دخترم مگر نمی بینی از خون من و همرزمانم نردبانی ساختند و حریم ولایت را پاس نداشتند!؟
به گزارش” صبح رابر” به نقل از سایت عصر هامون، زهرا کاوه فرزند سردار شهید محمود کاوه از سرداران دفاع مقدس که در شهریور ماه ۱۳۶۵در سن ۲۵سالگی و در حین عملیات کربلای۲ به شهادت رسید نامه ای را به شرح زیر را منتشر کرد:
به نام خداوند شهید
همانانی که با صداقت و خلوص نیت گام بر عرصه گیتی نهادند و دراه اعتلای خود گذشتند،فرزندانی که هنوز به دنیا نیامده بودند و یا هنوز گویش کلام آنها کامل نشده بود و با لحن شیرین بچه گانه خود به سختی کلمه بابا را به زبان می آوردند،آری من هم آن روز در آغوش سراسر عاطفه و مهر پدر همچون سایر کودکان از محبت پدری بهره مند می شدم.پدری که سرشار از مهر و عطوفت ،برخاسته از علم حضوری بود و با انتخاب لباس زیبای شهادت این شهد شیرین را چشید و ما را به خدا سپرد.حضوری که مرا تا انتهای خط زندگیم بیمه ساخت.اما این رازی دارد که آن راز تنها در اختیار همان اولیایی است که به رسم امانت از اهل بیت عصمت و طهارت دریافت نموده اند.
اما علم حضوری چیست؟پدر فرمود:آن است که آنچه در آفاق می بینی در انفس آن را پیاده کنی .گفتم چه را ؟گفت اصول دین را .گفتم اصول دین ،توحید است و عدل است و نبوت و امامت و قیامت.گفت:آری.گفتم:چگونه؟گفت:با کسب علم و عمل به آن علم.همان علمی که در پرتو فروع دین به حضور رسیده است و دراه خدا تسلیم محض شده است .از پدرم پرسیدم که تسلیم چیست؟گفت:فرزندم!انسان همیشه و در همه حال تسلیم است .یا تسلیم فرمان خدا یا تسلیم فرمان شیطان.اگر ولی خدا فرمان دهد انسان یا به فرمان او عمل می کند و یا عمل نمی کند.
آری میدان تسلیم ،میدان عجیبی است!میدان تسلیم میدانی است به وسعت بی نهایت، که در آن میدان عشق از وجود شهید به معراج می رسد،درآن میدان دلاوری و رشادت و ایثار از وجود شهید به معراج می رسد،راحت تر بگویم همه چیز از وجود شهید به معراج می رسد
یا ابا عبدالله الحسین یا وجیهاعندالله و یا اهل بیت النبوه (علیه السلام)آیا می شود ما را هم به ان میدان بیاورید تا ما هم راه معراج دلاوری و رشادت و شجاعت و بندگی خدا بشویم .
ای شهیدان :جای شما خالی!کاش بودید و دلاوریها و رشادتها شما شیران روز و زاهدان شب را به نسل امروز خود منتقل می کردید.
و ای کاش حال و هوای لحظات حمله بر نفس اماره و حمله بر دشمن بعثی و حماسه های به یاد ماندنی تان را بیشتر به تصویر می کشیدید!شما که رفتید این مسئولیت خطیر بر دوش چه کسانی نهادید؟آیا غیر از دانشجو و طلبه است؟آیا غیر از استاد و اهل قلم است؟
آیا این تکلیف خطیر بر دوش غیر استاد بسیجی و دانشجوی بسیجی و طلبه بسیجی و هنرمند بسیجی است؟
راستی !این ظاهر است ،بیاییم خانه قلب و فکر و دل خودمان را مزین به نقش و نگار اولیای الهی و شهیدان سرافراز نماییم.کامل بگویم ،بیایید خانه دل را فقط خانه خدا کنیم .چه با صفاست آن زمانی که آثار شهیدان همچون علم الهدی ها ،آوینی ها ،کاوه ها ،برونسی ها ،رحیمی ها و آقاسی زاده ها و همه شهدا را در زندگی مان به تصویر بکشانیم .
بیایید شهید فهمیده را بفهمیم
بیایید به فرمان رهبری معظم انقلاب جنبش نرم افزاری را جدی بگیریم
بگذارید در پایان این را بگویم شاید ان شاالله پیام را رسانده باشم
شبی بر مظلومیت ولایت اشک می ریختم و اشک در چشم خوابم بود.پدرم شهید محمود کاوه را دیدم که بس اندوهگین است و مرا در آغوش کشید و لب های بهشتی اش را بر رخسارم گذاشت.احساس آرامش تمام وجودم را فرا گرفت و از اندوه پدر پرسیدم.جوابم داد،دخترم مگر نم بینی از خون من و همرزمانم نردبانی ساختند و حریم ولایت را اس نداشتند!؟
از خواب پریدم و شهیدان را در این غصه شریک دیدم.
گفتم:امروز با شما عزیزان این را در میان بگذارم شاید نقطع امیدی باشدکه بیاندیشیم که باید چه کرد و چه باید گفت.قدم در جای قدم شهیدان بگذاریم نه قدم بر روی خون شهیدان و سخن در راه شهیدان بگوییم نه سخن غیر از راه شهیدان.
باز پروردگارا ! بر شهیدان و امام شهیدان درود فرست و یادگار شهیدان ،نائب بر حق امام زمان(عج)رهبر فرزانه انقلاب را تا دولت کریمه حضرتش نگه دار.