکشهایى که شما ملاحظه مىکنید، همه این کارشکنی هایى که براى ملت ما هست، همه اینها براى این است که تربیت در کار نیست، تزکیه در کار نیست، فقط یا جهالت است و یا علمى که از جهالت براى انسان مضرتر است.(صحیفه نور، ج ۱۳، صص ۲۶۷ – ۲۶۸)
تربیت؛ مایه یا مانع شکوفایى فطرت
انسان یک موجودى است که اگر سر خود بار بیاید و یک علف هرزهاى باشد و تحت تربیت واقع نشود، هرچه بزرگتر شود، به حسب سال و بلندپایهتر بشود به حسب مقام، آن جهات روحى تنزل مى کند و آن معنویات تحت سلطه شیطان واقع مى شود.(صحیفه نور، ج ۱۴، ص ۱۰۲)
آنقدر که انسانِ غیر تربیت شده مضر است براى جوامع، هیچ شیطان و هیچ حیوان و هیچ موجودى آنقدر مضر نیست و آنقدر که انسانِ تربیت شده مفید است براى جوامع، هیچ ملائکه و هیچ موجودى آنقدر مفید نیست.(صحیفه نور، ج ۱۴، ص ۱۰۳)
اگر این موجود دو پا تربیت شد، تمام حوائج دنیا و آخرت بشر تحقق پیدا مىکند و اگر این موجود دو پا، سرخود شد یا به خلاف مسیر طبیعى خودش حرکت کرد، تمام عالم به تباهى کشیده مىشود.(صحیفه نور، ج ۱۳، ص ۵۲)
انسان از اول اینطور نیست که فاسد به دنیا آمده باشد، از اول با فطرت خوب به دنیا آمده، این تربیت ها است که یا همین فطرت را شکوفا مى کنند و یا جلوى شکوفایى فطرت را مىگیرند.(صحیفه نور، ج ۱۴، ص ۲۸)
مادرها! مدرسه علمى و ایمانى
در دامن مادر، بچه ها بهتر تربیت مى شوند تا در پیش استادان. علاقه اى که بچه به مادر دارد، به هیچکس ندارد و آنچیزى که در بچگى از مادر مى شنود، در قلبش نقش مى بندد و تا آخر همراهش است. مادرها باید توجه به این معنا کنند که بچه ها را خوب تربیت کنند، پاک تربیت کنند، دامن هایشان یک مدرسه علمى و ایمانى باشد و این یک مطلب بسیار بزرگى است که از مادرها ساخته است و از کسى دیگر ساخته نیست. آنقدرى که بچه از مادر چیز مى شنود، از پدر نمى شنود، آنقدرى که اخلاق مادر در بچه کوچک نورس تأثیر دارد و به او منتقل مىشود، از دیگران عملى نیست. مادرها مبدأ خیرات هستند و اگر خداى نخواسته مادرانى باشند که بچه ها را بد تربیت کنند، مبدأ شرّند. یک مادر ممکن است یک بچه را خوب تربیت کند و آن بچه، یک امت را نجات بدهد و ممکن است بد تربیت کند و آن بچه موجب هلاکت یک امت بشود.(صحیفه نور، ج ۸، ص ۱۶۲) اگر یک فرزند خوب به جامعه تحویل بدهید، براى شما بهتر است از همه عالَم. اگر یک انسان تربیت کنید، براى شما به قدرى شرافت دارد که من نمى توانم بیان کنم.(صحیفه نور، ج ۷، ص ۷۶)
معلمان!
شغل شما اخراج بچه ها و کودک ها است از ظلمتها به نور؛ تعلیم و تربیت انسانى. تعلیم و تربیت اسلامى، آنها را از اخلاق فاسد نجات بدهید، آنها را از این آمال و آرزوهایى که به واسطه آن به فساد کشیده مىشوند، بر حذر دارید، بچه ها را تربیت کنید.
اگر چنانچه خداى نخواسته بچه هایى از دامن ها و از کلاس هاى شما بیرون بیایند که برخلاف تربیت هاى انسانى اسلامى باشد، شما مسؤول هستید، مسؤولیت بزرگ است. یک انسان درست ممکن است یک عالم را تربیت کند، یک انسان غیرسالم و یک انسان فاسد، عالم را به فساد مى کشد. فساد و صلاح از دامن هاى شما و از تربیتهاى شما و از مدارسى که شما در آنجا اشتغال دارید، از آنجا شروع مى شود.(صحیفه نور، ج ۸، ص ۲۴۰)
اگر چنانچه این اطفال را از اول (به) یک نحو تربیت کنند که در آن انحراف نباشد، تربیت هاى مناسب با انسان باشد، مناسب با فطرت پاک انسانها باشد، از آن اول (نزد) معلمین دبستان و کودکستان تحت تربیت واقع شوند، (بعد) با همان ترتیب وارد دبیرستان شوند، اگر اینجا هم همان تربیت به صراط مستقیم باشد و معلمین، آنها را به آن راهى که فطرتشان اقتضا دارد، هدایت کنند، در دانشگاه هم همانجور تربیت باشد، (وقتى) که تحویل جامعه داده مى شوند و مقدرات جامعه قهرا به دست اینها سپرده مى شود، کشور را کشور نورانى، کشور انسانى (و) کشور (را) به فطرت الله تربیت مى کنند و به جلو مى برند.(صحیفه نور، ج ۱۴، ص ۲۷)
هنگامی که در کلام الهی از انسان به عنوان اشرف مخلوقات و جانشین پروردگار روی زمین یاد میشود و به فرشتگان برای سجده نمودن در مقابل این موجود امر میشود، این همه نشاندهنده کرامت و جایگاه آدمی است. این کرامت از یکسو به سبب دمیدن نفخه الهی در روح انسان و از سوی دیگر بهرهمندی او از عطیهای الهی به نام عقل است.
از نگاه شریعت اسلامی انسان مجموعهای از استعدادهای بالقوه است که برای به فعلیت در آوردن این استعدادها و تواناییها، نیازمند تعلیم و تربیتست. آنچه هدف تعلیم و تربیتسلامی است حقیقت جویی و حصول رستگاری است و این مساله جز از طریق تعلم و تعقل در کنار تزکیه حاصل نمیشود. از نگاه اسلام رشد عقلانی به موازات رشد اخلاقی صورت میگیرد و به تعبیری این دو لازم و ملزوم یکدیگرند.