به گزارش” صبح رابر” بحث در ایامی است که مربوط به آقا زین العابدین(ع) هست، میخواهیم رسالهی حقوق آقا را یک نگاه گذرا بکنیم. اول این را بگویم. اسلام راجع به حقوق خیلی حرف دارد. با سوادی که امثال بنده داریم حدود سه هزار نکتهی حقوقی در قرآن تا حالا ما پیدا کردیم یعنی بعضی از این دانشجوهای دکترای حقوق زیر نظر بعضی از اساتید از همین تفسیر نور پیدا کردهاند. یک نکته از قرآن بگویم، باقیاش هم از امام سجاد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم». قرآن میفرماید: شما آیه را برای من بخوانید، من بنویسم. موضوع: حقوق و رسالهی حقوق امام سجاد(ع).
۱- حقوق و اخلاق قرآن در کنار یکدیگر
قرآن میفرماید: «الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخیهِ شَیْءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ ذلِکَ تَخْفیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَهٌ» (بقره/۱۷۸)
من خواهش میکنم که اساتید دانشگاه، روحانیون، دانشجوهای حقوق، این آیه را یک خرده دقت کنید. و این آیه را تابلو کنید در کشورهای دنیا عرضه کنید، بگوییم: حقوق قرآن با حقوق بشر چقدر فرق دارد. «الْحُرُّ بِالْحُرِّ» کسی حری را کشت، قصاصش این است که او را بکشند. «وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ» عبد به عبد. تعادل، عدالت. «وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى» زن کشته شد، زن در مقابل زن. این آیه برای قصاص است. یعنی تندترین آیه است که میگوید: «وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاهٌ یا أُولِی الْأَلْباب» (بقره/۱۷۹) یعنی آیهای که شمشیر را از رو بسته و گفته به قاتل رحم نکنید. در عین حال در خود همین آیه چند کلمهی عاطفی هست.
۱- گفته: «فَمَنْ عُفِیَ» اجازه دادیم اگر زنی را کشتند، زن در مقابل زن، عبد در مقابل عبد، آزاد در مقابل آزاد، اما در عین حالی «عُفِیَ» کلمهی عفو است. حتی راه منحصر به قصاص نیست. میتوانید او را عفو کنید. او را عفو کنم؟ قاتل است! میگوید: با اینکه قاتل است، باز هم برادرت است. «مِنْ أَخیهِ» قاتل بالاخره کافر که نیست. مسلمان بوده چاقو کشیده یا تیراندازی کرده است. باز هم از مدار برادری بیرون نمیرود.
در همین آیه کلمهی معروف آمده است. در همین آیه کلمهی احسان آمده است. در همین آیه کلمهی تخفیف آمده است. در همین آیه کلمهی رحمت آمده است. ما حرفمان این است. پیدا کنید در کتابهای حقوق شرق و غرب. یک تبصره و مادهای که مربوط به بزن بزن بکش بکش باشد، اینقدر کلمات عاطفی در همان آییننامه و تبصره آمده باشد. همین است که ما میگوییم: اسلام عزیز! همین است که میگوییم: هنوز دنیا بالغ نشده است. هروقت دنیا بالغ شد، مسلمان خواهند شد. «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» (توبه/۳۳)
قرآن سه مرتبه گفته: اسلام کرهی زمین را خواهد گرفت. بدخواهان بدانند. با یک موج و با یک فتنه و با یک کودتا و با یک نمیدانم جنگ تحمیلی و با یک روزنامه و سایت و اینترنت و اینها چیزی به هم نمیخورد. ما مسلمان هستیم، و در قرآن این سه مرتبه تکرار شده است. فرموده: «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» چانه نزنید! و اتفاقاً هم گفته چانه نزنید! «وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» (توبه/۳۳) چانه نزن! «وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» یعنی چانه نزنید. بالا بروید، پایین بیایید، به هر کشور اسلامی حمله کنید، افغانستان باشد، عراق باشد، غزه و لبنان باشد، ایران باشد، به همهی کشورهای اسلامی حمله کنید، بروید بالا بروید پایین، خالق هستی گفته اسلام کرهی زمین را خواهد گرفت.
۲- رحمت و محبّت، پایهی دعوت اسلام
اسلام دین رحمت است. تنها کلمهای که ما باید روزی شصت بار بگوییم، کلمهی رحم است. هیچ کلمهای را واجب نیست ما شصت بار بگوییم. هیچ کلمهای را واجب نیست ما شصت بار بگوییم، جز کلمهی رحم! واجب است نماز بخوانیم در نماز هر رکعتش شش بار رحم است. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم»، «الرحمن»، «الرحیم» دوباره بعد از « الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِین» (فاتحه/۲) باز میگوییم: «الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» (فاتحه/۳) باز در قل هو الله سورهی بعد از حمد میگوییم: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم»، یک رکعت شش تا. ده رکعتش را که ما حمد و سوره میخوانیم، حالا اهل سنت که همه رکعتهایش را حمد و سوره میخوانند. نه ما که هفت رکعتش «سبحان الله والحمد لله…» است. ده رکعتش، ده شش تا، هر مسلمانی واجب است روزی شصت بار بگوید: رحم، رحم، رحم، رحم، رحم، رحم، رحم، رحم، رحم، رحم، اسلام دینش چنین است.
یک چیزی بگویم بسوزند اینهایی که به ما تهمت میزنند. آیت الله استادی، آیت الله خرازی، مؤسس در راه حق یک کتابی چاپ کردند به نام «نگرشی کوتاه به زندگی پیامبر» خیلی کتاب خوبی است. ای کاش بچههای دبیرستانی به جای کتابهای تعلیمات دینی این را میخواندند. ای کاش! ای کاش دانشجوهای ما به جای معارف آن را میخواندند. یک کتاب کوچک! میگوید: این شبههای که به اسلام وارد میکنند که اسلام با زور شمشیر پیش رفت، تمام جنگهای پیغمبر هزار تا کشته بیشتر نداشته است. یک مکتبی که الآن بالای میلیارد طرفدار دارد، تأسیسش هزار تا کشته داشته است. شما نگاه کنید ترورهای عراق را. ببینید وحشی آمریکا است. متمدن ایران است. اسلام است. آدم غصه میخورد، وحشیترین آدمها خودشان را متمدنترین میدانند. این آیهی قرآن است دیگر. سورهی بقره آیهی ۱۷۸. آیهای که میگوید: قاتل را بکش، وسط کشتنش یک و دو و سه و چهار و پنج و شش، شش واژهی عاطفی، شش واژهی عاطفی در آیهی قصاص است. این یک اصل است.
مسألهی دیگر این است که اصلاً بعضی جاها حقوقدانها هم خواب هستند. یک نمونه بگویم تا حقوق امام سجاد را بگویم. همهی حقوقدانهای شرق و همهی حقوقدانهای غرب با هم خوابشان برده است. به چهار چیز تجاوز میشود:
۱- به مال
۲- به جان
۳- به ناموس
۴- آبرو
در این تجاوزها به کدام یک بیشترین تجاوز میشود؟ هرکس میداند بلند بگوید… آبرو!چون تجاوز به مال، خیلیها فقیر هستند مالی ندارند که آدم به آن تجاوز کند. چقدر فقیر در دنیا است؟ تجاوز به جان، روزی چند ترور و چاقوکشی میشود؟ تجاوز به ناموس، روزی چند تا زنا میشود؟ بیشترین تجاوز، تجاوز به آبرو است. که راحت مثل نقل و نبات مینشینیم غیبت میکنیم. وسیله هم نمیخواهد. تنها عضوی هم که در عمر درد نمیگیرد، زبان است. هر عضوی درد میگیرد. این زبان، راحت مثل نقل و نبات غیبت میکنیم.حقوقدانان شرقی، حقوقدانان غربی، برای آبروریزی قانون ندارند. یعنی الآن یک دادگاهی روی کرهی زمین نیست که من بگویم، آقا ایشان غیبت مرا کرده است. قانون برای غیبت نداریم. یعنی بیشترین تجاوز به آبرو است و دکترای حقوق همه با هم خواب هستند. آنوقت آنها حقوق بشر برای ما مینویسند.
اصلاً دکترای حقوق تا حالا حقوق اعضا را گفتند؟ حقوق کیفری و حقوق جزایی و حقوق مدنی و حقوق بینالمللی و همهی اینها هست. اما راجع به اعضا هم کسی حق گفته است؟ امام سجاد که بحث را میشنوید این است. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم»
۳- حقوق اعضای بدن در رسالهی حقوق
۱- حق خدا؛ اینها چیزهایی است که در حقوق دنیا نیست. حق خدا. امام سجاد فرمود: حق خدا بر مردم پرستش او و دوری از شرک است. «إِیَّاکَ نَعْبُد» (فاتحه/۵) فقط بندهی تو نه بندهی شرق، نه بندهی غرب. نه بندهی زور، نه بندهی زر، نه بنده تزویر. «إِیَّاکَ نَعْبُد» دوری از شرک. در قرآن حدود دویست بار «دُونِهِ» و «دُونِ اللَّه» داریم. که میگوید: مواظب باش به غیر خدا هُل نخوری! چون انسان خیلی وقتها به غیر خدا هُل میخورد. پولی، پستی، مقامی.
۲- حق نفس؛ حق خودت چیست؟ میگوید: حق خودت این است که خودت را مفت نفروشی. «قُلْ إِنَّ الْخاسِرینَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُم» (زمر/۱۵) خاسر کسی است که خودش را مفت داد. مفت فروخت. به چه؟ به یک سوتی، به یک کفی، به یک صلواتی، به یک مقامی، مدالی… امیرالمؤمنین میفرماید: «ثمنک الجنه» ارزش تو بهشت است. کمتر از بهشت بفروشی باختی. خدا به بهشت میخرد، «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّه» (توبه/۱۱۱) «الدُّنْیَا سُوق» (بحارالانوار/ج۴۶/ص۳۲۶) دنیا بازار است. در بازار چهار عنصر داریم. فروشنده، خریدار، جنس، مبلغ. فروشنده ما هستیم. داریم آن به آن جانمان را میدهیم. عمرمان را داریم میدهیم. خریدار مربوط به این است که به چه کسی بفروشیم. به خدا بفروشیم یا به خلق؟ خلق به چه میخرد، خالق به چه می خرد؟ حق تو این است که خودت را مفت نفروشی. در اطاعت خدا باشی.
۴- حق زبان در گفتگو با دیگران
حق زبان، خوب حرف بزنیم. قرآن برای زبان خیلی آیه دارد. «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا» (بقره/۸۳) نمیگوید: «قولوا للمؤمنین» بلکه میگوید: با همه مردم خوب حرف بزن. با همهی مردم خوب حرف بزن. در جبهه یکی از یاران امیرالمؤمنین به یاران معاویه فحش داد. فرمود: چرا فحش دادی؟ گفت: آقا دشمن است. فرمود: دشمن باشد. فحش ندهید. «إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِین» (بحارالانوار/ج۳۲/ص۵۶۱) من ناراحت هستم که شما فحش بدهید. فحش برای کسی است که منطق ندارد. «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا» نه حسن، «یَقُولُوا الَّتی هِیَ أَحْسَن» (اسراء/۵۳) در حرفها هم بهترین حرف را بزن. آنوقت با هرکسی هم یک طور حرف بزن. اگر با پدر و مادرت حرف میزنی، «قَوْلاً کَریماً» (اسراء/۲۳) خیلی با کرامت. اگر با فرعون حرف میزنی، «قَوْلاً لَیِّنا» (طه/۴۴) اگر در مقام موعظه هستی، «قَوْلاً بَلیغاً» (نساء/۶۳) اگر با تودهی مردم حرف میزنی، «قَوْلاً مَعْرُوفاً» (نساء/۵) «قَوْلاً کَریماً» با پدر و مادر، اینها همه کد دارد. یعنی هرجایی یک آهنگی دارد. شما در راهپیمایی هستی میگویی: «الله اکبر»! اما سر نماز نمیگویی: «الله اکبر»! نه سر نماز میگویی: «الله اکبر»! اگر تعجب کردی میگویی: «الله اکبر»! «الله اکبر»! سر نماز نمیگویی: «الله اکبر»! (خنده حضار) هرچیزی جای خودش را دارد. «قَوْلاً کَریماً» جا دارد. والدین. «قَوْلاً بَلیغاً» در تبلیغ، «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا» با همه. «قَوْلاً لَیِّنا» با مثل فرعون. هرجایی یک طور است.
۵- حق گوش در شنیدن سخن حق
حق گوش؛ اگر یک نواری به شما بدهند، حاضر هستی هر صدایی روی آن ضبط کنی؟ نوار در مغز ما است. چرا هر صدایی روی آن ضبط میکنیم؟ نمیخواهم گوش بدهم. حدیث داریم به حرف هرکس گوش بدهی، عبد او هستی. یعنی الآن شما پای تلویزیون که به حرف من گوش میدهید، اگر من حق بگویم، عبد حق هستید. باطل بگویم، شما به حرف باطل گوش بدهید، عبد باطل هستید. «مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ» (کافی/ج۶/ص۴۳۴) اگر کسی به یک ناطق، گوینده گوش بدهد، «فَقَدْ عَبَدَهُ» عبد اوست. «فَقَدْ عَبَدَهُ» داریم که بوّاب باشید. یعنی دروازهبان گوش باشید.
آقا وزارت ارشاد اجازه داده است. این موسیقی که شما گوش میدهی تحریک میشوی، وزارت ارشاد که هیچ، همهی فقها هم بگویند: جایز است برای شما جایز نیست. ملاک خودت هستی. شما اگر ماه را دیدی، فردا عید فطر است. ولو اینکه همهی مراجع بگویند: ماه ثابت نشده است. ماه را که خودت دیدی، فردا عید فطر است. گاهی آدم به یک کسی نگاه میکند خوشش میآید. خواهر و برادری هستید. روابط دختر و پسر چطوری است؟ هیچ! حرام است. چون یا از اول حرام است. یا به حرام کشیده میشود جز اینکه طرف یوسف باشد. جوانها به من میگویند: رابطهی دختر و پسر چطور است؟ میگویم: اگر یوسفی طوری نیست. میگوید: من یوسف نیستم. میگویم: پس احتیاط کن. صرف اینکه خواهر و برادر هستیم که مشکل حل نمیشود. من این را چند بار در تلویزیون گفتم. یا جای دیگر نمیدانم. ولی این را چند بار گفتم. شاید هم در حرفهایم گفتم. میگویند: یک جگر فروش جگر را روی منقل گذاشت و شروع به باد زدن کرد. گربهها دور جگر آمدند. یک مرتبه گفت: بلاله بلال! مثلاً فکر کرد اگر به جگر بگوید: بلال، گربهها میروند. میگوییم: طلا بر مرد حرام است. میگوید: نامزدی است. خوب اگر گفتی: نامزدی است حرام خدا حلال میشود؟
به دزد گفتند: چرا هندوانه دزدیدی؟ گفت: آخر هوا گرم است. گفتند: خوب اگر هوا گرم شد، دزدی حلال میشود؟ گفت: من برای خنکیاش میخورم، نه برای دزدیاش. برای هرچیزی میخوری این نیت بردار نیست.
حق گوش، گوش ما امانت است. حرف بد روی آن ضبط نکنیم. من نمیگویم دائماً سخنرانی گوش دهید. حرفهای حکیمانه، منتها عرض کردم ما عرضه نداشتیم. یکی از ضعفهایی که ما نشان دادیم، البته من این ضعف را به واحد فرهنگی شهرداری گفتم. هم به صدا و سیما گفتم، هم به حوزه گفتم. حالا شما هم اینجا دانشجو هستید، به شما بگویم. یک سایت خنده درست کنید. الآن دنیا یک چیزی دارد، لابد کشورهای خارج رفتید، به نام گوشت حلال! گوشت حلال الآن دیگر در هر کشوری بروید، میگویند: گوشت حلال، ذبح اسلامی، چطور گوشت حلال یک فرهنگ شد در همهی کشورها، خوب بیاییم یک خندهی حلال، یعنی ما وقتی میخواهیم بخندیم خوب بیایید با هم بخندیم. چرا به هم بخندیم؟ او یزدی میشود. او ترک میشود. او لر میشود. او کاشانی میشود. او شیرازی میشود. او عرب میشود. او عجم میشود. چرا به هم بخندیم؟ خوب بیایید با هم بخندیم. یعنی یک خندهی حلال تولید کنیم. شما اینجا سه هزار دانشجو هستید. فارغالتحصیل، یکی دو هزار تا هم مشغول. پنج هزار نفر، نفری یک طنز نمیتوانید تهیه کنید. نفری یک طنز حکیمانه. یعنی دلقک بازی نباشد. ما اگر یک خندهی حلال تولید کنیم… گاهی گوش خسته میشود. موعظه میخواهد، خنده میخواهد، حکمت میخواهد.
۶- حق چشم و دست در روابط اجتماعی
حق چشم؛ هرچه نگاه حرام است، نگاه نکنیم. چون به ضرر خودت است. چون نگاه میکنی دلت میخواهد، دستت هم به آن نمیرسد. مثل آدمی که پول ندارد، دکان کبابی هم میایستد و هی بو میکشد. بابا تو که پول نداری برو. این هم پول ندارد و هم دکان کبابی بو میکشد. خوب بوی کباب در حلقش میرود و دهانش پر از آب میشود. هی خودش را تحریک میکند و پول هم ندارد. دستت که به آن نمیرسد برای چه نگاهش میکنی؟ از همه گذشته، اگر نگاهش نکنی به فکر ازدواج میافتی. اما اگر هر جوانی، هر دختر و پسری را دید و خواست هرطوری کام بگیرد و راحت باشد، این دیگر لازم نیست ازدواج کند. خوب اینها هست. یعنی علت اینکه ازدواج عقب میافتد، یکی از دلایلش این است. ارضاء کاذب میشود، آنوقت دیگر ارضای صادق نمیشود.
حق دست؛ حدیث داریم مسلمان کسی است که مردم از دست و زبانش در امان باشند. «الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِم» (کافی/ج۲/ص۲۳۳) حق دست، هرچه روا نیست انجام ندهیم.
آقایانی که دیر پای تلویزیون آمدند در جریان باشند. چون ایامی که بحث پخش میشود مربوط به آقا امام زینالعابدین است،امام زینالعابدین هم یک رسالهی حقوق دارد. گفتیم یک نگاهی به حقوق بکنیم.
حق شکم؛ حرام خواری نکنید. این لقمهی حرام خیلی اثر دارد. لقمهی حرام اینطور نیست که هضم شود برود. «کَسْبُ الْحَرَامِ یَبِینُ فِی الذُّرِّیَّهِ» (کافی/ج۵/ص۱۲۴) لقمهی حرام در نسل هم اثر دارد. در قرآن یک آیه داریم میگوید: لقمهی حرام پیر درمیآورد. آیهاش این است: «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ» (مطففین/۱) وای به اینهایی که کمفروشی میکنند! حرام میخورند. پشت سر «مُطَفِّفین» میگوید: «إِنَّ کِتابَ الفُجَّار» (مطففین/۷)یعنی اگر کمفروشی کردی، فاجر میشوی. فاجر که شدی، بعد از «إِنَّ کِتابَ الفُجَّار» میگوید: «وَیْلٌ یَوْمَئذٍ لِّلْمُکَذِّبِینَ» (مطففین/۱۰) یعنی اول مطففین، بعد فجار، بعد مکذبین. یعنی گام به گام آدم اول تخم مرغ میدزدد، بعد مرغ میدزدد، بعد گوسفند میدزدد، بعد کشتی را در دریا میدزدد. گام به گام!
حق عورت؛ خودت را حفظ کنی. خودت را حفظ کنی. من به صدا و سیما گفتم: آقا این وزنهبردارهایی که دویست سیصد کیلو بلند میکنند، نمیشود شورتشان یک دوسانتی بزرگتر باشد. (خنده حضار) خوب این وزنهی سنگین را بلند میکند، شورت خودش را هم بلند کند. به رییس ورزش یک زمانی گفتم، رییس قبلی، گفت: آخر این لباسها استاندارد است. گفتم: یعنی ما از یهودیها، از اسرائیل پستتر باشیم. اسرائیل، سازمان ملل هی قطعنامه صادر میکند. او هم هی گوش نمیدهد. آنوقت ما شورتمان باید بین المللی باشد. دختر ما پای تلویزیون است. این لباس در تلویزیون برای دخترهای جوان خوب نیست با این قیافه، یک خرده گشادتر باشد. مگر چقدر وزن دارد؟ خوب تو دویست کیلو بلند می کنی این ۵ گرم هم بلند کن. (خنده حضار) ببین ما جگر نداریم. بیعرضه هستیم. واقعاً بعضی از مسئولین ما مشکلشان مشکل جگر است. قربان امام بروم.
یک روز امام قدم میزد، هی تند راه میرود. خوب هرروز قدم میزد. ولی هی لبهایش را دندان میگرفت. یک طوری راه میرفت لبش را میجوید. رفتم به آقا گفتم: آقا امروز هیجانیتر هستی، لبت را میجوی. گفت: میخواستم جوان باشم. بروم انگلستان سلمان رشدی را بکشم و برگردم. چرا پیر هستم؟ ببینید جوهر دارد. در پیری هم جوهر دارد. ابراهیم جوهر داشت. فرمود: «وَ تَاللَّهِ لَأَکیدَنَّ أَصْنامَکُم» (انبیاء/۵۷) به خدا قسم بتهای شما را میشکنم. به خدا قسم بتهای شما را میشکنم. «وَ تَاللَّهِ لَأَکیدَنَّ أَصْنامَکُم» به خدا قسم بتهای شما را میشکنم. «ضَرْباً بِالْیَمینِ» (صافات/۹۳) یک روز تبر برداشت همه را نابود کرد. جربزه چیز خوبی است.
۷- حق نماز بر مؤمنان
حق نماز؛ با آرامش نماز بخوانیم. امام صادق فرمود: بعضیها بد نماز میخوانند. نماز غلط میخوانید. آخر ببینید اگر نماز را غلط بخوانید معنایش عوض میشود. این را اجازه بدهید بگویم. ولو حالا شما همه نمازهایتان درست است. ولی پای تلویزیون ممکن است افرادی باشند، حالا هرکس بلد هست که هست حالا… بسم الله الرحمن الرحیم.
نماز هفده کلمه بیشتر نیست. باقیاش یا مستحب است، یا تکراری، هفده تا در چهار زاویه میآید. یکی (ح) است. (ح) را باید یک خرده محکم گفت. گاهی زمستان دست آدم یخ میکند… ها… ها… ها… «بسم الله الرحمن الرحیم»، «الحمد» الحم نیست. «کفوا احد» نیست. «احد» (با تکیه بر تلفظ درست ح) «احد». «محمد». «احد»، «وحده»، «صالحین»، (ح) را مثل اینکه میخواهد دستش را گرم کند، ها… خلاص! این کاری دارد؟
یکی (صاد) است. (ص) را شبیه سوت، شما اگر بگویی: «اللهم صل علی محمد»، «سل» با سین، یعنی خدایا محمد و آل محمد را بکش. نعوذ بالله! «اللهم صل» (با بیان حرکت) دیدید فرق میکند. «اللهم صل»، «صمد»، «صل»، «صراط»، «صالحین»، یکی هم (غین) است. (غین) را نازک بگو. ببینید «قالی»، «غالی»، «قا،غا» «قا، غا» قالی یعنی فرش. «غالی» یعنی چاپلوس. «غیر المغضوب». یکی هم (عین) است. که (عین) را هم باید یک خرده غلیظتر گفت. «عالِم» اگر گفتی: «عالِم» یعنی سواد دارد. اگر گفتی: «آلِم» یعنی مرض داری. (خنده حضار) معنا فرق میکند. شما دو شاخ تلفن را به برق بزنی، دو شاخه برق را در تلفن بزنی، اصلاً معنایش عوض میشود. آمپول را در رگ بزنی، درمان میکند. در گوشت بزنی، داغ میشود. کلمات را درست بگوییم. کاری ندارد یک آدم تحصیل کرده… حق نماز، درست بخوانیم. با وقار بخوانیم. بهترین لباس، بهترین عطر،…
حق روزه؛ فقط شکمت روزه نباشد. چشم و گوشت هم از چرت و پرت روزه باشد.
حق صدقه؛ بدانی که صدقهای که میدهی آمده بارت را بگیرد و قیامت تحویلت بدهد. نگاهت به فقیر نگاه به کسی باشد که کسی آمده بارت را بگیرد، قیامت تحویل تو بدهد.
حق مسئولین؛ سلطان، این است که اگر گناه میکند کمکش نکنید. کسی که گناه بکند، کسی که کمکش کند. کسی که بشنود و راضی باشد هر سه در گناه او شریک هستند. در زیارت امام حسین داریم: «لعن الله من قتلک» بعد میگوییم: «و شایعت و بایعت» مشایعت، یعنی بدرقه کرد. بیعت کرد. بعد میگوییم: «لعن الله من سمعت بذلک» خدا لعنت کند کسی را که شهادت امام حسین را شنید، راضی شد.
شب نوزدهم حضرت علی شهید میشود، ضربت میخورد، به ما گفتند: صد بار بگو: «اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَهَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین [علی بن ابیطالب]» (فقیه/ج۲/ص۵۸۹) «قتله» جمع است. باید بگوییم: «اللهم العن قاتل علی» ابن ملجم یکی بود. «قاتل»، میگوید: نه بگو: «قَتَلَه». میگوییم: آخر «قَتَلَ» چرا؟ یکی بوده است. میگوید: یکی بود، یک عده هم راضی بودند. پس به همه لعنت کن. شتر صالح را یکی کشت. ولی قرآن میگوید: «فَعَقَرُوا النَّاقَه» (اعراف/۷۷) یکی کشت، یک عدهای هم راضی بودند. پس بگو: «عَقَرُوا»… حق سلطان؛ اگر خلافی دارد به او کمک نکنیم.
۸- حق معلم بر دانشآموزان و دانشجویان
حق معلم؛ او را بزرگ بداریم. منزلتش را محترم بداریم. صدایمان را بلند نکنیم. از او بدگویی نکنیم. از او دفاع کنیم. عیبش را بپوشانیم. نکوییهایش را مطرح کنیم. با دشمنش ننشینیم. معلم خیلی حق دارد. من یک چیزی میپرسم شما دیگر جواب ندهید، چون میترسم آبروریزی شود. راهنماییها ادبشان به معلم بیشتر است… جواب ندهید… فقط خودتان بدانید… خودتان و خدا… دبستانیها ادبشان نسبت به معلم چقدر است. راهنماییها ادبشان نمرهاش چند است؟ دبیرستانیها چند است؟ دانشجوها به استاد دانشگاه چند است؟ یعنی آیا هرچه باسوادتر میشوند، ادبشان نسبت به معلم بیشتر میشود یا کمتر؟ به نظر شما چه؟ اگر بیشتر میشود این علم مفید است. اگر هرچه باسوادتر میشود، بیادبتر، پرخاشتر میشود، این پیداست علم مفید نیست. چون امیرالمؤمنین فرمود: «ثمره العلم العبودیه» فایدهی علم مفید این است که آدم هرچه باسوادتر میشود، یعنی سال ششمیها باید بیش از سال پنجمیها سلام کنند. سال پنجمیها بیش از چهارمیها، چهارمیها بیش از سومیها و همینطور…. امام سجاد میگوید: خدایا هرچه در جامعه عزیزتر هستم، تواضع من بیشتر شود.
حق زن؛ حق زن چیست؟ آمد خانهی امام صادق دید رنگ امام صادق پریده است. گفت: آقا رنگ شما پریده است. گفت: ناراحت هستم. من مکرر به خانم خود گفتم: پشت بام نروید. خانم من بچه را بغل کرد، داشت از پلههای نردبام بالا میرفت. تا من امام صادق وارد شدم، زن من چون چند بار گفته بودم، پشت بام نرو، چون زن من گوش به حرف نداده بود، ترسید بچه از دستش افتاد، بچه هم مرد. بعد جالب این است امام فرمود: من از مرگ بچهام ناراحت نیستم. از این ناراحتم که چرا زنم را ترساندم.
ما گاهی وقتها فکر میکنیم اگر زنمان را بترسانیم، مرد هستیم. خوب نخیر گرگ هستی! مگر آدم از هرچه ترسید ارزش دارد؟ اسرائیل بهترین اسلحه را دارد. منفورترین آدمها هم هستند. گرگ تیزترین دندان را دارد، منفورترین حیوانات است. اینطور نیست که آدم مرد آن است که فلان باشد.
حق مادر که دیگر خیلی زیاد است. خیلی خیلی زیاد است. تو را حمل کرده است. یکبار در فرودگاه بودم. این جمله نیم دقیقه است. خیلی قشنگ است. یک کسی آمد گفت: آقا من یک پدر و مادر دارم، حق به گردن من ندارد. به آنها هم احسان کنم؟ «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانا» گفتم: مگر میشود؟ آخر پدر و مادر حق ندارد؟ گفت: بله، گفتم: چطور بگو ببینم. گفت: من در شکم مادرم بودم، پدر و مادرم با هم دعوایشان شد. اینها از هم جدا شدند. مادرم که مرا زایید به جایی داد و رفت. شوهر کرد. پدرم هم مادرم را طلاق داد، رفت یک زن دیگر گرفت. مادرم نه مرا شیر داده است. نه چیزی به من یاد داده است. نه لباسهایم را شسته است. هیچ حقی بر گردن من ندارد. قرآن چه میگوید؟ گفتم: سراغ قرآن برویم. قرآن میگوید: درست است تو را شیر نداده است، ولی «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْن» (لقمان/۱۴) شما به یکی از دوستانت بگویی: این ساک را بگیر، آن طرف خیابان به من بده، ممکن است نگیرد. نه ماه این بچه را سر دل کشید. و از شیرهی بدنش به شما داد. حق مادر، حق اولاد، حق قلم، حق کلاس، حق مسجد…
خدایا، به ما توفیق بده اسلام را درست بشناسیم، درست عمل کنیم. مزهی اسلام را به ما بچشان و توفیق بده مزهی دین را به نسل نو بچشانیم. از کسانی که به گردن ما زیاد حق دارند، انبیاء، اولیاء، اهل بیت سوختند تا به ما فرهنگ بدهند که بگویند: زیر سم اسب برو، اما زیر بار زور نرو. «هیهات من الذله» شهدا خیلی حق بر گردن ما دارند. تکه تکه شدند، کشور را، به دشمن ندادند. خدایا ما را نسبت به زحمات، خدمات، خونهای آنها خائن قرار نده. خادم قرار بده.