خداوند متعال وقتی آخرین پیامبر خود و حبیب خود را بیان می کند؛ او را این چنین معرفی می نمایند :« وَما اَرْسَلْناکَ اِلّا رَحْمَهً لِلعالَمینَ. (ای پیامبر). ما تو را فرستادیم تا رحمتى بر اهل عالم باشی (قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه ۱۰۷ )
و بطور خاص تو را برای هدایت (برترین مخلوقات خود (یعنی انسان ها ) فرستادم :« وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّهً لِّلنَّاسِ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ. تو را به پیامبری نفرستادیم ، مگر بر همه مردم ، مژده دهنده و بیم دهنده ولی بیشتر مردم نمی دانند(سبأ آیه ۲۸)، لذا پیغمبری برای همه انسان ها وسیله رحمت همه ی انسان ها و بلکه همه جهانیان در طول همهی زمانها است ، تمام ویژگی های شصیتی و عملکرد و رخورد اجتماعیش هم وسیله رحمت و برکت و همراه با مهربانی برای همه جهانیان است .
خداوند متعال پیامبرش را اینگونه معرفی می نماید:« مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ »« محمد (رسول خدا ) و کسانی که با او هستند نسبت به کافران دارای برخوردی شدید می باشند و دربین خودشان مهربان هستند .
شدت عمل و برخورد شدید پیغمبر و مسامحه نکردن با دشمنان خداوند و مومنین که از سوی پیامبر خدا انجام می شود ؛ با رحمت و برکت بودن وجود و عمل ایشان و با مهربانی ایشان در تناقض و ضدیت نیست و این دو کاملاً با هم قابل جمع شدن هستند .
زنده بودن و آزاد بودن افراد ضد دین و ضد خداوند دو ضرربسیار بزرگ به بار می آورد ؛ اولا این افراد هر روز که بر عمرش اضافه می شود بر تاریکی قلبش و آلودگی درونش اضافه می شود و در هر لحظه از عمر کیلومترها از انسانیت فاصله می گیرد و هر چه بیشتر زندگی می کند بر آتش خود ساخته و عذاب دردناک ابدی خود می افزاید .
ثانیا وجود این فرد مایه فساد و گمراهی و نابودی سایر افراد جامعه می شود ، مخصوصاً که این افراد از افراد عوام جامعه و از شیعیان معمولی باشد ، که با جوسازی و شبه انداختن ممکن است دست از ایمان خودشان بردارد .
لذا پیغمبر هم برای نجات خود کافر و هم برای نجات جامعه مردم دنیا و برای یاری خداوند و دینش با کافرین و دشمنان دین و ایمان می جنگد و ذره ای در مقابل آن ها کوتاه نمی آید تا جایی که یا همگی مؤمن و پاک شوند و یا زمین خداوند از وجودشان پاک شود .
چراغ هدایت ۲
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله بارها و بارها نوه ی بزرگوارشان حسین بن علی (ع) را می بوسیدند و می فرمودند «حسین منی و أنا من حسین یعنی « حسین از من است مشخص است حسین نوه ی پیغمبر است اما عبارت دوم معنایش چیست ؟
می دانیم که حقیقت یک انسان نام او نیست و حتی جسم او هم نیست بلکه روح اوست و جاودانگی و زنده بودن یک فرد بعد از رحلتش نیست به زنده بودن یاد و نام و زنده نگه داشتن راه و روش و عملکرد یک فرد می باشد .
نور حق را که پیامبر با رسالت خود در جهان تاباند هرگز باقی نمی ماند با قیام حسین علیه السلام لذا پیغمبر اکرم خودشان فرمودند حسین چراغ راه هدایت است .
یعنی متوسلین به راه و شیوه ی حسین علیه السلام قطعاً رستگارند و راه هدایت را به درستی می یابند و به سعادت نائل می شوند
اما راهی را که حسین علیه السلام نشان می دهد یر مؤلفه مهم دارد اول اینکه این راه سرشار از مظلومیت است راه حسین راه انسان های مفاسد و ظالم و بی رحم نیست .
دوم اینکه راه حسین (ع) راه استقامت در دین و کوتاه نیامدن در مقابل کفر و ظلم است ولو به قیمت از دست دادن جان عزیزت تمام شود ولو که با مظلومیت تمام غریب و تنها شهید شوی .
حسین علیه السلام خواستند به همه ی کسانی که در طول تاریخ ادعای اسلام می کنند گوشزد کند که فقط ادعا کافی نیست بلکه عمل هم لازم است و فرد مسلمان نباید دامن دین را به گناه آلوده کند .
و حسین علیه السلام خواستند به همه تاریخ گوشزد کنند که اسلام با کفر و انکار خداوند و پیغمبر و معاد سازگار نیست .
و خواستند به ما بگویند که اسلام با هیچ ظلم و ستمی کنار نمی آید و حتما با آن مقابله می کند و ولی خداوند هیچ وقت از منکر گناه و ظلم کسی که این اعمال را انجام می دهد رضایت نخواهد داشت .
دقیقاً همان راهی که جد بزرگوارشان پیامبر اکرم آن را می پیمودند و دنبال می کردند « محمد (رسول خدا) و کسانی که با اویند نسبت به کافران دارای برخوردی شدید می باشند و در بین خودشان مهربان می باشند .
یاداشت از زارع منصوری