به گزارش “صبح رابر”؛ می خواهم ازمکانی بگویم که تاکنون نرفته و اسم آن را نشنیده بودم؛ «موزه عبرت ایران». جایی که در و دیوار آن گواهی می دهد تاریخ ایران با صلابت چنین زنان و مردانی رنگین گردیده است، گویی در این مکان نفس ها مردانه می زنند و نفس آزادگان به شماره می افتد در این نگاه بی تکرار ناله های جان سوزی مرور می گردد و از نگاه او رساترین فریاد را می توان شنید؛ صدای دلدادگی، صدای حضور و صدای عشق.
موزه عبرت ایران، ساختمانی که در سال ۱۳۱۱به دستور رضا شاه با طراحی و نظارت آلمان ها با کاربری زندان بنا شده؛ که زمستان های بسیار سرد و تابستان های بسیار گرم و طاقت فرسایی دارد. صداها هم در همین جا حبس می شود با بیرون ارتباط برقرار نمی کند.
این ساختمان با نام توقیف گاه در سال ۱۳۱۶فعالیتش آغاز کرده بود و نام دیگرش زندان موقت شهربانی در یک وقت هم به نام زندان زنان بودآنچه حائز اهمیت است به تصویر کشیدن آن را در زمان کنونی است.
از اواخر سال ۱۳۵۰که به دستور مستمر محمد رضا شاه این مکان با الگو برداری از دستگاه امنیت انگلیس، با نام کمیته مشترک ضد خرابکاری؛ متشکل از نیروهای ساواک، شهربانی، ژاندارمری و ارتش،فعالیت جهنمی خودش را آغاز می کند و بیش از ۱۰ هزار زندانی سیاسی را به این جا فقط به خاطر داشتن اعتقاداتشان، فعالیت تبلیغی، مذهبی وفرهنگی و بعضا نظامی منتقل می کنند؛ دانشجو، روحانی، بازاری، نظامی، کارگرو خانه دار در راستای مخالفت با رژیم پهلوی حتی به خاطر داشتن یک اعلامیه و یا رساله امام و مسائلی از این قبیل با عنوان خرابکار اتهام علیه امنیت کشور در اینجا سخت ترین شکنجه ها را تحمیل کردند.
این ساختمان۴ طبقه ۶بند و ۸۶ سلول یک متری و نیم در ۲ متر بعضا ۶نفر هم در آن نگهداری می کردند و دو بند عمومی ودسته جمعی که ۱۸سلول و بزرگترین سلول هم ۳۰متر مربع وسعت و تا ۳۲ زندانی در آن نگهداری شدند.
ظرفیت این ساختمان ۲۰۰نفر اما در بعضی از ایام سال؛ مثل سالگرد قیام ۱۵ خرداد، ۱۶آذ روز دانشجو که جمع کثیری هموطنان دستگیر و با چشمان بسته به اینجا منتقل می شد،همین ظرفیت ۲۰۰نفر تا ۸۰۰نفر افزایش پیدا می کردند جلادان وشکنجه گران گرگ صفت پهلوی طی سفرهای به اسرائیل و آمریکا توسط سازمان سیا و موساد از مدعیان دموکراسی در گوانتانامو،ابوغریب، افغانستان، عراق و سرزمین های فلسطین اشغالی دست به جنایت به بهانه ایجاد دموکراسی می زدند و بر علیه ملت محروم و مسلمان منطقه پیاده می کردند.
۷۴نوع شکنجه را آموزش دیده بودند چند نمونه آن می توان به آپلو، تخت شلاق، قفس داغ، صندلی داغ، کشیدن ناخن، فروبردن سوزن زیر ناخن و گرم کردن آن سوزن با فندک که باعث افتادن ناخن ها می شد،آویزان کردن به روش مختلف با دست ، یا پا و یا وارونه آویزان کردن به صورت صلیبی، دستبند قپانی ، فروبردن سر زندانی داخل آب تا مرز خفگی،دواندن زندانی با پاهای زخمی، تاول زده، چرکین و خونین که این دردها کاهش پیدا کند اگر پا بی حس شده از بی حسی درآید و ضربه های بعدی را کاری تربزند یا اگر خونریزی شده در اتاق پانسمان که دست کمی از اتاق شکنجه نداشت پانسمان می کردند؛ بدون بی حسیو جاهای عفونت زخم های را از بدن زندانی جدا می کردکه باعث بیهوش شدنشان هم می شد چه بسا در اتاق شکنجه مورد اذیت و آزار و شکنجه قرار می گرفتند تا با کسب اطلاعاتشان حکومت ننگین پهلوی را تداوم ببخشند.
طعم تلخ شکنجه و وقایع اتفاقاتی که تلخی آن شکنجه ها و جنایت های رژیم پهلوی، با شیرینی حماسه ها، مقاومت ها و شهادت هایی که قلب تاریخ انقلاب اسلامی رارنگین کرد.پیشنهاد میکنم برای یکبار هم شده از نزدیک از این موزه دیدن نمایید؛ خیلی چیزها راکه قابل گفتن نیست را لمس خواهید کرد و خواهی دانست آزادی رایگان نیست.
انتهای پیام