خبرنگار بخش فارسی روزنامه فرامنطقهای الشرق الاوسط (بزرگترین روزنامه لیبرالهای جهان عرب) با حضور در تهران، یک گزارش مستند از وضعیت حجاب در خیابانهای تهران منتشر کرده است که بازتاب گستردهای در رسانههای عربی داشته است.
* هر گاه از حجاب صحبت کنیم، اذهان مسلمین و اعراب به سمت رنگ سیاه یا گزینههای معدود برای پوشش محدود میشود که فاقد تنوع در اندازه، رنگ و سبک هستند. این پوشش رایج باعث عدم توجه دیگران به سمت لباسهای زنان میشود و به این ترتیب حجاب در فرهنگ مسلمانان منطقه معنا میگردد. در ایران اسلامی نیز تا پیش از انقلاب اسلامی و حتی در خلال جنگ با صدام، همین رویه رایج بود؛ پوشش زنان به رنگ مشکی یا سرمهای تیره بوده و اندازه و سبک آن نیز به صورتی بود که اولا تمایز کم باشد، ثانیا این لباس باعث جلب توجه نشود. اما پس از انقلاب اسلامی و “جبهههای نبرد حق علیه باطل” (عنوان تبلیغاتی ایرانیان در دوران جنگ)، تحولات چشمگیری در حجاب ایرانیان پدید آمد. هر چه بر دیوارها و تبلیغات نوشتند: «حجاب، نشانه “عفاف” زنان است»، روسریها نیز بازار پررونق و با سود سرشار پیدا کردند و به مرور، سهم چادر در خیابانها کمتر و کمتر شد!
* برخی معتقدند این بازار پر سود، بینسبت با فرهنگ دیرین زنان ایرانی نیست. مجده م. متولد سال ۱۹۷۵ میلادی (۱۳۵۴ شمسی) از دوران نوجوانی میگوید: «پوششی که در مدارس ما اجباری بود، سرمهای مایل به مشکی بود و حجم آن نیز به معنای واقعی کلمه گشاد بود! به این ترتیب هرگز نمیشد کمترین تنوع و رقابتی میان بچهها به وجود آید و “همسانسازی” به صورت کامل اجرا میشد. با این حال، بچهها بر سر رنگ و اندازه جورابهای خود رقابت میکردند! جورابهایی که در خیابان محال بود دیده شوند! جالب این است که گاهی، ناظم مدرسه جورابهای دانشآموزان را مورد بازبینی قرار میداد و اگر آنان را به رنگهای تحریککننده میدید، دانشآموزان را به دفتر فرا میخواند…» به نظر میرسد از همان دوران، ریشههای “انقلاب رنگین” در جوانان دهه بعد جوانه زد و تعمیق یافت. البته این انقلاب رنگین، از نوعی است که در رسانههای داخلی ایران کمتر از آن صحبت میشود!
* مجده میگوید: «پس از مدتی، رقابت بر سر پیراهن زیر مانتو نیز رواج یافت! در حالی که گرمای هوا ایجاب میکرد لباسهای نازک زیر مانتو بپوشیم، پیراهنهای کرمرنگ، آبی روشن، صورتی و … و استعمال ادکلن رواج یافت که در جامعه وقت، نوعی هنجارشکنی برای بانوان به حساب میآمد.»
* در دوران سازندگی، به تدریج این رنگها از پیراهن زیر مانتوی کودکان مدرسهای به مانتو، لباس و شلوارهای زنان ایرانی در خیابانها رسید. در آن دوران برای اولین بار تبلیغ میشد: «رنگ زیبا متفاوت است با رنگ حجاب زیبا. زیرا حجاب امری تشریعی و الهی است به هدف عدم جلب توجه مردان نامحرم و این با استفاده از رنگهای تیره محقق میشود.» با این حال، تغییرات تنها در رنگ مانتوها و افزایش میزان آن در مقایسه با چادرها بود و هنوز به تغییر در مدل و سایز آن نینجامیده بود.
* راشین منشوری دختر جوانی است که در مرکز شهر تهران، بوتیک لباس راه انداخته است. او میگوید: «زمانی که جوانتر بودم، مانتوها واقعا گشاد و به یک سبک بود. به این ترتیب، تفاوتی نداشت که پدرم برایم مانتو را بخرد یا برادرم یا خواهرم! کافی بود رنگ آن را درخواست کنم یا حداکثر اینکه پدر یا مادرم در مورد جنس پارچه و تداوم آن نظر بدهند اما الان به سختی میتوان خریداری را یافت که همراه با دخترش برای خرید نیامده باشد!»
* یک خریدار با شنیدن سخنان ما، از “انقلاب رنگین” صحبت میکند: «واژه انقلاب را ببینید. (اینجا نویسنده توضیح میدهد که در زبان فارسی برای کلمه عربی “الثوره” معادل “انقلاب” را برگزیدهاند که خود واژهای عربی است.) واژه انقلاب به معنی تغییر واقعی و ملموس است و جوانان نسل دوم انقلاب، به جای انقلاب سیاسی به سمت انقلاب فرهنگی حرکت کردند. ابتدا تنوع در رنگها، سپس تنوع در تزئینات و طرحها و نقشهای روی لباس و بالاخره تنوع در سایز و ابعاد لباس!» راشن، سخنان مشتریاش را ادامه میدهد: «حجاب در کشور ما اجباری است اما جوانان معترض و خلاق همین اجبار را متناقض کردهاند. زمانی، دختران از پوشیدن لباسهای هنجارشکن بیم داشتند و امروز به نظر میرسد بر سر آن کورس گذاشتهاند. شما بروید در خیابان و پوششهای دختران جوان تهرانی را با دختران شهر خودتان – که حجاب اجباری نیست – مقایسه کنید!»
* حدیثه، کارمند یکی از بوتیکهای محله دروس در شمال تهران است. او میگوید: «بیشتر ساکنان این منطقه را مذهبیهای پولدار تشکیل میدهند. رویکرد مذهبی اینان باعث میشود چادر به سر کرده و پوشش را رعایت کنند اما تصور میکنم خریدهای لباس آنان نیز با کشور شما قابل مقایسه نباشد! خلاقیتهای جوانان تهرانی باعث شده در عین حجاب کامل، میل رقابت و تنوع را نیز دنبال کرده و طرحهای جدید را برگزینند که شاید در نگاه اول به چشم شما نیاید!»
* این کنجکاوی و تنوع باعث شد بخواهم از مناسبات اقتصادی و بازاری این صنف نیز اطلاعاتی را گردآوری کنم. جالب بود که عمده لباسها از ترکیه، کره یا ایتالیا میآمد! از فروشندهها پرسیدم مگر این پوشش (که مانتو نامیده میشود!) در کره جنوبی کاربرد دارد؟! دوستی از طریق اینترنت، مرا با “شیوا شیبانی” آشنا کرد. شیوا خود را در مصاحبه با “شرق فارسی” چنین معرفی کرد تا نظرات خود را کارشناسی بخواند: «در مسابقات Week Street Style Milan Fashion حضور یافتم. پس از آنکه پیشنهادات خود را با طراحان لندن و نیویورک در میان گذاشتم، در میلان توانستم نظر مجله مد glamour در ایتالیا را به ایدههای خود جلب کنم. من فارغالتحصیل دانشگاه “سوره” هستم و مدتی به عنوان عکاس در رسانههای ایرانی فعال بودم. در خلال عکاسی، سوژه پوشش زنان را از هر سوژه دیگری جذابتر یافتم و مشاهده کردم که این سوژه برای عکاس، تنوعات هنری بسیار و برای مخاطب، جذابیتهای بصری بسیار دارد. در همین مسیر بود که به سمت طراحی نیز رفتم و امروز میبینم که دختران جوان ایرانی، نوابغ طراحی لباس در جهان هستند. در تهران، بسیاری از دختران به این سمت رفتهاند که “مد را اختراع کنند”!!»
* شیوا در مصاحبه با شرق فارسی نکاتی را بیان کرد که تا حدی متفاوت با صحبتهای مستقیمش با بنده بود. او به شرق فارسی گفت: «جوانان ایرانی، رنگهای متنوعی را دوست دارند و باید از همه آنها بتوانند استفاده کنند. ما معتقدیم دنیا زیباست و با عشق و تنوع میتوان به آرامش و کمال روحی رسید. این نشاط و شادابی ایجاب میکند که رنگهای شاد و روشن شیوع بیسابقهای پیدا کنند و هر روز، تنوع در پوشش خود را به صورت دیگری نشان دهد.» با این حال، شیوا مدعی است نظرات تکمیلی خود را بیان میکند: «زنان مسلمان در کشورهای مختلف جهان، پوششهای متفاوتی را برای خود برمیگزینند که هیچ یک با حجاب اسلامی در تضاد نیست. کافی است به اجتماعات مسلمانان در شهری مانند لندن بروید که این تنوع پوشش را در کنار یکدیگر مشاهده کنید. به نظر من، تهران نیز به سمت لندن در حال حرکت است و جوانان میخواهند “تنوع اقلیمی” پوشش را در زندگی روزمره خود تجربه کنند و این مهم، بر زیبایی حجاب در خیابانهای تهران میافزاید!»