یادداشت/فاطمه علیزاده
مسلما بر هیچ کس پوشیده نیست که این روزها مهمترین و اصلی ترین مسأله کشور بحران ها وتنش های اقتصادی است که از خارج و البته داخل کشورهر روز بر آن دامن زده می شود.
به گزارش “صبح رابر” پس از بازگشت رئیس جمهور و تیم همراه از سفر نیویورک، آنچه امروز مورد توجه اذهان عمومی و البته واکاوی محافل مختلف قرار گرفته بحث و بررسی راجع به دستاوردهای این سفر مهم و پر حاشیه است. از آنجایی که توسط شخص رئیس جمهور و کابینه ایشان یکی از کلیدی ترین هدف های این سفر بهبود اوضاع اقتصادی ـ معیشتی مردم در سایه دیپلماسی سازنده با کشورهای غربی و آمریکا بیان شده بود، لازم دانستیم جهت حصول تحلیلی صحیح از دستاوردهای اقتصادی این سفر و مذاکرات انجام گرفته به بازخوانی و بررسی اجمالی آنچه تا کنون در این مسیر رخ داده است و البته در حد توان به پیش بینی آنچه احتمالاً در آینده اتفاق خواهد افتاد بپردازیم.
تعامل با غرب؛ راهبرد کلی دولت در برابر مشکلات اقتصادی
با آغاز بکار دولت جدید بارها و بارها از جانب شخص رییس جمهور و کابینه ایشان تاکید و تصریح شده است که منشأ مشکلات اقتصادی کشور در مدیریت پرونده هسته ای و تحریم ها نهفته است. به عنوان مثال رییس جمهور در مراسم معارفه جواد ظریف در وزارت امور خارجه بیان کرد:
«سیاست خارجی بسیار حساس است و کلید حل مشکلات کشور در این مقطع حساس سیاست خارجی است.»
مسلما بر هیچ کس پوشیده نیست که این روزها مهمترین و اصلی ترین مسأله کشور بحران ها وتنش های اقتصادی است که از خارج و البته داخل کشورهر روز بر آن دامن زده می شود. در نتیجه بر همگان مشخص شده است که راهبرد کلی دولت برای فائق آمدن و عبور از مشکلات اقتصادی، از مسیر مذاکره و تعامل با غرب می گذرد. البته گفتنی است روحانی در دوره حضورش در شورای عالی امنیت ملی هم عملاً اثبات کرده است که مبنای حل مشکلات را تعامل با قدرت های بزرگ مانند امریکا و اروپا میداند.
پس بر اساس این دیدگاه تلاش می شود تا در عرصه سیاست خارجی روابط با قدرت های بزرگ بهبود یابد و در نتیجه کم شدن تحریم ها، بازتاب مثبت این مساله در وضع معیشتی توده های مردم بروز و ظهور یابد.
راهبرد اعتماد سازی در نیویورک
بر مبنای همین رویکرد بود که رییس جهمور و تیم همراه ایشان در طول سفر ۵ روزه خود به نیویورک از هیچ تلاشی برای برقراری ارتباط با مقامات اروپایی و آمریکایی فروگذار نکردند. به طوری که رئیس جهمور برای جلب اعتماد مقامات غربی و آمریکایی حاضر شد پس از ۳۵ سال، در آخرین دقایق حضور در نیویورک و طبق اظهارات خود ایشان، هنگام ترک آمریکا به سوی ایران با رئیس جمهور آمریکا مکالمه تلفنی برقرار کنند. مکالمه ای به سرعت تیتر یک بسیاری از خبرگزاری های دنیا شد و موجبات تعجب ها و شاید خوشحالی یا ناراحتی ها را فراهم ساخت. مکالمه ای که با هدف گامی رو به جلو برای اعتمادسازی برداشته شد اما تا به حال هیچ یک از طرفین تماس، حاضر به پذیرش مسئولیت آن نیستند! یا گرفتن عکس یادگاری با رییس جمهور فرانسه در در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل و اقداماتی امثالهم.
نرمش های قهرمانانه؟؟
اما در حال حاضر آنچه برای آحاد مردم مهم است این است که آیا این مذاکرات و رایزنی های و البته نرمش های صورت گرفته چه آثار و پیامد های اقتصادی داشته است؟
در این راستا نکته مهم و قابل توجه آنکه بعد از مشخص شدن دیدگاه دولت جدید به تحریم ها و رویکرد حل و رفع آن با مذاکرات هسته ای، با رصد اخبار و سخنرانی های مقامات آمریکایی و اروپایی به روشنی قابل استنباط است که آنان هر روز بیش از پیش بر ضرورت ارتباط ایران و غرب تأکید می کردند و می گفتند می خواهند فرصتی به روحانی بدهند تا حرفش را بزند. پس در این شرایط به محض اینکه تیم مذاکره کننده دولت روحانی در نشان دادن انعطاف از خود افراط کند، در ذهن امریکایی ها اینگونه تداعی خواهد شد که استراتژی تحریمی ایشان در قبال ایران صحیح بوده و در حال جواب دادن است و حتی می توانند با بیشتر کردن فشارها انعطاف بیشتری را هم از ناحیه ایران مشاهده کنند چرا که مقامات ایرانی علاج دردهای اقتصادی خود را کاهش تحریم ها می دانند.
حتما در چنین شرایطی بر حسب تجربه ده ساله پرونده هسته ای، تنها اقدامی که طرف غربی می کند این است که حلقه تحریم ها را بیش از پیش تنگ تر کرده و به این ترتیب است که دوران جدیدی از فشار بر کشور آغاز می شود که ابعاد آن به هیچ وجه با گذشته قابل مقایسه نخواهد بود.
به صراحت میتوان گفت در نیویورک مقامات آمریکایی دقیقا همین استراتژی را در دستور کار خود قرار دادند. به طوری که نه فقط در مقابل نرمشها و امتیازات ارائه شده از سوی رئیسجمهور کشورمان هیچ امتیازی نداده است، بلکه این نرمش و مذاکرات را به حساب نیاز جمهوری اسلامی نوشته و به جای امتیاز در مقابل امتیاز، بر مطالبات باجخواهانه خود از جمهوری اسلامی ایران نیز افزوده است.
به عنوان نمونه:
آقای ظریف بعد از مذاکره با وزرای خارجه ۱+۵ و گفتوگوی اختصاصی و جداگانه با وزیر امور خارجه آمریکا، از مذاکرات ابراز خشنودی کرد و توضیح داد که ظرف حداکثر یکسال همه مسائل حل شده و تحریمها برداشته میشود.
اما جان کری ـ وزیر خارجه امریکا ـ ، بلافاصله بعد از این نشست در مصاحبه با خبرنگاران، فهرستی طولانی از مطالبات غیرقانونی آمریکا را مطرح کرد و بیآن که بگوید آمریکا در مقابل این مطالبات فراقانونی، غیر از لفاظی چه امتیازی را روی میز میگذارد گفت؛ «اقدامات عملی ایران برای اعتمادسازی میتواند شامل: دسترسی سریع بازرسان به تأسیسات فردو، امضای پروتکل الحاقی، توقف داوطلبانه غنیسازی در حد بالا و… باشد».
و در آخرین نشست خبری خود نه از لغو تحریم ها بلکه از کاهش مشروط تحریم ها سخن گفته و از موضع بالا می گوید به ایران فرصت تازه ای می دهیم.
خبرگزاری رویترز به نقل از اعضای کنگره آمریکا نوشت؛ «بیشتر اعضای کنگره، [آقای] حسن روحانی را فریبکار میدانند»!
ادر ویس ـ رئیس کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا ـ اعلام کرد «ما میتوانیم از طریق تحریمهای فلجکننده به اعمال فشار بیشتر بر ایران ادامه دهیم»!
کاترین اشتون پس از پایان مذاکره با هیئت ایرانی گفت؛ « در بسته پیشنهادی ۱+۵ تغییری ایجاد نشده است»!
رابرت منندزـ رئیس کمیته روابط خارجی سنا ـ اعلام کرد:« که باید بر شدت تحریمها علیه ایران افزوده شود»!
تعدادی از نمایندگان کنگره، از جمله لیندسی گراهام و مک کین با صدور بیانیهای خطاب به اوباما، نوشتهاند «ما نباید به ایران اجازه بدهیم از چانهزنی به عنوان ابزار فریب و خرید وقت استفاده کند»!
و…
البته اتخاذ چنین استراتژی از طرف آمریکا جدید نیست بلکه ایران اسلامی به کرات تجربه چنین رویکردهای مستکبرانه را از غرب و آمریکا در کارنامه خود ثبت و ضبط کرده است.
در این باره احمد واعظی در کتاب معروف خود به نام «ایران و آمریکا»، به لبخند آمریکایی ها به اقتصاد ایران به منظور وابسته کردن کشورمان در دوره سازندگی اشاره کرده است و توضیح می دهد در برهه ای از دولت هاشمی، رابطه امریکا با ایران تا حدی رو بهبود رفت که امریکا یکی از شرکای تجاری بزرگ ایران شد اما؛
«با این حال مقام معظم رهبری با درایت و کیاست بی نظیر اولین کسی بود که اهداف اصلی آمریکا و صهیونیسم را شناخت و برای خنثی سازی سیاست مهار وارد صحنه گردید … ایشان در اواخر سال ۱۳۷۲ و در بهار سال ۱۳۷۳ طی دو مرحله از طریق شورای عالی امنیت ملی به مسئولین کشور هشدار دادند و از ازدیاد خرید نفت ایران توسط آمریکا و اهداف پشت پرده آن اظهار نگرانی نمودند. هشدارهای مقام معظم رهبری مانع از غلطیدن بیشتر کشور به دام آمریکایی ها گردید و آمادگی های لازم را در میان مسئولین کشور برای مقابله با تحولاتی که یک سال بعد با فرمان های اجرایی کلینتون و طرح های تحریمی داماتو گینگریچ به وقوع پیوست ایجاد نمود.»
لذا اگر هشدار رهبر انقلاب در آن برهه به مسئولان وقت نسبت به ادامه بهبود رابطه با امریکا نبود، بعد از تحریم های داماتو علیه ایران که اتفاقا دو سال بعد از بهبود رابطه دو کشور انجام شد، احتمال نابود شدن اقتصاد ایران به علت افزایش وابستگی به امریکا بسیار محتمل بود.
حل مشکلات اقتصادی با خودکفایی داخلی نه وابستگی خارجی
در نهایت آنکه مسلماً غربی ها میخواهند برنامه ریزی ها و تدابیرشان در اعمال تحریم های فلج کننده و هوشمند مثمر ثمر باشد و این مهم زمانی محقق می شود که مقام های کشور ما به این جمع بندی برسند که باید میان بهبود اقتصادی یا تداوم سیاست هسته ای فعلی یکی را انتخاب کنند.
در همین راستا یادآوری چند نکته مهم به مسئولان کشور ضروری است:
ـ اگر هدف از مذاکرات و رایزنی های رئیس جمهور و همراهان ایشان بهبود شرایط اقتصادی کشور بوده باشد طبق گزارشاتی که از بازار این روزهای کشور منتشر شده است می توان گفت تغییر محسوسی در بازار حاصل نشده است و فشارها همچنان ادامه داشته و مذاکره کردن یا نکردن دو کشور تاثیری در بهبود اقتصاد ایران نداشته است. تنها تغییری چشمگیری که در روزهای اخیر در بازار اتفاق افتاده است این است که هفته قبل و پیش از مذاکره با امریکا قیمت دلار تا ۲۹۱۰ تومان نیز کاهش یافت اما با مذاکره روحانی و اوباما قیمت دلار در بازار به بالای ۳۰۰۰ تومان رسید!
ـ تلاش در جهت بهبود اوضاع اقتصادی کشور از راه تعاملات و مذاکرات پیامدهایی را در بر دارد. اولاً آنکه با اجرایی شدن این روش اقتصاد کشور به شدت با بازار جهانی و تحولات آن پیوند می خورد و بیش از هر زمان دیگر به اقتصاد جهانی و بویژه اقتصاد کشورهای بزرگ وابسته می شود . وابستگی به اقتصادی که خود این روزها به دلیل ناکارآمدی هرچه بیشتر اقتصاد سرمایه داری در بحران و تنش و در آستانه نابودی است.
ثانیاً آنکه با اعمال این روش مسلماً اقتصاد کشور که شدیداً تحت تأثیر انتظارات است نسبت به سرنوشت مذاکرات شرطی خواهد شد. در این شرایط ۱+۵ امیدوار به اینکه فشار داخلی تیم مذاکره کننده را به تسلیم وادار کند گارد خود را می بندد و از ارائه پیشنهادهای بهتر یا هرگونه انعطاف در مذاکرات خودداری می کند و مردم نیز در داخل فرآیند طبیعی فعالیت اقتصادی را رها می کنند و به انتظار مذاکرات می مانند.
ـ همانطور که در مقالات قبلی هم به تفصیل بیان شده است دولت محترم برای بهبود شرایط اقتصادی کشور قبل از اینکه به فکر کاهش فشارها و تحریم های بیرونی باشد باید به حل مشکلاتی همت گمارند که ریشه داخلی دارند. این به این معنا نیست که که مسئولان نباید برای کاهش فشار تحریم ها تلاش کنند. اتفاقا برعکس، سخن بر سر این است که تنها زمانی تیم مذاکره کننده ایرانی می توانند برنده مذاکرات باشند که بنا را بر این بگذارد که فشارهای بیرونی نه فقط کم نمی شود بلکه اضافه هم خواهد شد و با این پیش فرض به دنبال یافتن راه حلی برای مشکلات کشور باشد.
ـ نکته آخر آنکه با توجه به سابقه آمریکا، نباید یادمان برود که شیطان بزرگ “قابل اعتماد” نیست و دشمن چو از همه حیلتی فروماند سلسله دوستی بجنباند، پس آنگه به دوستی کارهایی کند که هیچ دشمن نتواند.