به گزارش “صبح رابر“؛ نهم ماه مبارک ربیع الاول، مصادف با سالروز آغاز موفورالسرور امامت امام غایب شیعیان حضرت مهدى موعود(عج) است؛ امامى که سایه لطف و رحمت او بر سر شیعیان است و همچون آفتابى عالم تاب، تمامى هستى را از وجود ذى جود خود بهره مند مى گرداند، اما در پس پرده غیبت است و نظرها از دیدن روى دلرباى او محروم گشته است.
به مناسبت آغاز بزرگترین موهبت الهى یعنى امامت و توجه بیشتر براى شناخت برکات وجود آن حضرت که عصرى جدید با عنوان «عصر مهدوى» را شکل داده اند، این روز میان شیعیان گرامى داشته مىشود. لذا سزاوار است به میمنت چنین روزى، خصوصیات و امتیازات جامعه مهدوى و دولت کریمه الهى به جهان معرفى شود تا جهان تشنه و جهانِ خسته از ظلم و جنایات و قتل و خونریزى، خود را براى روز رهایى و روز زیباى مهربانى آماده کند و امیدوار و منتظر وعده الهى براى برپایى حکومت واحد عدالت باشد که «إنّهم یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً.»
امامت حضرت ولى عصر(ع) بعد از شهادت امام عسکرى(ع)
وعده آمدن آخرین امام شیعیان حضرت مهدى(ع) که منجى بشریت است از مدتها پیش از سوى رسول خدا(ص) و امامان معصوم(ع) به شیعیان ابلاغ شده بود و تقریبا اطلاعات لازم را درباره چگونگى تولد، وقایع زندگى و ویژگى هاى حکومت آن حضرت، در اختیار مردم قرار داده بودند. براى مثال، در یک مورد، پیامبر اکرم(ص) خطاب به حضرت على(ع) فرمودند: «امامان پس از من دوازده نفرند که اولّى آنها تو هستى و آخر آنها قائمى است که خداوند به دست او، شرق و غرب عالم را خواهد گشود.» و یا در جاى دیگر مىفرماید: «. . . نهمین نفر از امامان، قائم اهل بیت من و مهدى این امت است که در رفتار و گفتار و کردار، شبیهترین مردم به من است. او پس از یک غیبت طولانى و حیرت و سرگردانى، ظهور خواهد کرد و دین خدا را در سرتاسر عالم، حاکمیت خواهد بخشید. او با نصرت و تأییدهاى پىدرپى خداوند متعال، زمین را پر از عدل و داد خواهد ساخت. همانگونه که پیش از آن، از ظلم و ستم پر شده است.»
با این بیانات و پیش گویى ها و نیز اقداماتى که امامان معصوم در طى زمانهاى مختلف و به ویژه در سالهاى امامت امامان هادى و عسکرى(ع) مبنى بر تشکیل سازمان وکالت و نیز قطع شدن ارتباط حضورى و ارتباط یافتن از طریق نواب و وکلا و از طریق نامه نگارى، انجام شده بود، به مرور زمان زمینه براى درک غیبت امام دوازدهم براى مردم فراهم شده بود. به همین دلیل حضرت مهدى(عج) پس از تولد، یک دوره زندگى نیمه مخفى را آغاز کردند. در این دوره که تا شهادت امام عسکرى(ع)، ادامه داشت تعداد بسیار اندکى از شیعیان، به دیدار ایشان نایل شدند. از آن پس دوره امامت امام دوازدهم(ع) و مرحله خطیر زندگى آن حضرت که به دوره «غیبت» معروف است، آغاز مىشود.
با مرور شرایط تاریخى و سیاسى آن زمان به خوبى مى توان دلیل این مدت زمان غیبت حضرت را دریافت، چراکه در این زمان حکام وقت همواره سعى داشتند که فرزند امام عسکرى(ع) را یافته و از میان بردارند و براى همین نیز اقدام به حصر و کنترل شدید آن حضرت نمودند. اما به تدبیر الهى، آن امام از همان روز تولد از چشم مخفى ماندند.
در این زمان امام حسن عسکرى(ع) به درایت و اقدامات مدبرانه خود، هموازه شیعیان را براى پذیرش وجود مخفى و پنهانى فرزند خود آماده نمودند، اقدامى که تا روزهاى پایانى عمر مبارک ایشان ادامه یافت و حکومت را از یافتن حضرت ناامید گذاشت. اما از سوى دیگر امام(ع) به دلیل احتمال خطر عدم شناخت و گمراهى شیعیان در شناخت امام خویش، ضرورت داشت که اقدامات خاصى را انجام دهند و فرزند خود را به گروهى از بزرگان شیعه و افراد مورد اعتماد معرفى کنند. آنان نیز خبر ولادت او را به دیگر پیروان اهل بیت(ع) مىرساندند تا ضمن معرفى آن بزرگوار، تهدیدى متوجه آخرین سفیر حق نگردد. محمد بن عثمان و چند تن دیگر از بزرگان شیعه در این رابطه نقل مىکنند: «چهل نفر از شیعیان نزد امام یازدهم گرد آمدیم. آن حضرت، فرزندش را به ما نشان داد و فرمود: پس از من، این امام شما و جانشین من است. از او فرمان برید و بعد از من در دین خود پراکنده نشوید که هلاک خواهید شد و از امروز به بعد او را دیگر نخواهید دید.»
همچنین احمد بن اسحاق، از بزرگان شیعه و یاران امام یازدهم(ع) مى گوید: روزى نزد حضرت عسکرى رفتم و پرسیدم:اى پسر رسول خدا! امام و جانشین پس از شما کیست؟ پس آن حضرت به درون خانه رفت و بازگشت درحالیکه پسرى سه ساله که صورتش همچون ماه تمام مىدرخشید بر دوش خویش داشت و فرمود: «اى احمد بن اسحاق! اگر نزد خداى متعالى و حجتهاى او گرامى نبودى، پسرم را به تو نشان نمىدادم. همانا او هم نام و هم کنیه رسول خدا و کسى است که زمین را از عدل و داد پر مىکند.» گفتم: سرور من! آیا نشانه اى است که قلبم به آن آرام گردد؟ در این هنگام، کودک لب به سخن گشود و به زبان عربى روان گفت: «من بقیه اللّه در زمین هستم که از دشمنان خدا انتقام خواهم گرفت. اى احمد بن اسحاق! پس از اینکه با چشم خود مى بینى در پى نشانه مباش.»
علاوه بر این امام عسکرى(ع) با تعیین نواب و وکلاى خود در مناطق مهم شیعه نشین، زمینه را براى پذیرش حضور امام غایب فراهم کرده بودند. اینگونه بود که آن حضرت با این روشنگرى ها و اقدامات همانند پدران خود زمینه را براى غیبت آخرین ذخیره الهى آماده کرده بودند و حتى شب پیش از شهادتشان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه هاى بسیارى به شهرهاى شیعه نشین فرستادند و نشانه هاى نائب خویش را بیان نمودند. چنانکه آن حضرت به ابوالادیان یکى از خدمتگزاران و یکى از دوستان نزدیک خود سه نشانه از امام بعد از خود بیان فرمودند ازجمله نماز بر حضرت، طلب نمودن جواب نامه ها و خبر از موجودى در همیان و کیسه ها. که هر سه نشانه پس از شهادت حضرت بر او و دیگران نمایان شد.
اینگونه اقدامات به خوبى زمینه را براى پذیرش امامت حضرت حجت(عج) آماده نموده بود تا اینکه اقامه نماز بر پیکر مطهر امام عسکرى(ع) توسط حضرت مهدى(ع)، حجتى مضاعف گردید و توطئه دشمنان براى ایجاد انحراف فرقه گرایانه در مسیر امامت شیعه را خنثى نمود. عوامل حکومت عباسى، پس از شهادت امام عسکرى(ع) در صدد برآمدند تا کسى را از سوى خلیفه مأمور نماز خواندن بر جنازه آن حضرت کنند و به پندار باطل خود، با این کار، پایان دوره امامت را اعلام و خلیفه غاصب عباسى را وارث امامت شیعه معرفى کنند؛ امّا با وجود مقدم هچینى هاى بسیارى که انجام داده بودند، نقشه آنان عملى نشد. هنگامیکه فرد مورد نظرِ حکومت، آماده نمازخواندن بر پیکر امام یازدهم(ع) بود، ناگهان کودکى در حدود پنج ساله، با وقار و طمأنینه پیش آمد، آن فرد را کنار زد و خود به اقامه نماز پراخت. این در حالى بود که به عنایت خداوند متعال مأموران حکومتى نتوانستند حتّى کوچکترین عکس العملى نشان دهند. با پایان نماز نیز، پیش از آن که مأموران حکومتى بتوانند کارى بکنند، آن حضرت از دیدگان غایب شدند. بدین ترتیب، دوره امامت حضرت مهدى(عج) آغاز شد.
امامت در غیبت
فشار و شرایط سخت زمان، سبب شد که پس از شهادت امام حسن عسکرى(ع)، حضرت مهدى(عج) غایب گردد؛ به طورى که حتى شیعیان خاص نیز جز در موارد نادر از دیدار ایشان محروم گشتند. البته در این زمان نیز رابطه امام و امت به کلى قطع نشد، بلکه مردم به وسیله نایبان خاص ایشان، که همگى از بزرگان شیعه و برگزیدگان امام عصر(ع) بودند، با مولاى خویش ارتباط داشتند. در دوره غیبت صغرى امکان ارتباط امام(ع) با شیعیان از وکلا و نواب آن حضرت فراهم شده بود و چهار نایب خاص، امر وساطت میان امام عصر(ع) و شیعیان را به عهده داشته و احکام دین را از وجود اقدس امام زمان(ع) گرفته و در اختیار شیعیان مى گذاشتند. سؤالات کتبى و شفاهى ایشان را به حضور امام زمان(ع) و سپس پاسخ را به شیعیان مى رسانیدند و همچنین، وجوه شرعى شیعیان را با وکالتى، که از امام داشتند، مى گرفتند و به حضرت تحویل مى دادند یا با اجازه ایشان مصرف مى کردند.
آنان جمعى بودند که امام حسن عسکرى(ع) در زمان حیات خود عدالتشان را تأیید فرمود و همه را به عنوان امین امام زمان(ع) معرفى کرد و بعد از خود، ناظر املاک و متصدى کارهاى خویش گردانید، و آنها را با نام و نسب به مردم معرفى نمود.
شیعیان و آزمون سخت غیبت
آغاز امامت آن حضرت، به مشیّت الهى و برخى مصالح دیگر، با غیبت همراه بود که به «غیبت صُغرا» مشهور است و تا سال ۳۲۹ ه. ق به طول انجامید. پس از آن، مرحله جدیدى از غیبت که به دوره «غیبت کُبرا» معروف است، آغاز شد که تاکنون نیز ادامه دارد. این دوران، سختترین دوره امتحان مردم است؛ زیرا ارتباط مستقیم با امام(ع) براى همگان میسر نیست و نایب خاصى نیز وجود ندارد تا مردم بهوسیله او بتوانند از آن حضرت، پاسخ پرسش هایشان را دریافت کنند.
در توصیف این بُرهه از زمان، تعبیرهاى بسیارى در روایات وارد شده است که از وجود فتنههاى بسیار خطرناک حکایت دارد. بشر در این دوره به دلیل بى توجهى به ارزشهاى اصیل الهى و انسانى، با وجود برخوردارى از زندگى به ظاهر زیبا، آراسته و مدرن به زندگى نکبت بارى دچار مىشود؛ بدین معنا که هر چند شکمها سیر و زندگى پر زرق و برق خواهد بود، ولى روحها مضطرب، نگران و سرگشته است و از دستدادن هدف و فلسفه درست زندگى، یکایک افراد بشر را به یأس و ناامیدى کُشندهاى دچار مىسازد.
در فرهنگ اصیل اسلامى، براى پیشگیرى از دچارشدن به چنین وضعى، تحت عوان «وظایف دوران غیبت»، رهنمودهاى بسیار مهمى از سوى پیامبراکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) ارایه شده است. رعایت این موارد، سبب درامانماندن از خطر انحراف است؛ زیرا پاى بند نبودن به احکام الهى و از دستدادن ثبات فکرى و اعتقادى صحیح، سبب آلودگى به فتنههاى آخرالزّمان خواهد شد. به همین دلیل شیعیان آن حضرت باید در عصر غیبت، اعتقاد بهوجود مبارک آن حضرت، تقوا و دیندارى را سرلوحه اعمال خود قرار دهند؛ چنانکه امام صادق(ع) مىفرماید: «صاحب الامر غیبتى خواهد داشت که هر کس در آن دوره بخواهد دیندار بماند، باید سختی هایى را به جان بخرد و دو دستى به دین خود بچسبد.»
در این زمان پیروان حضرت باید با انتظار واقعى یعنى عمل قلبى و درونى و اعمال خیر و پرهیز از گناه، انجام واجبات، داشتن اخلاق الهى و دعوت همیشگى دیگران به دین خدا، «جامعه اى مهدوى» را شکل دهند و زمینه ظهور آن حضرت را تسریع نمایند و خود و جامعه خویش را از برکات انتظار آن موعود الهى و به یارى خداوند از ظهورش بهرهمند نمایند. آنگونه که امام صادق(ع) از وظایف منتظران را تلاش در راه خودسازى و تهذیب نفس بیان نموده مىفرماید: «هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائم(عج) باشد، باید در انتظار ظهور آن حضرت باشد و در این حال، به پرهیزکارى و اخلاق نیکو رفتار کند.» به همین دلیل است که فضیلت انتظار بسیار والا و ارزشمند و برابر با شهادت توصیف شده است؛ چراکه امام صادق(ع) مى فرماید: «کسى که در حال انتظار ظهور بمیرد، همانند فردى است که با قائم در خیمه اوست.»
با تبعیت از این رهنمودها است که مقام معظم رهبرى درباره انتظار فرج و شرایط منتظران مى فرمایند: «منتظران صاحب الزمان، به منورشدن چشمان داز زندگى بشر و پایان دوران ظلم و تجاوز امید دارند و جنایات ستم و تزویر سردمداران استکبار جهانى، نمىتواند چشمه امید را در دلهاى آنان خاموش کند. منتظران حجت تردیدى ندارند که روزگار ظلم و طغیان و تجاوز سرانجام به پایان خواهد رسید و قدرت قاهره حق، همه قله هاى فساد و تعدى را از بین خواهد برد. ما اعتقاد داریم که با ظهور مهدى موعود(ع)، اندیشه و عقول بشرى از همیشه خلاقتر خواهد بود و صلح و امنیت کامل در مقیاس جهانى آن به وجود خواهد آمد و ما براى چنین دورانى باید تلاش کنیم تا جهان روز به روز به این عصر آرمانى نزدیکتر شود.»
امید است با انجام وظایف و تکالیف مربوط به دوره غیبت، بتوانیم در شمار منتظران واقعى آن حضرت باشیم و هنگام ظهور مهدى موعود(عج)، شایستگى همگامى به آن سوار سبزپوش را به دست آوریم.
با مرور شرایط تاریخى و سیاسى آن زمان به خوبى مى توان دلیل این مدت زمان غیبت حضرت را دریافت، چراکه در این زمان حکام وقت همواره سعى داشتند که فرزند امام عسکرى(ع) را یافته و از میان بردارند و براى همین نیز اقدام به حصر و کنترل شدید آن حضرت نمودند. اما به تدبیر الهى، آن امام از همان روز تولد از چشم مخفى ماندند.
در زمان غیبت پیروان حضرت باید با انتظار واقعى یعنى عمل قلبى و درونى و اعمال خیر و پرهیز از گناه، انجام واجبات، داشتن اخلاق الهى و دعوت همیشگى دیگران به دین خدا، «جامعه اى مهدوى» را شکل دهند و زمینه ظهور آن حضرت را تسریع نمایند و خود و جامعه خویش را از برکات انتظار آن موعود الهى و به یارى خداوند از ظهورش بهره مند نمایند.