به گزارش ” صبح رابر”؛ به نقل از راه آرمان، کتاب «من قاسم سلیمانی هستم» کتابی در حوزه کودک و نوجوان است و به زندگی نامه شهید سلیمانی از بدو تولد تا شهادت می پردازد، این کتاب که به قلم محمد حسینخانی از همرزمان، همکاران، دوستان و همشهریان شهید سلیمانی نوشته شده است مورد استقبال بسیاری از مخاطبان قرار گرفت، به همین جهت در ادامه با نویسنده این کتاب گفت و گویی داشته ایم.
محمد حسینخانی نویسنده این کتاب، متولد روستای گُنجان از توابع شهرستان رابراست؛ روستایی که با تقدیم ۷۰ شهید در صدر روستاهای شهید داده کشور قرار دارد و به عنوان روستای نمونه کشوری شناخته شده است، او که هم اکنون۴۵ سال سن دارد از همان دوران کودکی عاشق سردار سلیمانی بوده و او را بزرگ ترین اسطوره ی زندگی خود می داند.
ماجرای آشنایی او با شهید سلیمانی به ۳۵ سال پیش بر می گردد، زمانی که در بحبوبحه جنگ تحمیلی، یک دانش آموز ۷ ساله بود، در آن زمان، بین مردم و دانش آموزان صحبت از جوانی بود که از منطقه آن با شجاعت، برای نبرد با دشمن به جبهه رفته بود و بعدها فرمانده لشکر۴۱ ثارالله شد.
و اما اینکه عشق محمد حسینخانی به حاج قاسم سلیمانی از کجا نشات گرفت را از اوسوال کردیم که در پاسخ گفت: از همان دوران کودکی همیشه صحبتهای حاج قاسم را تعقیب می کردم، او اسطوره و چهره مورد علاقه من بود و کشش عجیبی به سمت او داشتم، عموی من از دوستان صمیمی و همکار شهید سلیمانی بود که با هم وارد سپاه شده و رفت آمدهای زیادی داشتند و این مسئله زمینه آشنایی بیشتربا حاج قاسم را فراهم کرد.
وی افزود: بعد از دوران دفاع مقدس ارتباطم با ایشان بیشتر شد و می توان گفت کشاورزی جنوب استان کرمان مرهون رشادت های حاج قاسم سلیمانی در این مناطق است که کمتر از دفاع مقدس نبود و برکات زیادی را با خود به همراه آورد.
« من قاسم سلیمانی هستم» چگونه خلق شد؟
از چند سال قبل در حوزه شهدای کرمان قلم میزدم و کتابهای متعددی را در این حوزه نوشتهام. با توجه به اینکه سردار سلیمانی فرمانده لشکر ۴۱ثارالله در دوران دفاع مقدس و به عنوان بزرگ استان کرمان در بحث رزم و ادبیات پایداری مطرح بودند در خصوص این کتابها معمولاً با وی هماهنگی داشتم و میتوان گفت ناظر اصلی این کتابها سردار سلیمانی بودند.
سردار بعد از خواندن کتابها نظرات خود را به ما میدادند که در چه حوزهای ضعف داریم و در کجا مطالبی را اضافه یا کم کنیم و این ارتباط ادامه داشت تا در آخرین ملاقاتی که در تهران با وی داشتم کتابی با عنوان « کودکی یک قهرمان» که بازیهای کودکی منطقه ما را در قالب داستان کودکی یک قهرمان ارائه می کرد در دست تالیف داشتم. محوریت اصلی این کتاب دوران کودکی سردار بود که با مخالفت ایشان قرار شد اسم و تصویری از ایشان در کتاب برده نشود.
با شهادت سردار سلیمانی محور کار را تغییر دادیم و به سمت زندگینامه وی رفتیم و سیر مراحل زندگی سردار از تولد تا شهادت و ۴۰سال زندگی جهادی سردار رشید اسلام را در قالب یک کتاب داستان کودک با تصویرگری آرزو آقابابائیان ارائه دادیم.
مهم ترین ویژگی های قابل توجه شهید سلیمانی برای شما چه بود؟
شهید حاج قاسم سلیمانی بسیار خاکی بود و با وجود اینکه چندین سال در تهران زندگی میکردند در صحبت با ما با همان لهجه محلی سخن می گفت، به شهرستان محل تولدش خیلی علاقه داشت و انجا زیاد تردد می کرد و می گفت وطن مثل مادر است و همانطور که انسان مادرش را دوست دارد به وطنش هم تعلق دارد.
به نماز اول وقت و جماعت بسیار اهمیت می داد،برای اقامه نماز اول وقت با شوق زیادی شتاب می کرد، به خانواده شهدا بسیار اهمیت می دادند و حتی در مراسم هایی که بالاترین مسئولین هم حضور داشتند ابتدا به سمت خانواده عزیز شهدا می رفتند.
اهل پست و مقام نبود، هر جا که فرصت خدمت فراهم می شد خود را به انجا می رساند، شجاعت مثال زدنی او قابل تحسین بود و می توان گفت که در این سرزمین مانند قاسم سلیمانی انگشت شمار هستند و یا اصلا وجود ندارد
آخرین دیدار شما با حاج قاسم چه زمانی بود؟
آخرین بار در روستای قنات ملک شهرستان رابر در روز تاسوعای سال گذشته خدمت ایشان رسیدم و دو کتابم را که در واقع بیوگرافی و تاریخچه ورود سردار سلیمانی به لشکر ۴۱ ثارالله و فرماندهی ایشان بود به ایشان هدیه کردم که در مدت زمانی که تا اذان مغرب فرصت باقی مانده بود صفحاتی از کتاب ها را خواندند و قسمت بیوگرافی را که در خصوص زندگینامه خودشان بود، تایید کردند.
بعد از نماز مغرب، و پایان مراسم روضه شب عاشورا ازایشان سوال کردم قرار ملاقات بعدی کجا باشد، در جواب گفتند که با آقا حسین (شهید پور جعفری) هماهنگ کنید تا تهران یکدیگر را ملاقات کنیم.
آخرین قرار ملاقات من همان ملاقاتی شد که در تهران با ایشان داشتم، یعنی درست ۱۰ روز قبل از شهادت شان، به ایشان گفتم می خواهم بازی های کودکانه شهرستان رابر(زادگاه سردار) را در کتابی چاپ کنم، آیا می شود که این بازی ها را با معرفی قهرمان ملی کشورمان یعنی شما معرفی کنم که شهید سلیمانی مخالفت کردند و گفتند که تا زمانی من زنده هستم هیچ کس حق ندارد تصویری از من منتشر کند، بعد از من می توانید هر کاری که دوست دارید انجام دهید.
ورود شما به حوزه ادبیات پایداری از چه زمانی بود و چرا در این عرصه قدم گذاشتید؟
از زمان کودکی تا جایی که به خاطر دارم روزی در روستای ما نبود که از جبهه و جنگ و شهدا خبری نباشد، یا اعزام نیرو داشتیم یا شهید می آوردند و من دوران کودکی و نوجوانی خود را در این فضا گذارندم، بزرگ تر که شدم همیشه در برگزاری یادواره ها و برنامه های فرهنگی هنری نقش فعالی داشتم و خاطرات و نوشته های خود را به صورت ویژه نامه در این یادواره ها پخش می کردم.
دایی من که شهید شده بود با وجود گذشت سال های زیادی از شهادتش هم چنان مفقود الاثر بود، در همین زمان با خیلی ها صحبت کردم که در خصوص ایشان کتاب بنویسد ولی کسی این کار را نکرد و می گفتند چون شهید معروفی نیست نمی توانیم این کار را انجام دهیم.
اینجا بود که تصمیم گرفتم برای دایی خود یک ویژه نامه بنویسم، وقتی ویژه نامه را برای چاپ بردم، سازمان حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس با دیدن حجم مطالب من که نزدیک ۲۵۰ صفحه بود، گفتند این را می شود به صورت کتاب منتشر کرد و به این ترتیب اولین کتاب من با عنوان « بابا کی می آیی» منتشر شد و این سرآغاز ورود من به عرصه ادبیات پایداری بود.
چند کتاب تا کنون منتشر کردید و محوریت هر کدام از آن ها چیست؟
تا کنون ۸ اثر از من به حوزه نشر وارد شده است که کتاب «بابا کی می آیی» در حال حاضر چاپ ششم خود را پشت سر می گذارد، «مرد لحظه ها» که به سردار شهید جعفر روح اللهی مربوط می شود به چاپ سوم رسید و کتاب« در جستجوی لاله ها» در حوزه کودک و نوجوان است که در خصوص روستای شاخص ایثارگری و نمونه کشور گنجان است و یک مادر شهید از رشادت های شهدای این منطقه روایت گری می کند.
کتاب « می خواهم تکاور شوم» از دیگر کتاب هاب من در حوزه کودک و نوجوان است که رشادت ها و دلاورمردی های تکاوران جمهوری اسلامی ایران را در جنوب شرق، شمال غرب، مدافع حرم و دفاع از ارزش ها بیان می کند و شایسته ها و بایسته های یک تکاور چه در حوزه جسمی و جه معنوی بیان می کند.
کتاب های « گُنجان در گذر زمان» که طبیعت، ایثارگری و به طور کلی تاریخ روستای گنجان را در گذر زمان بیان می کند نیز منتشر شده است.
کتاب « پای پیاده» که ماجرای سفر معنوی من در پیاده روی اربعین است و هم چنین کتاب « من علی حججی هستم » که از زبان فرزند دلبند این شهید بزرگوار برای نسل کودک و نوجوان بیان شده در دست تالیف است.
بزرگ ترین آسیب حوزه ادبیات پایداری و دفاع مقدس از نظر شما چیست؟
حوزه دفاع مقدس حوزه ای است که باید افرادی که آن دوران را درک کرده اند و با عمق مسئله آشنایی دارند بنویسند ولی متاسفانه امروزه نویسندگانی در این خصوص قلم می زنند که اصل ماجرا را بیان نمی کنند و فقط احساسات مخاطبان را بر می انگیزند ولی این اقدام در طولانی مدت جواب نمی دهد.
بنابراین باید افرادی که در زمان جنگ حضور داشتند بر این کتاب ها نظارت کنند و حتی نویسندگان را رد درست نوشتن این مطالب راهنمایی کنند، من بارها از حاج قاسم شنیدم که می گفت این مطالبی که در کتاب ها می آید یک هزارم آن چیزی که در جبهه ها بود نیست.
متاسفانه افراد ناآشنا با این حوزه شروع به نوشتن می کنند و بدون اینکه از حاضران ماجرا تحقیق کنند خود رای جلو می روند و از طرفی سرمایه گذاری در این حوزه بسیار محدود است و برای نویسنده صرف نمی کند که در این حوزه ورود پیدا کند.
حوزه ادبیات دفاع مقدس صاحب ندارد و هیچ حمایتی از نویسندگان این عرصه نمی شود و من هم که پا به این عرصه گذاشتم با انگیزه انقلابی و با هزینه های شخصی ورود پیدا کردم، بنابراین تعداد کارهای کیفی این حوزه کم می شود.
انتهای پیام/