به نظر بسیاری از کارشناسان اقتصادی رویکرد و راهبرد دولت در مواجه با مشکلات اقتصادی حال حاضر پاسخگو نیست. به عبارت دقیق تر ایشان معتقدند مذاکره وتعامل با غرب راه نجات اقتصاد کشور از بحران ها نیست و حتی در صورت توافق در مذاکرات و کاهش و یا لغو تحریم ها شاید در کوتاه مدت تنش های اقتصادی کاهش یابند اما به هیچ عنوان تضمین کننده ثبات و رشد و پویایی اقتصاد کشور در بلند مدت نیست.
به گزارش ” صبح رابر” به نقل از خبرنگار شبکه اطلاع رسانی دانا؛ به نظر بسیاری از کارشناسان اقتصادی رویکرد و راهبرد دولت در مواجه با مشکلات اقتصادی حال حاضر پاسخگو نیست. به عبارت دقیق تر وی معتقدند مذاکره وتعامل با غرب راه نجات اقتصاد کشور از بحران ها نیست و حتی در صورت توافق در مذاکرات و کاهش و یا لغو تحریم ها شاید در کوتاه مدت تنش های اقتصادی کاهش یابند اما به هیچ عنوان تضمین کننده ثبات و رشد و پویایی اقتصاد کشور در بلند مدت نیست. چرا که این اساتید معتقدند مشکلات و بحران های فعلی اقتصاد کشور نه فقط به دلیل اعمال تحریم ها است بلکه مشکل اصلی ساختار بیمار اقتصاد داخلی کشور است. مسلماً برای نجات از تنش ها در گام اول باید در صدد اجرای طرح و برنامه ای بود که بتواند معضلات و گره های داخلی اقتصادی را حل و بگشاید. ایده اقتصاد مقاومتی جدی ترین طرحی است که تا به حال در این راستا مطرح شده است. در این باره گفتوگویی با دکتر غلامعلی معصومی نیا عضو هیئت علمی دانشکده اقتصادی دانشگاه تهران ترتیب داده شده است.
*ضرورت تعریف و احیای گفتمان اقتصاد مقاومتی در این برهه چیست؟
ما در اقتصاد مقاومتی باید امکانات و فرصت های خودمان رابسیج کنیم نقاط ضعف خود را آسیب شناسی جدی کنیم و آنها را بشناسیم و با استفاده از امکانات، اقتصاد کشور را در مواجه با نقاط آسیب پذیر واکسینه کنیم تا بتوانیم به سمت اهداف خود حرکت کنیم.
متأسفانه امروز اقتصاد مقاومتی مورد غفلت قرار گرفته است. زمانی که رهبری این ایده را مطرح کردند این موضوع مثل یک موجی وارد جامعه شد ولی الان کمرنگ شده است. علت کمرنگ شدن آن هم چند عامل است: یکی از آنها این است که تفکر جدیدی در جامعه ایجاد شده است و رویکرد دیگری حاکم شده است و آن اینکه خیال می کنیم همه مشکلات اقتصادی فعلی ما با ارتباط با آمریکا حل می شود در حالیکه این یک اشتباه بسیار استراتژیک است.
مقصود این نیست که وارد مقوله مزاکرات شد چون در حال حاضر مقام معظم رهبری صلاح دانستند که مذاکرات انجام شود و تا به حال در کنار انتقادات سازنده، از آن حمایت کردند و به عبارت دیگر به شایستگی در حال رصد و مدیریت صحنه مذاکرات و تعاملات هستند.
آنچه اینجا باید مطرح شود این است که بیان شود که یکی از اشتباهات بزرگ این است که همه توجهات خود را به مذاکرات معطوف کنیم و اینگونه فکر کنیم که دشمن ما حاضر شده است برسر یک میز مذاکره بنشیند و همه حقوق ما را به رسمیت بشناسد و از طرف دیگر ما هم حاضر باشیم با زبان دیپلماتیک با آنها صحبت کنیم.
در این صورت حداکثر، تأکید می کنم حداکثر چیزی که نصیب ما می شود این است که دشمن حاضر باشد دست از ظلم و تجاوز خود نسبت به ما بردارد. از این بیشتر که اتفاقی نمی افتد. نهایت این است که بپذیرد دیگر به ما زور نگوید و تجاوز خود را از ما بردارد. اینکه رهبری فرمودند ما به آمریکایی ها اعتماد نداریم چون واقعاً قابل اعتماد نیستند و این امر از اظهارات ایشان بعد از مذاکره با مقامات ایرانی در نیویورک کاملا روشن است.
حداکثر چیزی که گیر ما می آید این است که حق ما را به رسمیت بشناسند. تحریم ها را بردارند و به ما ظلم نکنند. با اینکه این رفتار بسیار بعید به نظر میرسد ولی مسلماً میدانیم که آنها نمی آیند وضعیت اقتصادی و معیشتی ما را درست کنند. راه حل مشکلات ما مذاکره با آمریکا نیست. در نهایت فقط خودمان باید مشکلاتمان را حل کنیم. ما نباید تمام تلاشمان را به مذاکرات معطوف کنیم. همین امر امروز باعث شده است که ما از اقتصاد مقاومتی غافل شویم. راه حل مشکلات ما در درون ماست.اکر تحریم ها را بردارند تازه اول بدبختی ماست چون دوباره فرصت فروش نفت محیا میشود و نفت ما را خوب می خرند و البته خوب هم به ما کالا می فروشند و این یعنی همان نقطه آغاز همه مشکلات اقتصادی ما!
همه دولتمردان ما از اول انقلاب تا کنون یک نقطه مشترک داشته اند و آن اینکه تا وقتی که نفت می فروشند و درآمدهای آن را دارند خیالشان راحت است و به روند اقتصاد بیمار ادامه می دهند.
تا زمانی که اقتصاد ما به نفت و درآمدهای نفتی وابسته باشد، هیچ تغییری در وضعیت اقتصادی ما اتفاق نمی افتد. بلکه فقط میفروشیم و خرج می کنیم. تنها زمانی می شود از این معضل و چرخه نابود کننده بیرون آمد که فشاری باشد تا ما را وادار کند روی پای خودمان بایستیم.
راه حل اصلی و اساسی فعلی ما همان اقتصاد مقاومتی است.در سایه آن نه تنها رفع مضلات فعلی اقتصادی را خواهیم داشت بلکه در مذاکرات هم با دست پر وارد می شویم.
اوباما می گوید تحریم ها بر ایران اثرکرده است که دولتمردان آن حاضر شده اند وارد مذاکره شوند. این بد است. اصلا مردم ما با این طرز برخورد مشکل دارند و اثبات شده است که هیچ گاه از احساس خضوع در برابر دشمن احساس رضایت نکردند. اگر ما شعار اقتصاد مقاومتی را محور اصلی خود قرار داده بودیم و حرکت خود را بر اساس حرکت اقتصاد کشور را روی ریل فرمولی که رهبری تعریف کردند تنظیم می کردیم، حالا آنها اجازه نداشتند با ما اینگونه صحبت کنند.
معضل اصلی ما این است که در شرایطی پیشنهاد مذاکره را قبول کرده ایم که باید با این نقاط ضعف سیستم اقتصادی پای میز مذاکرات بنشینیم. برهمین اساس است که نخست وزیر اسراییل به مقامات آمریکایی پیشنهاد می دهد که تحریم ها را گسترش دهید که ایران بیشتر تحت فشار باشد. رهبری سالهای گذشته پیش بینی کرده بودند که اگر ما با همین نقطه ضعف اتکا به درآمدهای نفتی جلو برویم قطعا دشمن از این خلا استفاده خواهد کرد. این مصداق بارز جمله حضرت امیر است:
« محتاج دیگران باش ولی بدان اسیر او خواهی بود. اگر سعی کنی از آنها بی نیاز شوی تازه مثل آنها می شوی و اگر کاری کنی که دیگران به تو نیاز داشته باشند پس تو امیر آنها خواهی بود».
اقتصاد مقاومتی امروز برای ما یعنی اینکه از احتیاج دربیاییم و در مقابل دیگران به موضع استقلال برسیم. این راه سخت است اما باید باور داشته باشیم که می توانیم؛ چرا که ما ملت عقب افتاده ای که نیستیم، نه ضعف در امکانات و منابع داریم نه اینکه از لحاظ ظرفیت های نیرو انسانی در مضیقه هستیم.
مایکل تودارو اقتصاددان آمریکایی در کتاب اقتصاد و توسعه جهان سوم می نویسد:
« اشکال جهان سومی ها این است که مدل هایی که غربی ها برای خودشان طراحی می کنند را می برند در کشور خودشان پیاده می کنند و جواب برعکس می گیرند».
اقتصاد مقاومتی که رهبری تعیین و تبیین کردند نمونه یک الگوی اقتصادی بومی ما ست. همین هم راه حل ماست.
همان طور که گفته شد علت اصلی افول این ایده این است که امروز عده ای فکر می کنند راه حل فعلی اقتصاد کشور مذاکره است که به این نتیجه رسیدیم که این راه حل منطقی نیست بلکه راه حل در درون خود ماست.
راه حل این است که ما خود به حرکت در بیاییم و تنبلی را کنار بگذاریم. غربی ها برای اینکه امروز به این مرحله برسند خیلی کارها کرده اند؛ ظلم کردند، منابع کشورها را به غارت بردند ولی بعد از همه این غارتها و جنایت ها تلاش هم کردند. در اسناد تاریخی از انقلاب صنعتی به این طرف تلاش های مداوم آنها مشهود است.که باید درس گرفت.این تکنولوژی نوینی که امروز در دست دارند بدون شک با تلاش و زحمات طاقت فرسای آنها به وجود آمده است.
*در این دولت با توجه به شرایط فعلی باید چه تمهیداتی برای تحقق اقتصاد مقاومتی اندیشیده شود؟
برای ورود به مقوله اقتصاد مقاومتی باید چند کار انجام داد:
۱ـ ابتدا باید نقاط آسیب نظام اقتصادی کشور را بشناسیم.
۲ـ امکانات و فرصت هایی که در اختیار داریم را بشناسیم.
۳ـ چگونگی بکار گرفتن امکانات برای رفع آسیبها و نقاط ضعف را پیدا کنیم.
فقط در همین شرایط رسیدن به هدف استقلال و استغنای اقتصادی کشور محیا می گردد.
با مطرح شدن مقوله اقتصاد مقاومتی تا حدی در مسیر بیان شده گام هایی برداشته شد اما این گفتماندر حال حاضر رو به افول گذاشته است. از سر دلسوزی عرض می کنم: یکی از اشتباهات دولت فعلی این است که در درجه اول برای رفع معضلات اقتصادی باید توجه مردم را به اقتصاد مقاومتی معطوف کنند سپس با مدیریت رهبری به مذاکرات و چانه زنی بپردازند .اما امروز دقیقاً برعکس این دارد اتفاق می افتد. دولت طوری رفتار کرده است که امروز آحاد مردم و اذهان عمومی در انتظار مذاکرات برای بهبود شرایط اقتصادی اند. این برای دولت یک اشتباه استراتژیک است. دولت برای اینکه موفق شود باید اول درست مسائل داخلی را برای مردم تشریح کند.
*با وجود وضعیت فعلی در اقتصاد کشور، نقاط آسیب پذیر در اقتصاد ما چه می باشد؟
۱ـ اولین و شاید اصلی ترین آسیب نظام اقتصادی ما وابستگی به درآمدهای نفتی است.متأسفانه تا به امروز با این نعمت خدادادی طوری رفتار کرده ایم که الان به منشا بسیاری از مشکلات ما تبدیل شده است. این یک نقطه آسیب جدی اقتصاد کشور است که باید شناسایی شود. .بینش درست این است که دولت بیاید در اذهان عمومی جا بیندازد که اگر هم تحریم ها برداشته شود ما باید سیاست هایی را در پیش گیریم که وابستگی اقتصاد به درآمدهای نفتی کم شود، نه اینکه به مردم اعلام کنیم میرویم مذاکره و تعامل میکنم تا تحریم ها برداشته شود تا درآمدهای نفتی دوباره احیا شود و آن موقع همه چیز درست می شود.باید از نفت مستقل شویم.
۲ـ نقطه دوم آسیب پذیر اقتصاد کشور بحث دولتی بودن اقتصاد است. باید توجه خاص داشت وقتی گفته می شود اقتصاد باید مردمی شود نباید از این طرف بوم بیفتیم. به بهانه مردمی کردن اقتصاد مقوله خصوصی سازی را در دو دهه قبل رواج دادند اما تا به امروز که ثمر و نتایج آن برای اقتصاد کشور محقق نشده است. مردمی کردن اقتصاد یعنی با گسترش امکانات مردم زمینه را برای افزایش فعالیت های اقتصادی مردم را فراهم کرد. این مقوله مردمی کردن بحث خیلی مهم و حساسی است. در زمان آقای احمدی نژاد آمدند به بنگاههای زود بازده اعتبارات زیادی اعطا کردن اما نتیجه آن خوب نبود. چرا؟چون نظارت دقیق وجود نداشت و به جای اینکه این اعتبارات عامل سازنده اقتصاد شود به به بازارهای غیر مولد سرازیر شد و عاملی برای تخریب اقتصاد بدل شد.
۳ـ روحیه تنبلی امروز مردم است. یکی از اشکالات اساسی جامعه ما تنبلی مضمن آن است. اگر به تاریخ نگاه کنیم نه در سالهای خیلی دور بلکه در همین ۵۰ سال گذشته مردم کشور ما واجد روحیه بالایی از کار وتلاش بودند. ولی الان روحیه مصرف گرایی، توقعات بالا و رفاه زدگی در جامعه سایه انداخته است. چرا امروز عمده کار یدی در جامعه ما باید توسط اتباع افغانی صورت بگیرد؟ این در صورتی است که لازمه یک اقتصاد پویا و فعال، نیروی کارآن است. در صورت تداوم این شرایط با وجود سایر مؤلفه ها مسلماً در سیستم اقتصادی کاری از پیش نخواهد رفت و پیشرفتی نخواهد داشت. به جای رفاهطلبی باید بسیج شویم و مشکلات اقتصادی را حل کنیم، اگر با هم تعامل مثبت داشته باشیم و مسؤولین و مردم با هم هماهنگ شوند، روحیه تلاش به جای دشمنی و بیحوصلگی در کشور به وجود میآید و رشد اقتصادی محقق میشود.
۴ـ یکی دیگر از آسیب های جدی اقتصاد ما باری به هر جهت بودن و روزمره بودن اقتصاد کشور است. طبق یک برنامه جامع حرکت نمی کنیم. علی رغم اینکه از اول انقلاب تا به حال برنامه اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم توسعه تدوین شده است ولی در عمل به برنامه کاری نداریم و برنامه ها فقط روی کاغذ می ماند. هر دولتی که روی کا می اید فقط به فکر حل و رفع مشکلات در بازه زمانی تصدی گری خود است و نگاه بلندمدت اصلا وجود ندارد. مثلا اگر به اواخر کار دولت ها نگاه کنیم کاملا مشهود است که دولت ها در اواخر دوران مسئولیت خود اصرار دارد یک سری پروژه هی نیمه کاره را سریعاً افتتاح کند که به اسم آن دولت و در رزومه کاری آن دولت ثبت شود. حالا این پروژه های نیمه کاره چه زمانی قابل بهره برداری می شوند معلوم و مشخص نیست.
با اطمینان عرض می کنم همین نقاط آسیب برطرف شود آمریکا و غرب بدنبال ما می آیند .
برای همه مردم و مسئولان نکته مهم و قابل تأمل در شرایط فعلی این است که نباید هیچ موقع فراموش کینم آمریکا شیطان است. حضرت امام به عنوان نظریه پرداز انقلاب اسلامی دائما بر ماهیت شیطانی آمریکا تأکید می کند. ما هم اگر می خواهیم در این مسیرگم نشویم فقط باید به سخنان و و رهنمون های امام و رهبری گوش بسپاریم. باید یادمان باشد که آمریکا همیشه شیطان اکبر است و اگر ناچار به مذاکره با آمریکا می شویم بدانیم که داریم با شیطان اکبر مذاکره می کنیم و اگر که به فرض بعید با آمریکا به توافق رسیدیم با شیطان اکبر به توافق رسیده ایم. آن کسانی که امروز در داخل با شنیدن اخبار مذاکره و تعامل با آمریکا، غرق در شعف و خوشحالی می شوند نباید این نکته ها را فراموش کنند.
*بالاخره برای تحقق اقتصاد مقاومتی ما نیاز به یک سری ابزارها و پیش زمینه ها داریم، به نظر شما این پیش زمینه ها چه می باشد؟
۱ـ یکی از مهمترین ارکان یک اقتصاد پویا نیروی انسانی متخصص و تحصیل کرده است . کشور ما امروز از این بابت هیچ مضیقه ای ندارد. و این یک نقطه قوت بسیار مهمی است.اما آنچه مهم است این است که این جمعیت تحصیل کرده کجای چرخه اقتصادی قرار گرفته اند؟ چه استفاده ای از این پتانسیل عظیم صورت می گیرد؟چقدر تلاش می کنیم ارتباط دانشگاه و صنعت ما تقویت شود ؟
۲ـ فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی ما یکی دیگر از نقاط قوت است. تعالیم اسلام ،آیات قرآن و روایت ائمه راجع به کار و تلاش و خدمت به جامعه جز سرمایه های اقتصاد کشور است. با استفاده از این تعالیم میتوان خیلی از معضلات و مشکلات حل کرد. البته مسلماًَ نیاز به پرداخت بیشتر به این تعالیم است.
فرض کنید در یک بازه زمانی همه سایت ها و روزنامه ها به جای پرداختن به موضوعات روتین و تکراری خود انتشار و تبیین این آموزه ها و تعالیم را در دستور کار خود قرار دهند. در این صورت جریان و گفتمانی در کشور به راه می افتد که علاوه بر احیای ارزش های ملی به حل مشکلات نیز کمک قابل توجهی می کند.
فرهنگ تلاش، صداقت در کار ، فرهنگ تعهد اینها به گفتمان روز و ارزش تبدیل شود. به جای اینکه هر روز بیاییم برای افکار انحرافی مثل تعامل و مذاکره تبلیغ کنیم در صدد جریان سازی در راستای احیای ارزش های ملی و مذهبی باشیم.این راه حل مشکلات است.
اقتصادمقاومتی یعنی همین. یعنی بتوانیم داشته هایمان را شکوفا کنیم و به آنچه که نداریم با نوآوری دست یابیم.و از همه اینها برای رفع نقایص بهره ببریم.
در روایت داریم پیامبر می فرمایند مومن ممکن است بدترین گناه را مرتکب شود اما دروغ نمی گوید. این بهترین سرمایه برای به حرکت درآوردن اقتصاد است. اگر همه متفکرین و روشنفکران ما تلاش کنند همین صداقت را در اقتصاد کشور به گفتمان غالب تبدیل کنند بهترین و موثرترین گام در مسیر رشد اقتصادی برداشته شده است.
در نهایت تأکید می شود راه حل اقتصاد کشور نه مذاکره و تعامل است بلکه راه حل توجه و اصلاح ساختارهای درونی و داخلی اقتصاد کشور است.
انتهای متن/ن