به گزارش “صبح رابر“؛ از دیدگاه اسلام، تربیت یعنى به فعلیت رساندن قواى انسان، استعدادهاى او و ایجاد تعادل و هماهنگى در آنها براى رسیدن به کمال مطلوب؛ یعنى قرب به خدا.
ابتداى فصل دوم سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نیز آمده است: «وزارت آموزش و پرورش مهمترین نهاد تعلیم و تربیت رسمى عمومى، متولى فرآیند تعلیم و تربیت در همه ساحتهاى تعلیم و تربیت، قوامبخش فرهنگ عمومى و تعالى بخش جامعه اسلامى براساس نظام معیار اسلامى با مشارکت خانواده، نهادها و سازمانهاى دولتى و غیردولتى است.»
دانش آموز در تراز انقلاب اسلامى باید از نظر علمى، انسانى خلاق، فکور، مبتکر و اهل ایده و از نظر اخلاقى متعهد، خوشخلق، خوشقول، اهل تعاملات اجتماعى و آماده براى ورود به زندگى اجتماعى باشد. ما چقدر توانسته ایم در این راه قدم برداریم؟ با نگاهى به اوضاع اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و اقتصادى مىتوان به پاسخ این پرسش پى برد. وقتى نظام تعلیم و تربیت کار خود را بهدرستى انجام دهد، طبیعتاً بازخورد آن باید در جامعه به وضوح دیده شود. رشد علمى، فرهنگى و اقتصادى کشور نشان از یک آموزش و پرورش پویا و با رویکرد کیفیت بخشى است.
معلمان اثرگذارترین و اساسى ترین عنصر نظام تعلیم و تربیت یک کشور هستند. هرچه به این قشر زحمتکش و ارزشمند توجه شود، آثار آن در تربیت دانشآموزان دیده خواهد شد. ارتقاى سطح دانش معلمان از ضروریات این مهم است. اگر مىخواهیم کلاسى پویا داشته باشیم، باید از معلمانى پویا و آشنا به علم روز برخوردار باشیم. بعد از آن محتواى کتب آموزشى نقش بهسزایى در تربیت انسان دارد. محتواى آموزشى باید براساس نیازهاى آموزشى جامعه اعم از نیازهاى فردى و اجتماعى و همچنین اولویتها و مقاصد و اهداف بر اساس سیاستها و خط مشىهاى مورد نظر، اطلاعات و دانش مطابق با نیازها، وسایل و ابزارهاى لازم براى تحقق اهداف باشد.
محتواى آموزشى باید در ارتباط با مسائل روز بوده و پایهاى براى آموزش مداوم باشد و تعامل آموزشى با دنیا بر اساس بومىسازى. اکنون در دهه چهارم انقلاب اسلامى با توجه به هجمه هاى دشمن در حوزه جنگ نرم و تحرکات خزنده آنها در زمینه سست نمودن بنیان هاى خانواده و تزلزل در ابعاد اعتقادى و مذهبى جوانان، نظام تعلیم و تربیت را با چالشهاى جدى روبهرو نموده است. در این عرصه با توجه به جنگ رسانهاى دشمن، ایجاد شبهه در ارزشهاى نظام اسلامى و رسوخ در تفکر جوانان، نقش معلم را به مراتب پررنگتر و حساستر مىکند.
دانش آموزى که پس از یک دوره فارغالتحصیل مىشود، خروجى نظام آموزش و پرورش محسوب مىگردد و طبق دیدگاه رهبر معظم انقلاب، این فرد تحصیل کرده و خارج شده از نظام آموزشى کشور باید داراى شجاعت، حس کنجکاوى، توانمند و… باشد. البته نباید همراهى و همکارى دستگاهها و نهادهاى دیگر را نادیده بگیریم. طبیعى و مبرهن است که وزارت آموزش و پرورش به تنهایى نمىتواند تمام سنگینى بار تربیت و آموزش آینده سازان کشور را بر دوش بکشد.
«تعلیم و تربیت توحیدى.»در برابر «تعلیم و تربیت سکولار»
امام خمینى(ره) بارها در سخنان خود تربیت و تزکیه را مقدم بر تعلیم مىدانند و صرف اکتفا به آموزش علوم را زمینهساز فساد معرفى مىنمایند: «اگر شما بخواهید تعلیم کنید فقط اطفال را و کارى به این نداشته باشید که در پهلوى تعلیم و تربیت انسانى، تربیت اخلاقى باشد، اینها با همان علمِ بدون تربیت، مراحل را طى مىکنند. و علم بدون تربیت آنها را یا اکثر آنها را رو به فساد مىکشد..»«ما بارها گفته ایم که ما متخصص مىخواهیم، ولى متخصص متعهد. ولى دشمنان فریاد زدند که اینها با تخصص مخالفند. البته که متخصص منحرف از هر کس خطرناکتر است.»
بنابراین آنچه فصل میان نظام تعلیم و تربیت اسلامى و نظام آموزشى سکولاریستى است، تقدم تربیت بر آموزش و اهمیت دادن به آن است: «آموزش و پرورش، هر دو لفظ از الفاظ جالب است و در زمان طاغوت هم وزارت آموزش و پرورش داشتیم. انجمن اسلامى که الآن در تمام ایران هست، این هم لفظ جالبى است که همه مىدانید که این لفظ نمایش این است که اسلام را ما مىخواهیم پیش ببریم. لکن ما، هم در آموزش و پرورش گرفتار الفاظ بودیم و هم در انجمنهاى اسلامى گرفتار الفاظ.»
تربیت توحیدى، جلوهاى خاص در کلام امام دارد، این مهم که اکنون در جامعه مغفول مانده و درمان بسیارى از آسیبهاى اجتماعى خواهد بود، مکررا در بیانات ایشان آمده است، امام طرفدار جامعه اى عوام و تهى از علم نیستند اما اهمیت تربیت توحیدى در کنار علم و دانش به اندازهاى است که نظامى که چنین خروجىاى داشته باشد، قطعا به فلاح و رستگارى دستمىیابد: «تربیت کنید آنها را به اخلاق انسانى، اخلاق اسلامى؛ و آنها را توجه به خدا بدهید؛ و آنها را از این فسادهایى که در جامعه هاى منحط واقع مىشود بپرهیزانید و به آنها تذکر بدهید که چنانچه شماها یک تربیت اسلامى انسانى داشته باشید، هم براى خودتان سعادت است؛ هم براى کشورتان سعادت است. باید شما اینها را از آن طبیعت منحطى که انسان را به انحطاط مىکشد، آن حب جاه و حب مال و حب منصب، احتراز بدهید. اینهایى که همه ى توجهشان به این است که چیزى به دست بیاوریم و یک زندگى با رفاه درست کنیم، توى آخورِ طبیعت سرشان هست… اگر از راه عبودیت خدا، انسان وارد شد در جامعه یا نظر انداخت به امور، از این راه و از این کانال وقتى واقع شد، وارد شد، کارهایش همه الهى مىشود.»
مهمترین ویژگى نظام تعلیم و تربیت اسلامى همین تقدم تربیت و تزکیه است و آنچه در ذیل طبقه بندى مىشود، زیرمجموعه همین ویژگى است.
دانش آموزِ تَراز انقلاب اسلامى
از دیدگاه اسلام، تربیت یعنى به فعلیت رساندن قواى انسان، استعدادهاى او و ایجاد تعادل و هماهنگى در آنها براى رسیدن به کمال مطلوب؛ یعنى قرب به خدا. ابتداى فصل دوم سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نیز آمده است: «وزارت آموزش و پرورش مهمترین نهاد تعلیم و تربیت رسمى عمومى، متولى فرآیند تعلیم و تربیت در همه ساحتهاى تعلیم و تربیت، قوامبخش فرهنگ عمومى و تعالى بخش جامعه اسلامى براساس نظام معیار اسلامى با مشارکت خانواده، نهادها و سازمانهاى دولتى و غیردولتى است.»
بر این اساس درست است که خانواده، نخستین نهاد اجتماعى است که فرد در آن پا به عرصه وجود و زندگى مىگذارد و اولین پایه هاى تعلیم و تربیت در آن شکل مىگیرد، ولى آموزش و پرورش هر کشورى مهمترین و مؤثرترین نظام پرورش و رشد شخصیت نوجوانان و جوانان است. یکى از کارکردهاى اصلى و اساسى نظام تعلیم و تربیت، توجه به رشد شخصیت دانش آموزان و اهمیت پرورش تن و روان آنهاست. دانش آموز در تراز انقلاب اسلامى باید از نظر علمى، انسانى خلاق، فکور، مبتکر و اهل ایده و از نظر اخلاقى متعهد، خوش خلق، خوش قول، اهل تعاملات اجتماعى و آماده براى ورود به زندگى اجتماعى باشد. ما چقدر توانستهایم در اینراه قدم برداریم؟ با نگاهى به اوضاع اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و اقتصادى مىتوان به پاسخ این پرسش پى برد. وقتى نظام تعلیم و تربیت کار خود را بهدرستى انجام دهد طبیعتا بازخورد آن باید در جامعه به وضوح دیده شود. رشد علمى، فرهنگى و اقتصادى کشور نشان از یک آموزش و پرورش پویا و با رویکرد کیفیت بخشى است.
معلمان اثرگذارترین و اساسىترین عنصر نظام تعلیم و تربیت یک کشور هستند. هرچه به این قشر زحمتکش و ارزشمند توجه شود، آثار آن در تربیت دانشآموزان دیده خواهد شد. ارتقاى سطح دانش معلمان از ضروریات این مهم است. اگر مىخواهیم کلاسى پویا داشته باشیم باید از معلمانى پویا و آشنا به علم روز برخوردار باشیم. بعد از آن محتواى کتب آموزشى نقش به سزایى در تربیت انسان دارد. محتواى آموزشى باید براساس نیازهاى آموزشى جامعه اعم از نیازهاى فردى و اجتماعى و همچنین اولویت ها و مقاصد و اهداف بر اساس سیاستها و خط مشى هاى مورد نظر، اطلاعات و دانش مطابق با نیازها، وسایل و ابزارهاى لازم براى تحقق اهداف باشد.
محتواى آموزشى باید در ارتباط با مسائل روز بوده و پایه اى براى آموزش مداوم باشد. داراى توالى و با توجه به مفاهیم، قوانین و اصول هر علم، میراث فرهنگى و میزان علاقه و رغبت دانشآموز تدوین شود. از عوامل مهم دیگر برخوردار بودن از سختافزارهاى مورد نیاز انتقال این مفاهیم است. داشتن فضاى آموزشى مناسب اعم از کلاس، کارگاه، آزمایشگاه، سالنهاى ورزشى و… این امکان را براى متولیان آموزش و پرورش فراهم مىکند تا بهتر بتوانند نسبت به پرورش و آموزش دانشآموزان اقدام کنند. حضور در اردوهاى آموزشى و پرورشى و خارج شدن از فضاى مدرسه نیز نقش مهمى در تعلیم و تربیت و جامعهپذیرى دانش آموز خواهد داشت.
دانش آموزى که پس از یک دوره فارغ التحصیل مىشود، خروجى نظام آموزش و پرورش محسوب مىگردد و طبق دیدگاه رهبر معظم انقلاب این فرد تحصیلکرده و خارج شده از نظام آموزشى کشور باید داراى شجاعت، حس کنجکاوى، توانمند و… باشد. البته نباید همراهى و همکارى دستگاهها و نهادهاى دیگر را نادیده بگیریم. طبیعى و مبرهن است که وزارت آموزش و پرورش به تنهایى نمىتواند تمام سنگینى بار تربیت و آموزش آینده سازان کشور را بر دوش بکشد.
بومى کردن آموزشها
غرب همواره از طریق تغییر فرهنگ ها زمینه نفوذ و استعمار خود را آماده کرده است و براى کشورى چون ایران که همواره مورد هجمه فرهنگى کشورهاى سلطه جو بوده است، تمرکز بر بومى کردن آموزش ها و تصفیه آن امرى لازم و مهم است؛ حضرت امام در این خصوص مى فرمایند: «منتظر نباشید که یکى بیاید از خارج رفع بکند. اگر کسى از خارج بیاید براى شما، نمىخواهد شما را تعلیم و تربیت کند، مىخواهد همانجا، همانها باشد که در زمان رژیم سابق بود. همان آموزش و همان پرورش. باید محتوا را درست بکنید. باید کوشش کنید به اینکه آموزش، آموزش صحیح باشد. آموزش صحیح باید باشد.»
عدم توقف در علم و گسترش سواد آموزى براى رشد علمى کشور، از دیگر تأکیدات امام(ره) است، تداوم حفظ استقلال کشور در گرو رشد و ترقى علمى است: «همه محتاجیم به اینکه از یکدیگر چیز یاد بگیریم. همه محتاج به تعلیم و تربیت علمى هستیم. هیچوقت نیست که انسان از این مستغنى بشود. و کسىکه بخواهد خودش را بسازد در جهت علم، نباید در یک حدى که رسید بگوید این بس است.. ما باید در تمام مدت عمرمان علم را تحصیل کنیم. مطالعات را داشته باشیم و دیگران را تربیت کنیم. تربیت علمى کنیم و سطح معلومات مردم را بالا ببریم. و در یک کشورى که در این جهت کامیاب نبوده است.. باید هم نهضت سوادآموزى توسعه داشته باشد و همه شرکت کنند. کسانىکه سواد ندارند شرکت کنند،… همچو نباشد که دنبال این باشند که یک سندى دست بدهند یا یک سندى بگیرند، یک مدرکى داشته باشند. خود علم را تعقیب کنند. و حتى اساتید دانشگاه هم محتاج به تعلیم و تعلم هستند.»
هر نظام آموزشى عهده دار انتقال فرهنگ کشور خود به متعلمین است. انتقال ارزشهایى چون استقلال طلبى، کوشش براى رشد علمى کشور و خودکفایى ازجمله مهمترین وظایف نظام آموزشى است: «در زمان طاغوت آموزش مىگفتند و پرورش، لکن شما ملاحظه کنید آموزشها چه بود و پرورشها چه. انسان خیال مىکرد که آموزش صحیح هست. آموزش چیزهایى است که ملت ما به آن احتیاج دارند. آموزش علومى است که ملت ما را بعد از چندى خودکفا کند…. لکن شما دیدید و ما دیدیم که آن دستاوردهاى فرهنگ ما، دانشگاههاى ما چه بودند و چه اشخاصى بوده اند.»
جایگاه معلم در تولید گفتمان تفکر انقلاب اسلامى
با توجه به نقش مؤثر و خطیر معلم در حوزه هاى مختلف سیاسى، اجتماعى، تربیتى و غیره، جایگاه معلم در تولید گفتمان انقلاب اسلامى بر کسى پوشیده نیست. چراکه معلم به عنوان طلایه دار عرصه مبارزه با جهل، تباهى، خوى استکبارى بیدادگران و ستمگران تاریخ توانسته و مىتواند به عنوان تدوین کننده و مولد شاخص هاى تفکر انقلابى، آن هم تفکر انقلاب اسلامى نقش خود را به خوبى و شایستگى ایفا نماید. از مهمترین و حساسترین مواردى که معلم میتواند در این گفتمان نقش آفرینى کند، آموزش تفکر استکبارستیزى و استقامت در اصول و مبانى انقلاب اسلامى است. معلم به عنوان عنصر فرهیخته اجتماع با بصیرت، علم، اخلاص و تهذیب نفس و عملگرایى مىتواند به عنوان سرلوحه و سرمشق دانش آموزان، تفکر استکبارستیزى و مقابله با نظام سلطه را به ایشان آموزش دهد و این مهم اتفاق نخواهد افتاد مگر اینکه همه در زیر چتر ولایت و رهبرى گرد آمده و اصل مترقى ولایت فقیه و فرمانبردارى از آنرا به عنوان تداوم خط سرخ تشیع علوى دنبال نمایند.
تفاوت نیازمندىهاى تربیتى در دهه اول و چهارم انقلاب
دهه هاى اول انقلاب اسلامى، دهه مبارزه رودررو با دشمن بود. در دهه هاى پنجاه و شصت، دانش آموزان که بخشى از عمر خود را صرف مبارزه با نظام ستم شاهى کرده بودند، به فاصله کوتاهى پس از انقلاب درگیر ۸ سال دفاع مقدس شدند که این خود فرصتى براى ایشان به وجود آوردد که با مفاهیم ایثار، شهادت، حق طلبى و مبارزه رودررو با دشمن بیش از پیش آشنا شوند. نظام تعلیم و تربیت ما در آن سالها مفاهیم مقدسس تعلیم و تهذیب را به صورت عملى از فضاى عطرآگین ایثار و مقاومت رزمندگان اسلام دریافت مىکرد و دانش آموزان آن برهه الگوى عملى را به عینه دریافت مىکردند اما اکنون در دهه چهارم انقلاب اسلامى با توجه به هجمه هاى دشمن در حوزه جنگ نرم و تحرکات خزنده آنها در زمینه سست نمودن بنیانهاى خانواده و تزلزل در ابعاد اعتقادى و مذهبى جوانان، نظام تعلیم و تربیت را با چالشهاى جدى روبه رو نموده است. در این عرصه با توجه به جنگ رسانهاى دشمن، ایجاد شبهه در ارزشهاى نظام اسلامى و رسوخ در تفکر جوانان، نقش معلم را به مراتب پررنگتر و حساستر مىکند چراکه معلم با توجه به نیاز امروز جامعه هدف خود، مىبایست خویشتن را مجهز به سلاح علم، اخلاق و بصیرت نموده و مبارزهاى نرم را با دشمن آگاه خود که قلب تپنده آینده انقلاب را نشانه گرفته است، داشته باشد.
نقشه راه آموزش و پرورش جهت تولید و پرورش انسان کامل
در زمان کنونى، نقشه راه آموزش و پرورش همان چیزى است که در شوراى عالى انقلاب فرهنگى و در منویات مقام معظم رهبرى تدوین و تبیین شده است و آن چیزى نیست جز سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش که اگر به درستى اجرا گردد و تمام مؤلفه هاى آن اعم از نیروى انسانى، فضاهاى آموزشى و غیره مدنظر قرار گیرد و یک عزم ملى و مدیریت جهادى در تمام سطوح کشور براى اجرایى نمودن آن بسیج گردد، مىتواند کودک ۶ ساله آماده ورود به دبستان ما را به انسانى کامل بدل نماید که جمیع جهات انسانى و الهى را داشته باشد. پرورش چنین موجودى مىتواند تمامى شاخص هاى گفتمان تفکر انقلاب اسلامى را به دنیا عرضه نموده و اسلام ناب محمدى(ص) را در جامعه جهانى متجلى نماید.
انتهای پیام