صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه
انتساب هفته دولت به دولت های شهیدان رجایی و باهنر، که هر ساله از دوم شهریور آغاز و در هشتم شهریور به اوج می رسد، قطعاً یک انتساب محتواگرایانه است و به عبارتی از اولین سالی که این انتساب سند خورد، به صراحت اعلام شد که از این پس دولت های مستقر در نظام جمهوری اسلامی بایستی متاثر از الگوی مدیریتی و فکری این دو شهید بزرگوار متجلی شوند!
الگویی که نجات بخش دولت ها در کرسی های قدرت و راهگشای بن بست ها در بحران های مدیریت است و یا همانند حبل المتین تقوا و تواضع است که می تواند مانع سقوط دولتها و دولت مردها به پرتگاههای معصومیت های از دست رفته باشد!
دولت های شهیدان رجایی و باهنر برای همیشه به شاخص ها و معیارهای مورد پسند امام راحل و همه یاران آن رهبر کبیر واقع شده و تخطی از آن مرام ها و معیارها، کژروی آشکار از آرمان های انقلاب اسلامی است!
شاخص های بارز دولت های این دو شهید بزرگوار عبارتند از:
۱-مکتبی بودن و ولایی بودن در اوج دین گریزی ها و دین ستیزی ها
۲-مردمی بودن و ساده زیستی در اوج تجمل گرایی ها و بیگانه نوازی ها
۳-خادم بودن و خستگی ناپذیری در اوج مشکلات و نابسامانی ها
۴-خالص بودن و صداقت داشتن در اوج پیچیدگی ها و ناجوانمردی ها
۵-استقامت ورزیدن و دلسردناپذیری در اوج فشارها و تخریب شخصیت ها
فلذاست که نمی توان مکتبی بود و اما با ولایت زاویه داشت! نمی توان مردمی بود و اما ساده زیست نبود! نمی توان خادم بود و اما زود احساس خستگی کرد! نمی توان خالص بود و اما صداقت نداشت و خلاصه اینکه نمی توان مدعی استقامت بود و اما نسبت به ناملایمتی ها احساس دلسردی داشت!
یعنی دولت غیرولایی، مکتبی نیست، دولت تجمل گرا، مردمی نیست، دولت کم انگیزه، خادم نیست، دولت دروغ گو، خالص نیست و نهایت اینکه، دولت دلسرد، مقاوم نیست و نمی تواند از مصادیق “فَاستَقِم کَما اُمِرت” باشد!
یدک کشیدن نام شهیدان رجایی و باهنر، کار آسانی است و افراد قابل توجهی نیز در راس و بدنه دولت های پس از شهادت رجایی و باهنر یا توسط خودشان و یا اطرافیان شان به این دو شهید عزیز نسبت داده شده اند و علاوه بر آنها حتی در بین نامزدهای انتخاباتی نیز خیلی ها با شبیه سازی از خود به این دو نام دلنشین متمسک شده اند، اما رجایی و باهنر بودن به آسانی این ادعاهای شفاهی یا کتبی و مجازی نیست، بلکه دشواری اش به اندازه ای است که گاهی با همه ادا و اطوارها، حتی در دل یک شهروند هم راهی و جایی نداشته و ندارند!
دولت یازدهم، دولت نوپا و تازه نفس و به تعبیر شخص رئیس جمهور، دولتی نوسفر است و راه درازی در پیش دارد و طبعاً بایستی از هفته دولت امسال، بیشتر بهره برداری کرده و توشه سفرش را پُرتَر نماید!
در هفته دولت، دولت مستقر بایستی جامعه را با تمام مشکلات و معضلات و مطالبات و انتظارات رسد کرده و دولت را با تمام امکانات و اختیارات و مقدورات در خدمت این مردم قرار دهد تا این دو نهاد متصل، منفصل نشده و شکاف ماندگاری بین آنها ملحوظ نگردد!
هفته گرامیداشت دولت، هفته دولت شناسی از سوی مردم، آشنایی بیشتر با مشکلات مدیریت جامعه، آگاهی آماری از عملکردهای اجرایی در ابعاد اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی، تقویت همه جانبه احساس همدلی و حمایت و نیز توسعه تاثیرگذار عملیات مشارکت مردم در برنامه های کلان و اساسی دولت است.
بدترین حالت ارتباطی در یک جامعه مدنی بین نظام حاکم و مردم این است که دولت و ملت زبان هم را نفهمند و هر کدام بخواهند در فشارنده ترین حالت، ساز خود را زده و حرف خود را به کرسی بنشانند و شرایط را به انسداد بکشانند و زیباترین حالت، حاکمیت تفاهم و تعامل است که در فضای دو سویه همدلی و فهم متقابل، همکاری و همراهی نیز شکل می گیرد و مطالبات، متعادل شده و افراطها و تفریطها به اعتدال مبدل می شوند!
هفته دولت، هفته شفاف سازی و آشکار نمودن برخی اسرار پشت پرده و زمینه سازی برای عبور از بن بست ها و بن بست نماهاست و دولت باید به تناسب ظرفیت شناسی از افکار عمومی، برخی از حقایق و واقعیات را تبیین کرده تا بتواند برخی از انتظارات نابجا را پائین آورده و برخی از عادت های نادرست را تعطیل و یا تصحیح کند!
هفته دولت، هفته گزارش کار دولت به مردم است تا مردم بتوانند در نگاهی مقایسه ای و مطالبه ای، توان سنجی نموده و نمره مورد نظر خود را به دولت بدهند و نهایتاً تکلیف خود را برای مشارکت های میدانی و نیز رویکردهای انتخاباتی روشن سازند!
هفته دولت، هفته تعیین فاصله بین ادعاها و عملکردهاست و طی آن مردم با ورود به ضیافت کاری دولت، سهم شهروندی خود را در دو کفه حق و وظیفه یافته و حدود و ثغور مرابطه خود را شناخته و حداقل تا یکسال، آینده این تفاهم نامه نانوشته را می توانند در چشم انداز خود تعبیه کنند!
در پایان یادآور می گردد که نظر به قرار داشتن دولت یازدهم در ماه آغازین شروع بکار، هفته دولت امسال، استثنائاً هفته گزارش کار نبوده، بلکه می توان این هفته را هفته افزایش شناخت و ارائه مطالبات و تعیین انتظارات متقابل دولت و مردم تلقی کرد و با این تذکر که مشکلات مردم بسیار زیاد بوده و در برخی موارد از ظرف تحمل مردم لبریز نیز شده است، باز هم منصفانه می توان همه چیز را به ماههای بعد واگذار کرد و صبورانه به انتظار نشست تا آستین های همتی که خادمانه بالا رفته اند، به کمک خود مردم، کلید تدبیری برای قفل های لجوجِ بیکاری و گرانی و تحریم و تورم و نیز تزریق امیدی به کالبد جامعه و مردم باشند!