به گزارش “صبح رابر”؛ به بهانه فرمان حضرت امام خمینى(ره) مبنى بر تشکیل ستاد انقلاب فرهنگى به گزیده ای از بیانات امام راحل و مقام معظم رهبری، در این یادداشت اشاره می شود.
منشأ همه گرفتاریهاى یک کشور از دانشگاه و حوزه هاى علمى و منشأ همه سعادتها(ى) مادى و معنوى (هم) از دانشگاه و حوزه هاى علمى (است). نقشه هاى بزرگ براى نفوذکردن در دانشگاهها و تربیتکردن جوان ما به یک تربیت هایى که برخلاف مصالح کشورشان است، براى این است که اگر دانشگاه فاسد بشود، یک کشور فاسد مىشود.(صحیفه نور، ج ۱۳، ص ۲۰۷)
بالاتر(ین) چیزى که دشمن هاى کشورهاى مستضعف و کشورهاى اسلامى رویش انگشت گذاشتند، دانشگاه است، براى اینکه آنها خوب مىدانند که اگر دانشگاه در خدمت آنها باشد، همه کشور در خدمت آنها است. دانشگاه است که امور کشور را اداره مىکند و دانشگاه است که نسل آینده و حاضر را تربیت مىکند و اگر چنانچه دانشگاه در اختیار چپاولگرهاى شرق و غرب باشد، کشور در اختیار آنها است. آنقدرى که دانشگاه هدف بوده است، جاهاى دیگر نبوده.(صحیفه نور، ج ۱۴، ص ۲۷۸)
اهمیت دانشگاه در صلاح و فساد یک کشور
قضیه دانشگاه از اهم امور است،(صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۱۶۶) دولتها از دانشگاه تشکیل مىشود، مجلسها از دانشگاه تشکیل مىشود. دانشگاه در ارتش دخالت دارد؛ دست دارد.(صحیفه امام، ج ۱۷، ص ۱۵۰)
وقتى ما به یک نظر وسیعى به همه دنیا و به همه دانشگاههایى که در دنیا هست، بیندازیم، تمام این مصیبتها که براى بشر پیش آمده است، ریشهاش از دانشگاه بوده، ریشه اش از این تخصص هاى دانشگاهى بوده. این همه ابزار فناى انسان و این همه پیشرفت هایى که به خیال خودشان در ابزار جنگى دارند، اساسش از دانشمندانى بوده است که از دانشگاه بیرون آمدهاند؛ دانشگاهى که در کنار او اخلاق نبوده است، در کنار او تهذیب نبوده است.(صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۴۱۳)
دانشگاه یک کشورى اگر اصلاح بشود، آن کشور اصلاح مى شود، براى اینکه آنکه در رأس امور اجرایى یا تقنین یا قضاوت یا اینطور چیزها واقع مى شود، دانشگاهی ها هستند و روحانیین، و با اصلاح این دانشگاه، امور کشور اصلاح مىشود و با انحراف دانشگاه، کشور منحرف مى شود.(صحیفه امام، ج ۱۵، ص ۴۲۹)
معناى اسلامى شدن دانشگاه ها
معنى اسلامى کردن (دانشگاهها) این نیست که در همه علوم، دو قسم داریم؛ یک قسم (مثلا) هندسه اسلامى داریم، یک قسم هندسه غیر اسلامى. علوم اسلامى جایى دارد، (جایش) در مدارس (علمیه) هست و (دانشگاه) جاى علوم دیگر است، لکن دانشگاه باید اسلامى بشود تا علومى که در دانشگاه تحصیل مىشود، در راه ملت و در راه تقویت ملت و با احتیاج ملت همراه باشد.(صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۵۴) ما که مىگوییم دانشگاه باید از بنیان تغییر بکند و تغییرات بنیادى داشته باشد و اسلامى باشد، نه این است که فقط علوم اسلامى را در آنجا تدریس کنند، ما نمىخواهیم بگوییم علوم جدیده را نمىخواهیم، ما مىخواهیم بگوییم دانشگاههاى ما اخلاق اسلامى ندارد، دانشگاه ما تربیت اسلامى ندارد.(صحیفه امام، ج ۱۲، صص ۲۴۹ – ۲۵۰) باید دانشگاه اسلامى بشود تا علومى که در دانشگاه تحصیل مىشود، در راه ملت و در راه تقویت ملت و با احتیاج ملت همراه باشد. معنى اسلامى شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگى به شرق جدا کند و یک مملکت مستقل، یک دانشگاه مستقل، یک فرهنگ مستقل داشته باشیم.(صحیفه امام، ج ۱۲، صص ۲۵۱ – ۲۵۲) ما که مىگوییم دانشگاه اسلامى، (مرادمان این است که) مىخواهیم یک دانشگاهى داشته باشیم که روى احتیاجاتى که این ملت داشته باشد، کرسى داشته باشد و براى ملت باشد.(صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۱۱۴)
فرق دانشگاه اسلامى و غیر اسلامى
فرق بین دانشگاههاى غربى و دانشگاههاى اسلامى باید در آن طرحى باشد که اسلام براى دانشگاهها طرح مىکند. دانشگاههاى غربى – به هر مرتبهاى هم که برسند – طبیعت را ادراک مىکنند، طبیعت را مهار نمى کنند براى معنویت. اسلام به علوم طبیعى نظر استقلالى ندارد. تمام علوم طبیعى – به هر مرتبهاى که برسند – باز آنچیزى که اسلام مىخواهد، نیست. اسلام طبیعت را مهار مىکند براى واقعیت و همه را رو به وحدت و توحید مىبرد.
جمیع علوم طبیعى در قبال علوم الهى بسیار نازل است، چنانکه تمام موجودات طبیعى در مقابل موجودات الهى بسیار نازل هستند. آن مقصدى که اسلام دارد، این است که تمام اینها مهار بشود به علوم الهى و برگشت به توحید بکند. هر علمى جنبه الوهیت در آن باشد، یعنى انسان طبیعت را که مىبیند، خدا را در آن ببیند، ماده را که مىبیند، خدا را در آن ببیند، سایر موجودات را که مشاهده بکند، خدا را در آن ببیند، آنکه اسلام براى آن آمده است، براى برگرداندن تمام موجودات طبیعى به الهیت و تمام علوم طبیعى به علم الهى (است) و از دانشگاهها هم این معنا مطلوب است، نه اینکه خود طب را – البته طب هم باید باشد، علوم طبیعى هم همه باید باشد، معالجات بدنى هم باید باشد – لکن مهم آن مرکز ثقل است که مرکز توحید است. تمام اینها باید برگردد به آن جهت الوهیت.(صحیفه امام، ج ۸، صص ۴۳۳ و ۴۳۵)
شاخص اسلامى شدن دانشگاهها
ما انقلاب دانشگاه را از محصولش باید بفهمیم. اگر ان شاء الله بعد از چند سال دیگر، محصول، محصولى شد انسانى، محصولى شد اسلامى، محصولى شد که براى کشور خودشان زحمت مىکشند و کار مى کنند، مىفهمیم تحول پیدا شده و چنانچه همان باشد و از آن کمونیست بیرون بریزد و مسلمانها را از آن طرف بریزند، کمونیست از آنجا در بیاورند، اگر اینطور باشد، ما تا ابد لنگ هستیم و منتظر بدترش باید باشیم.(صحیفه امام، ج ۱۲، ص ۳۴۱)
مقام معظم رهبری(مدظله العالی): راحتشدن از شر دشمنى آمریکا در گرو اقتصاد مقاومتى، نه برجامهاى دیگر
قابل اطمینان نبودن دشمن
به دشمن اطمینان نمىشود کرد؛ یک نمونهاش همین مذاکرات هستهاى و برجام است که امروز مسؤولین دستگاه دیپلماسى خود ما و همان کسانىکه در این مذاکرات از اوّل تا آخر حضور داشتند، همینها دارند مىگویند آمریکا نقض عهد کرده است، آمریکا زیر ظاهر آرام و زبان چرب و نرم مسؤولانش و وزیر خارجهاش و دیگران، از پشت دارد تخریب مىکند، مانع ارتباطات اقتصادى کشور با کشورهاى دیگر دنیا است؛ اینرا مسؤولین خود برجام دارند مىگویند.(۱۱/۵/۱۳۹۵)
تلاش دشمن براى برجامهاى دیگر
حرف طرف مقابل، یعنى همان دستگاه تبلیغاتى و فکرساز و جریانساز، این است که مىگوید ایران داراى ظرفیتهاى فراوان اقتصادى است و هدف از توافق هسته اى این بود که کشور ایران بتواند از این ظرفیتها استفاده کند؛ خب، این توافق انجام گرفت، لکن این توافق کافى نیست و مسائل دیگرى هم هست که در آنها هم بایستى ملّت ایران، دولت ایران، مسؤولین ایران تصمیم بگیرند و اقدام بکنند، مثلاً فرض بفرمایید امروز در منطقه غرب آسیا – یعنى همین منطقهاى که غربى ها به آن مىگویند خاورمیانه – جنجال ها و آشفتگى هاى بسیارى هست؛ خب، این مشکل براى کلّ منطقه است و اگر مىخواهید کشور شما از این مشکل نجات پیدا کند، باید سعى کنید این جنجالها فرو بنشیند. چهکار کنیم؟ با آمریکا همکارى کنیم، همفکرى کنیم، جلسه کنیم، بنشینیم، گفتگو کنیم و یک مدلى را طبق میل آمریکایىها یا طبق توافق آمریکایىها انتخاب کنیم؛ یکى دیگر هم این است.
یا ما مشکلات دیگرى داریم، اختلافات زیادى با آمریکا داریم، این اختلافات را باید حل کنیم، این اختلافات بایستى تمام بشود؛ حالا در حلّ این اختلافات، فرض بفرمایید که ملّت ایران مجبور باشد از اصول خود صرفنظر کند، از خطّ قرمزهاى خود هم صرفنظر کند، بکند؛ طرف مقابل از اصول خود و ارزشهاى خود تنازل نمىکند، لکن اگر لازم شد، ما باید تنازل کنیم تا مشکلات را برطرف کنیم؛ تا در نتیجه کشور بتواند از ظرفیتهاى خود استفاده کند و مثلاً به یک اقتصاد برجستهاى مبدّل بشود. حرفشان این است. بنابراین در قضیه هستهاى توافق شد و اسم اینرا گذاشتیم «برجام»؛ برجام دیگرى در قضایاى منطقه، برجام دیگرى در قضایاى قانون اساسى کشور؛ برجام ۲ و ۳ و ۴ و الىغیرذلک بایستى بهوجود بیاید تا ما بتوانیم راحت زندگى کنیم. این منطقى است که سعى مىکنند این منطق را در بین نخبگان جامعه و از سوى نخبگان جامعه به افکار عمومى جامعه منتقل کنند.(۱/۱/۱۳۹۵)
معناى قبول برجام هاى دیگر
معناى این حرف چیست؟ معناى این حرف این است که جمهورى اسلامى از مسائل اساسىاى که به حکم اسلام و به حکم برجستگىهاى نظام جمهورى اسلامى پایبند به آنها است، صرفِنظر کند: از مسأله فلسطین صرفنظر کند، از حمایت از مقاومت در منطقه صرفِنظر کند، از مظلومان منطقه – مثل ملّت فلسطین، مثل مردم غزّه، مثل مردم یمن، مثل مردم بحرین – پشتیبانى و حمایت سیاسى نکند و نظام جمهورى اسلامى با تعدیل خواسته هاى خود، خود را به آنچه طرف مقابل، یعنى آمریکا بهدنبال تحقّق آن است، نزدیک بکند. معناى این حرف این است که همچنانکه امروز بعضى از کشورهاى منطقه و دولتهاى منطقه، علىرغم حکم اسلام و علىرغم خواست ملّتهایشان با رژیم صهیونیستى کنار آمدهاند و مسأله فلسطین را تحت الشّعاع مسائل دیگر قرار دادهاند، جمهورى اسلامى هم به همین ترتیب عمل کند؛ معنایش این است که همچنانکه امروز بعضى از دولتهاى عربى با کمال وقاحت، دست دوستى به سمت دشمن صهیونیستى دراز مىکنند، جمهورى اسلامى هم با دشمن صهیونیستى کنار بیاید و آشتى کند.(۱/۱/۱۳۹۵)
ثمره قبول برجامهاى دیگر
البتّه قضیه به اینجاها ختم نمىشود؛ معناى آنچه در آن تحلیل سیاسى دشمن ادّعا مىشود، این است که اگر میل آمریکا است، جمهورى اسلامى حتّى از ابزارهاى دفاعى خود هم صرفِنظر کند. مىبینید که بر روى مسأله موشکها چه جنجالى در دنیا به راه انداختهاند که چرا جمهورى اسلامى موشک دارد، چرا موشک دوربُرد دارد، چرا موشکهاى جمهورى اسلامى هدف را دقیق مىزنند و هدف قرار مىدهند، چرا آزمایش کردید، چرا تمرین نظامى مىکنید و چرا و چرا و چرا.
شما وقتى در مقابل دشمن، در حالى که مىتوانید ایستادگى کنید، عقبنشینى کردید، دشمن جلو مىآید – دشمن متوقّف نمى شود – و کمکم کار را به اینجا مىرسانند که اینکه شما مىگویید دولت جمهورى اسلامى، مجلس شوراى اسلامى و قوّه قضائیه باید بر طبقِ احکام اسلام و شریعت اسلامى باشد، اینها برخلاف آزادى است و لیبرالیسم اینها را قبول ندارد؛ کمکم به اینجاها مىرسد. اگر عقبنشینى کردیم، عقبنشینى به این نقطه ها منتهى خواهد شد که (بگویند) شوراى نگهبان چه نقشى در جامعه دارد و چرا باید شوراى نگهبان بهخاطر مخالفت با شرع، قوانین را بردارد؟ حرف اینجا است. این همان چیزى است که بنده بارها عرض کردهام که این، تغییر سیرت جمهورى اسلامى است. ممکن است صورت جمهورى اسلامى محفوظ بماند، امّا از محتواى خود به کلّى تهى بشود؛ دشمن اینرا مىخواهد. در اذهان نخبگان و افکار عمومى ملّت تزریق مىکنند اگر جمهورى اسلامى و ملّت ایران مىخواهد از شرّ آمریکا راحت بشود، باید از محتواى جمهورى اسلامى دست بردارد، از اسلام دست بردارد، از مفاهیم اسلامى دست بردارد، از امنیت خود دست بردارد.(۱/۱/۱۳۹۵)
علت مردود بودن قبول برجامهاى دیگر
در همین توافقى هم که ما با آمریکایىها در قضیه پنج به علاوه یک و مسأله هستهاى کردیم، آمریکایىها به آنچه وعده داده بودند، عمل نکردند و کارى را که باید مى کردند، انجام ندادند. بله، به تعبیر وزیر خارجه محترم ما، روى کاغذ کارهایى را انجام دادند، امّا از راههاى انحرافى متعدّد، جلوى تحقّق مقاصد جمهورى اسلامى را گرفتند. شما نگاه کنید امروز در سرتاسر کشورهاى غربى و کسانىکه تحت تأثیر آنها هستند، همچنان معاملات بانکى ما دچار مشکل است، بازگرداندن ثروتهاى ما در بانکهاى آنها دچار مشکل است، معاملات گوناگون تجارىاى که احتیاج به دخالت بانکها دارد، دچار مشکل است؛ وقتى دنبال مىکنیم، تحقیق مىکنیم و مىگوییم چرا اینجور است، معلوم مىشود از آمریکایىها مىترسند. آمریکایىها گفته اند که ما تحریمها را برمى داریم و روى کاغذ هم برداشتند، امّا از طرق دیگر جورى عمل مىکنند که اثر رفع تحریمها مطلقاً بهوجود نیاید و تحقّق پیدا نکند. بنابراین، کسانىکه امید مىبندند به اینکه بنشینیم با آمریکا در فلان مسأله مذاکره کنیم و به یک نقطه توافقى برسیم – یعنى ما یک تعهّدى بکنیم، طرف مقابل هم یک تعهّدى بکند – از این غفلت مى کنند که ما ناگزیر باید به همه تعهّدهاى خود عمل کنیم، (امّا) طرف مقابل با طُرق مختلف، با شیوه هاى مختلف، با خدعه، با تقلّب سر باز مىزند و به تعهّدهایى که کرده است، عمل نمى کند. این چیزى است که ما امروز در مقابل چشم خودمان داریم مىبینیم؛ یعنى خسارت محض. (۱/۱/۱۳۹۵)
لزوم بىاعتنایى به القائات دشمن
به القائات دشمن نباید اعتنا کرد. یک چیزهایى را القا مىکنند؛ در قضیّه برجام اینجور القا مىشد که اگر توافق بکنیم، دشمنىها برطرف مىشود، اگر توافق نکنیم، با ما دشمنى مىکنند؛ خب توافق هم کردیم، (اما) دشمنىها برطرف که نشده؛ زیادتر هم شده. این القاى دشمن بود که اگر چنانچه توافق نکنیم یا دیر بجنبیم، چنین و چنان خواهد شد. امروز باز مطلب دیگرى را مطرح نکنند که اگر در فلان قضیّه توافق نکردیم – مثلاً اگر در قضیّه حضور کشور در فلان منطقه توافق نکردیم – ممکن است چنین و چنان بشود؛ نه، اینها القائات دشمن است. ما بایستى مصلحت خودمان را خودمان بسنجیم، خودمان پیدا کنیم، خودمان بفهمیم که مصلحت چیست؛ از دشمن نشنویم.(۲۶/۷/۱۳۹۶)
راه راحت شدن از دشمنى هاى آمریکا
این دشمنىها ادامه پیدا مىکند؛ تا کى ادامه پیدا مىکند؟ تا وقتى شما قوى بشوید، تا وقتى ملّت ایران آنچنان قوى بشود که دشمن مأیوس بشود از تهاجم سیاسى یا امنیّتى یا نظامى یا اقتصادى یا تحریم و غیرذلک. باید ما قوى بشویم؛ باید در داخل، خودمان را قوى کنیم. بنده مکرّر عرض کردهام این قوّتى که براى کشور لازم است، چهجورى تأمین مىشود؛ اوّلاً از راه یک اقتصاد قوى؛ همین اقتصاد مقاومتى که سیاستهاى آن ابلاغ شده است و بر روى زمین و بهصورت کار عملى و عملیّاتى و اجرائى هم باید با شدّت هرچه تمامتر و بدون فوت وقت دنبال بشود.
یک راه دیگر، توسعهى علم است؛ کاروان علم شتاب خود را از دست ندهد، در علم پیشروى کنیم، همهچیز به علم وابسته است؛ این هم یکى از راههاى تقویت است.
یکى از مهمترین راههاى تقویت درونى، حفظ روحیّهى انقلابیگرى است در مردم؛ بهخصوص در جوانها. سعى دشمنان این است که جوان ما را لاابالى بار بیاورند، نسبت به انقلاب بى تفاوت بار بیاورند، روحیّهى حماسه و انقلابیگرى را در او بکُشند و از بین ببرند؛ جلوى این باید ایستاد. جوان، روحیّهى انقلابیگرى را باید حفظ کند. و مسؤولین کشور جوانهاى انقلابى را گرامى بدارند؛ این همه جوانهاى حزب اللهى و انقلابى را برخى از گویندگان و نویسندگان نکوبند به اسم افراطى و امثال اینها. جوان انقلابى را باید گرامى داشت، باید به روحیّه ى انقلابیگرى تشویق کرد؛ این روحیّه است که کشور را حفظ میکند، از کشور دفاع میکند؛ این روحیّه است که در هنگام خطر به داد کشور میرسد. سه عامل اساسى اقتدار ملّى اینها است: اقتصاد قوى و مقاوم، علم پیشرفته و روزافزون، و حفظ روحیّهى انقلابیگرى در همه بهخصوص در جوانها؛ اینها است که میتواند کشور را حفظ کند؛ آنوقت دشمن مأیوس خواهد شد. (۱۸/۶/۱۳۹۴)
مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی): علت یأسآفرینى دشمن؛ گرفتن عنصر قدرت و مقاومت از ملت
توطئه مهم امروز دشمن
امروز یکى از کارهاى مهمّ دشمنان، ایجاد ناامیدى و تزریق ناامیدى است؛ در بخشهاى مختلف، جوان را ناامید کنند، پیر را ناامید کنند، انقلابى سابق را ناامید کنند.(۱۹/۱۰/۱۳۹۴) دشمنان در تبلیغاتشان سعى مىکنند سایه یأس و ناامیدى و بحران را بیندازند بر روى حوادث کشور، مشکلات کوچک را چند برابر بزرگ کنند؛ مشکلاتى که وجود ندارد، بى خود ملت را، کشور را متهم به آن کنند؛ آینده را تاریک نشان دهند، ملت را ناامید کنند؛ هدف دشمن این است.(۲۵/۰۲/۱۳۹۲)
علت تلاش دشمن در یأس آفرینى
دشمن راز پیروزى ما در خرمشهر و خرمشهرها را به چشم دید و فهمید این ملت اگر پرچم اسلام و ایمان را برافراشته نگهدارد، در همه میدانها پیروز خواهد شد؛ بنابراین سعى کردند این پرچم را سرنگون کنند. امروز همه تلاش آمریکا و دستگاه و جبهه استکبار این است که عنصر قدرت و قوّت و مقاومت را از ما بگیرد، یعنى مى خواهد ایمان و اتّکاءِ به نفس و امید و اتّحاد را در ما تضعیف کند. ملتى که ایمان و اتّحاد نداشته باشد و نسبت به آینده مأیوس باشد، پیدا است که در همه میدانها شکست خواهد خورد؛ در سیاست هم شکست مىخورد، در اقتصاد هم شکست مى خورد، در سازندگى کشور هم شکست مىخورد. آنها مى خواهند اینها را از ما بگیرند. اوّلین ضربهاى که مىزنند، این است که ملت را از خود مأیوس کنند.(۰۱/۰۳/۱۳۸۱)
یأس آفرینى عده اى بى هویت داخلى!
امروز عدّه اى متأسفانه کارشان این شده است که مرتّب دشمن را بزرگ و خود را کوچک کنند، عظمت دشمن را به رخ همه بکشند و دائماً بگویند ما نمىتوانیم! یعنى ما هم مثل خیلى از کشورها و دولتها باید برویم درهاضمه استکبار جهانى هضم شویم! اینها اشتباه مى کنند؛ خودشان ضعیف و از درون پوکند – یا پوک بودند یا پوک شدند – لذّتهاى دنیا آنها را پوک کرده است؛ دنیاطلبى آنها را بىارزش و بى هویّت کرده است؛ بنابراین خیال مى کنند همه مثل آنهایند. نخیر؛ این ملت توانا و امیدوار است؛ بى خود دل ملت را نلرزانند و مرتب نگویند ما نمى توانیم و قدرت حرکت نداریم.(۰۱/۰۳/۱۳۸۱)
روشن بودن آینده در همه زمینه ها
من آینده را در همه ى زمینه ها روشن مى بینم؛ بعضى ها گاهى اوقات یک چیزى یا پدیده اى را مى بینند که مثلًا برایشان پدیده نامطلوبى است، فوراً دلهایشان مأیوس مى شود؛ بنده اصلًا اینجورى نیستم. هر پدیده اى ممکن است پدیده هاى نامطلوبى هم یک گوشه کنارى به وجود بیاید؛ هست، همه جا هست، زمان هاى گذشته هم بوده؛ زمان خود پیغمبر و امیرالمؤمنین(علیهم االسّلام) هم بوده، در اینکه تردیدى نیست، لکن جهت کلّى، حرکت کلّى، انشاءالله حرکت خوبى است و من امیدوارم که خداى متعال کمک کند تا هم شما و هم ما بتوانیم انشاءالله به وظایفمان عمل کنیم.(۲۵/۱۲/۱۳۹۴)