به گزارش ” صبح رابر“از دیدگاه اسلام، کار عبادت است و سعی برای کسب روزی نه تنها دنیاپرستی نیست، بلکه جهاد در راه خداوند سبحان محسوب می شود. امام کاظم علیه السلام در این باره می فرمایند: «هر کس که روزی خود را از راه حلال به دست آورد تا خود و خانواده اش را تأمین کند، همانند مجاهد در راه خداست».
به پاس قدردانی از زحمات کارگران این شهرستان و بمناسبت هفته کارگر به سراغ دو نفر از کارگرانی رفتیم که در تمام فصول سال مشغول زدودن آلودگی ها ونظافت و تمیزی شهرستان رابر هستند . بی شک، شغل رفتگری از مهمترین شغل های جامعه می باشد. که اگر آنها نباشند بیماری و آلودگی تمام مردم را می گیرد .
خیابان ها و معابر شهرستان رابر همیشه با صدای خش خش آشنایی نوازش می شود و غبار و آلودگی معابر و خیابان ها را می روبد بی آنکه چشم داشتی به کسی داشته باشد. پاکیزگی ارمغان دست های اوست، دست هایی که مدت هاست از زخم جارو پینه بسته…جارویی که با آن زباله هاو آلودگی ها را جارو می کند .زباله های مانده در گوشه خیابان با او سخن می گویند .
رفتگری را دیدم که در کنار خیابان مشغول جمع آوری زباله ها از سطح خیابان بود با این تفاوت که به جای لباس یکرنگ نارنجی ، لباس کارگری خودش را به تن داشت و مشغول جمع کردن زباله ها بود لبخند به لب داشت وقتی که ازش خواستم خودش را معرفی کند از داخل جیبش مدارکی را نشان داد که فهمیدم اسمش محمد سازور متولد ۱/۹/۶۲ است، چون لال بود از فردی که کم و بیش می توانست با او صحبت کند خواستم سؤال هایم را از او بپرسد که در ادامه می خوانید :
رفتگر با همان دستان زحمت کش و پرتلاش خود می گفت : چند ساله ازدواج کرده و دو فرزند دارد،هر روز صبح زودتر از خورشید از خواب بر می خیزد و نمازش را می خواند و به سر کار می رود، تا ساعت ۲ عصر یکسره کار می کند.
سازور با بیان اینکه مردم تمیزی را می بینند خوشحال می شوم گفت: ما رفتگران زحمتکش را برای پاکیزگی هر چه بیشتر یاری نمایید.
از او سؤالات زیادی داشتم اما ای کاش می فهمیدم که او چه می گوید …
به سراغ رفتگر ی به نام مسعود تاج الدینی رفتیم که از بازنشستگی اش یکسال می گذرد او می گوید : ۲۵ سال در شهرداری مشغول به کار بوده و بیمه هم نیست ،او نیز نمی توانست صحبت کند .
از همسرش فهمیدم که ۲۸ سال ازدواج کرده و دو دختر دارد و هر دو فرزندش دیپلم خیاطی دارند .
دست های خسته و لرزانش از رنج هایی که کشیده خبر می دهد، رفتگر اما با درآمدی ناچیز و قرض و قوله هایی که انگار تمامی ندارد با عشق و علاقه خاصی به کارش ادامه می دهد او دوست دارد لبخند مردمان را هنگام عبور از خیابانها و معابر تماشا کند.
رفتگران شهرمان قامتشان هر روز خمیده تر از دیروز می شود، فریادهایشان با رنجی که برای شهرشان می کشد معنا می گیرد.
“یادمان باشد! هر پس ماندهای که زمین می اندازیم قامت یک نفر را خم می کند” انگار یادمان رفته است که قامت کسی باید برای جمع آوری پسماندهای بی ارزشی که بی توجه به گوشه کنار خیابان رها می کنیم خواهد شکست این جمله را بارها شنیده ایم اما …
انتهای پیام /
دستشون درد نکنه ولی خدایی کوچه مارو هیچکس تمیز نمی کنه (کوچه شهیدی علیدادی )