به گزارش “صبح رابر“؛ رحمت و مغفرت بى حدوحصر خداوند متعال دائمى و همیشگى است تا بندگان مشتاق هدایت و وصال حضرتش را در هر زمان و مکانى شامل شود؛ اما در این میان زمانها و مکانهاى خاصى هستند که این مسیر را هموارتر نموده و فزونى مىبخشند.
فرصتهاى معنوىاى که در آنها نسیم هایى رحمت الهى وزیدن مى گیرند و دل وجان آنانى که خود را در معرض آن قرار داده اند مى نوازند و به آنها شادمانى و آرامشى ژرف مى بخشند و تشنگان فیض سعادت را هدایت و دلدادگان وصال معبود را به شوقى بى نهایت و مشتاقان عرف حق را به اوج عرفان بندگى مى رسانند.
این روزها و ایام همان روزهایى هستند که به تعبیر عارف بزرگ سیدبن طاوس سرّ قدر و عظمت شان شناخته نمى شود مگر در کلام بارى تعالى و بندگان خاصش یعنى رسول گرامى اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع): «اِنَّ لِاَوقاتِ الْقَبُولِ اَسْراراً لِلّهِ جَلَّ جَلالُهُ ما تُعْرِفُ اِلّا بِالْمَنْقُولِ؛ همانا وقتهاى پذیرش را اسرارى است که از آنِ خداست و جز به آیات و روایات شناخته نمىشوند.»۱
براى درک این سر از اسرار الهى است که باید روح و جان خود را به فرموده رسول اعظم(ص) در معرض این نسیم رحمت الهى قرارداد: «اِنَّ لِرَبِّکُمْ فى ایامِ دَهْرِکُمْ نَفَحاتٌ فَتَعَرَّضُوا لَها لَعَلَّهُ اَن یصیبَکُمْ نَفْحَهٌ مِنْها فَلا تَشْقَوْنَ بَعْدَها اَبداً؛ همانا در طول زندگى شما نسیم هایى از سوى پروردگارتان مىوزد.هان! خود را در معرض آنها قرار دهید، باشد که چنین نسیمى سبب شود که براى همیشه بدبختى از شما دور ماند.»۲
روز «دحوالارض» ازجمله این روزها و زمانها و یکى از ایام اربعه سال است که نسیم رحمت الهى در آن روز جان هاى آماده را نوازش مىدهد و سر و حقیقت بندگى را براى مشتاقان سالک نمایان مىسازد.
بههمیندلیل درک این روز که در ۲۵ ماه ذى القعده الحرام واقعشده با بجا آوردن اعمال این روز و مناجات با حضرت ربالعالمین، مورد تأکید و سفارش بزرگان دین و عارفان و سالکان درگاه احدیت واقع شده است. شناخت این روز و وقایعى که در آن رخداده است و توصیه به انجام عبادات و بزرگداشت آن براى مؤمنان و مشتاقان حق و حقیقت به ویژه نسل جوان، از بهترین درسها و آموزه هاى معرفت بخش دین اسلام است.
معنا و مفهوم دحوالارض در آیات و روایات اسلامى
«دَحو» را برخى بهمعناى گسترش زمین از زیر کعبه ۳ و برخى نیز آنرا بهمعناى تکان دادن چیزى از محلِ اصلىاش تفسیر کردهاند. به گفته مفسّرین، آیه شریفه «وَالْاَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحیها؛ و زمین را بعدازآن با غلتانیدن گسترش داد» (نازعات:۳۰) اشاره به دحوالارض دارد و منظور از آن نیز این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آبهاى حاصل از بارانهاى سیلابى نخستین فراگرفته بود. این آبها بهتدریج در گودالهاى زمین جاى گرفتند و خشکىها از زیر آب سر برآوردند و روزبهروز گستردهتر شدند تا به وضع فعلى درآمدند و نخستین برآمدگى نیز که آشکار شد، کعبه بوده است.۴
از سوى دیگر، زمین در آغاز بهصورت پستىها و بلندىها یا شیبهاى تند و غیرقابلسکونت بود، بعدها بارانهاى سیلابى مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و درهها گستردند، اندکاندک زمینهایِ مسطح و قابلاستفاده براى زندگى انسان، کشتوزرع پدید آمد، مجموع این گسترده شدن، «دحوالارض» نامگذارى مىشود. دراینباره در آیه دیگرى به بیانى دیگر مىخوانیم: «وَ هُوَ الَّذى مَدَّ الْاَرْضَ؛ و اوست کسىکه زمین را گسترش داد.»۵ در تفسیر این آیه نیز آمده است: «خداوند زمین را بهگونهاى گسترد که براى زندگى انسان و پرورش گیاهان و جانداران آماده باشد؛ گودالها و سراشیبىهاى تند و خطرناک را بهوسیله فرسایش کوهها و تبدیل سنگها به خاک پر کرد و آنها را مسطح و قابل زندگى ساخت؛ درحالى که چینخوردگىهاى نخستین آن، بهگونهاى بودند که اجازه زندگى به انسان رادادند.»۶
به این معنا در بیان ائمه اطهار(ع) نیز اشاره شده است. در روایتى امام رضا(ع) مىفرماید: «روز بیست و پنجم ذى قعده (روز دحوالارض) روز ولادت ابراهیم خلیل(ع) و عیسى مسیح(ع) است و روزى است که زمین از زیر کعبه گسترده شده است.»۷
دحوالارض؛ فرصتى براى توحید و خداشناسى
روز دَحوُالارض علاوه بر اینکه براى اهل معنى و صاحبان سیر و سلوک، یکى از چهار روز مهم سال (در کنار سه روز دیگر یعنى یوم الغدیر، روز میلاد حضرت رسول و روز مبعث) است که روزه اش بسیار سفارش شده و روزى است که رحمت خدا در زمین منتشر گردیده است؛ اما براى اهل تفکر و تأمل در ذات بى کران الهى، یکى از نشانه هاى زیباى توحید و معرفت به قدرت لایزال الهى و فرصتى براى رسیدن به حقالیقین است.
بىگمان دحوالارض، نماد مهرورزى و رحمت پروردگار به بندگان خویش و سرآغاز آمادگى و فروتنى کره زمین براى زندگى و سکونت آدمیان بر روى آن بوده است. از این رهگذر پاسداشت دحوالارض، پاسداشت انبوهى از نعمتهاى بى پایان خداست که بهتدریج بر چهره زمین ساختهوپرداخته شده است تا انسانها، با آرامش بر روى این کره خاکى زندگى کنند. ازاینرو این روز، روز تنبه و آگاهى دادن به قدرت خلقت و آفرینش و حیاتبخشى خداوند است؛ چراکه در این روز بود که آب بهنحوى تنها بستر حیاتى انسان را فراگرفته بود که هیچ موجودى توان حیات و زندگى نداشت و تنها قدرت خداوند بود که باعث شد زمین تولدى دوباره بیابد و آماده زیستن و سکونت شود.
چنانکه این ادله توحیدى در آیات سوره مبارکه «نازعات» بهصراحت بیانشده است و در این آیات بعد از گسترش زمین و آماده شدن براى زندگى و حیات، سخن از آب و گیاه به میان آورده شده و مىفرماید: «خداوند در زمین آب آنرا خارج نمود و همچنین چراگاههایش را»: «أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها.» و در پایان نیز مىفرماید همه اینها را براى این انجام داد تا وسیله تمتع و حیات شما و چهارپایانتان باشد: «مَتاعاً لَکمْ وَ لِأَنْعامِکمْ»۸
این خلقت دوباره زمین نیز از یکسو پاسخى است به منکران و مشرکان که خداوند را انکار نموده و یا قدرت خلقت او را نادیده مى گیرند و از سوى دیگر پاسخى است به منکران معاد که حیات ازلى وابدى و خلقت آنرا انکار مىکنند چراکه هر انسانى در هر مرحلهاى از درک و شعور باشد مىداند که آفرینش این آسمان بلند و اینهمه کرات عظیم و کهکشانهاى بىانتها، قابلمقایسه با آفرینش انسان نیست، کسىکه اینقدرت را داشته چگونه از بازگرداندن شما به حیات عاجز است: «لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَکبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لا یعْلَمُونَ.»۹
به همین دلیل دحوالارض روز عظمت است و خدا به واسطه این صفاتى که به زمین داد به او عظمت داد همچنین این روز، روز «اقدم» نیز مىباشد که بر همه روزهاى دیگر بهواسطه رحمت الهى پیشى گرفته است.
نشانه دیگر مهم این روز بر بندگى و اطاعت خداوند، مرکزیت یافتن مکه و بیتاللهالحرام است. چراکه مطابق روایات، اولین نقطهاى که از زیر آب سر برآورد، مکان «کعبه» شریف بوده است و خشکىهاى زمین از آنجا گسترش پیدا کرد. بههمیندلیل است که شهر مقدس مکه، «امالقرى» نیز نامیده مىشود. امالقرى بهمعناى مادر آبادىها است و اشاره به مرکزیت و اصالت شهر مقدس مکه در مقایسه با شهرها و آبادىهاى دیگر است که در آغاز آفرینش آسمانها و زمین، روى زمین را آب و یا کف آب گرفته بود و نخستین محلى که از زیر آب بیرون آمد محل بیتالحرام بود و خشکىهاى زمین ازآنجا گسترش پیدا کرد. امام صادق(ع) دراین باره مىفرمایند: «وقتى خداوند اراده کرد که زمین را خلق کند، به بادها دستور داد که روى آب وزیدند آنگاه موج بهوجود آمد و سپس تبدیل به کف شد خداوند آنها را در موضع بیت جمع نمود و کوهى از کف بهوجود آمد آنگاه زمین را از زیر آن گسترش داد و این است معناى سخن خداوند: «ان اول بیت وضع للناس.»
بههمیندلیل این واقعه و این روز، روز دعوت بهحق است و در تعبیر رسیده است که «داعى الى کل حق» یعنى روز دعوت به همه حق مىباشد چراکه این روز نشانهاى است بر عظمت قدرت خالق و حقانیت دعوت او و نیز محوریت یافتن خانه کعبه بهعنوان مرکزى که ازآنجا رحمت واسعه خداوند بهسوى بندگان گسترده و «کشانده» شده است که اشاره به جایگاه خانه کعبه بهعنوان مرکز عبادت و خلقت دوباره زمین، شهر امنیت و پناهگاه لطف و رحمت الهى دارد تا عبد راه و نشان را باعظمت قدرت خلقت معبود گم نکند و با شناخت بهتر و بیشتر او، عبادت را بهمعناى واقعى و تام آن انجام دهد. چنانکه در دعایى که در مفاتیح الجنان براى این روز مبارک نقلشده و با عبارت «اللّهمّ یا داحِى الْکعبهَ وَ فالِقَ الْحَبَّه…» آغاز مى شود، به این معنا و حقیقت اشاره شده است.
اهمیت عبادى روز دحو الارض براى سالکان و مشتاقان قرب الوهیت
دحوالارض روز ذکر و اجتماع است و ارزش و اهمیت زیادى براى اهل عبادات و سالکان و اهل معنا دارد. توصیه هاى اهلبیت(ع) درباره پاسداشت روز دحوالارض و رعایت آداب و انجام دادن اعمال این روز، از اهتمام و توجه آن بزرگواران به روز دحوالارض و اهمیت آن خبر مى دهد. آن بزرگواران خود مراقب فرارسیدن این روز بودند و چون فرامى رسید، یاران و اصحاب خویش را نیز از آن باخبر مىساختند. حسن بن على وشّا نقل مىکند: «من کودک بودم که شب ۲۵ ذى القعده با پدرم در خدمت امام رضا(ع) شام خوردیم. آنگاه آن حضرت فرمود: امشب حضرت ابراهیم(ع) و حضرت عیسى(ع) متولّد شده اند و زمین از زیر کعبه پهن شده است، پس هر که روزش را روزه بدارد، چنان است که شصت ماه را روزه داشته است.»۱۰
همچنین از حضرت على(ع) روایت است که فرمود: «نخستین رحمتى که از آسمان به زمین نازل شد، در روز بیست و پنجم ماه ذى القعده، روز دحوالارض بوده است. و هرکس این روز را روزه بدارد و شب آنرا به عبادت بپردازد، به پاداش عبادت صدساله رسیده است؛ عبادت صدسالهاى که روزهاى آنرا به روزه و شبهاى آنرا به عبادت گذرانیده است. و هر جماعتى که در این روز گِرد هم آیند و به ذکر پروردگار بپردازند، پراکنده نخواهند شد مگر آنکه خواستههاى آنان برآورده خواهد شد و در این روز هزاران رحمت از سوى پروردگار نازل مى شود که نودونه درصد آن از آنِ کسانى است که روزش را به روزه و ذکر مشغول باشند و شبش را به احیا و عبادت.»۱۱
با توجه به این روایات عرفا و اساتید و بزرگان اخلاق و عرفان، به این روز و اعمال آن نیز توجه خاص داشتهاند. استاد جلیل القدرعرفان و اخلاق مرحوم آیتا.. ملکى تبریزى در پاسداشت روز دحوالارض چنین مىفرماید: «خداوند بزرگ در چنین روزى زمین را براى سکناى فرزندان آدم و زندگى بر روى آن آماده فرمود، و روزىهاى ما و نعمتهاى پروردگار در چنین روزى گسترش یافته است؛ روزى ها و نعمتهایى که از شماره بیرون است و کسى را یاراى شکر آن نیست. و اگر تو در بزرگى شأن دحوالارض اندیشه نمایى حیرت زدهخواهى شد. و از اینجاست که انسان عارف و مراقب روز دحوالارض، در برابر همه این نعمتهاى گوناگون، شکرى بر خویشتن واجب مىبیند، و چون به قلب خویش مراجعه مىکند، مىبیند که حتى بر اداى حق ناچیزى از آنهمه نعمتها توانا نیست. و چون بندهاى نسبت به آنهمه نعمتها شناخت حاصل کند، به عجز و کوتاهى خویش در اداى حق آن نعمتهاى انبوه اقرار خواهد کرد و تلاش خود را در انجام شکر آنها ناچیز خواهد شمرد و همواره خود را در برابر آفریننده آنهمه نعمتها سرافکنده خواهد دید.» ۱۲گذشته از واقعه دحوالارض، رویدادهاى دیگرى نیز در این روز رخدادهاند که اهمیت آنرا دوچندان کرده است؛ ازجمله میلاد حضرت ابراهیم(ع)؛ میلاد حضرت عیسى مسیح(ع)؛ خروج رسول اکرم(ص) از مدینه به همراه هزاران حاجى به سوى مکه، به قصد حجه الوداع (در این سفر وجود مقدس حضرت زهرا(س) و نیز تمامى همسران پیامبر(ص) نیز ایشان را همراهى مى کردند)؛ هبوط حضرت آدم(ع) به زمین و نیز در روایتى نیز آمده است که حضرت مهدى(ع) در همین روز قیام خواهد کرد. بیان این وقایع بهخصوص قیام حضرت حجت(عج) خود گویاى قدر و عظمت این روز شریف و مبارک است.
با توجه به اهمیت این روز، سزاوار است که مؤمنان و مشتاقان قرب الهى، هرچه بیشتر به این روز و انجام اعمال و عبادت و ادعیه و نیز روزه این روز که یکى از چهار روزى است که روزه آن سفارش شده است، توجه نمایند و از برکات آن بهره وافر را برداشت کنند.
۱-(سید بن طاووس، اقبالالاعمال،باب۶)
۲-(کافى/۳/۲۱۲)
۳-(معارف و معاریف، ج۳، ص۲۵۷)
۴-(تفسیر نمونه، ج۲۶، صص۱۰۰ و ۱۰۱)
۵- (رعد:۳)
۶-(تفسیر نمونه،ج۱۰، ص۱۱۳)
۷-(محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۱۲۲)
۸-(النازعات/۲۷ تا ۳۳)
۹-(مومنون/۵۷)
۱۰-(مفاتیح الجنان، ص۴۵۱)
۱۱-(مراقبات، صص۱۸۶و ۱۸۷)
۱۲-(مراقبات، صص۱۹۳و ۱۹۴)