به گزارش”صبح رابر”دکتر حسین کچوئیان جامعهشناس سرشناس کشور، با انتشار یادداشتی به مصاحبه اخیر هاشمیرفسنجانی پیرامون لزوم برقراری رابطه با امریکا واکنش نشان داد.
به گزارش رجانیوز استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران در مقاله خود که روزنامه کیهان امروز آنرا منتشر کرده است، با اشاره به سوابق سیاسی هاشمی رفسنجانی، این نکته را بسیار بعید دانسته است که وی از عواقب سخنان خود بیاطلاع باشد و این در حالیست که با یک بررسی ساده میتوان سخنان اخیر هاشمی رفسنجانی را همجهت با جریان تحریم و فشار علیه ملت ایران تحلیل کرد.
کچوئیان در ادامه نیز میافزاید: ” نبایستی تصور کرد که آنچه مصاحبه اخیر آقای رفسنجانی در این وجوه منعکس می کند، جدید و بی سابقه می باشد. ”
در ادامه متن کامل یادداشت این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در واکنش به مصاحبه هاشمی رفسنجانی که با عنوان “چرایی تکرار یک دیدگاه قدیمی در زمانی جدید” منتشر شده است را میخوانید:
آغاز اولین روزهای کاری سال جدید با انتشار مصاحبه هاشمی رفسنجانی با یکی از نشریات کشور که ظاهراً در پایان سال گذشته «با نگاهی به آینده» به قصد نقد و ارزیابی سیاست خارجی و «نوع نگاه بهینه نظام [کشور] به جامعه بین المللی» انجام گرفته است، نمی تواند رخداد میمون و مبارکی به حساب آید. تشدید فشارها و اقدامات تجاوزکارانه استکبار جهانی به رهبری آمریکا علیه کشور که با اوجگیری در سال جاری مرحله تعیین کنندهای را طی می کند، با افزایش دشواری ها و مشکلات کشور و مردم زمینه برای بهره برداری کسانی فراهم می کند که با نقد سیاست های کشور، از موضع خیرخواهی مردم تغییر این سیاست ها را به صور گوناگون به مثابه راه حل پایان مشکلات و کاهش سختی های مردم به آنها معرفی کنند. در این چارچوب، علی رغم آنچه در مورد هدف مصاحبه در مقدمه آن بیان شده است،احتمال اینکه مصاحبه کنندگان نسبت به این کارکرد و اثر موقعیتی مصاحبه بی توجه بوده باشند بسیار کم اما صفر نیست؛ لکن با توجه به شخصیت سیاسی آقای رفسنجانی و آگاهی وی از نقش و کارکرد کلام و سخن در سیاست، نمیتوان به احتمال مشابهی در مورد وی اذعان کرد.
این مصاحبه حاوی مطالب مختلفی است که در هر مورد به اهداف و مقاصد متفاوتی ارتباط مییابد. با اینحال، در بخشی که وی به نظام سیاسی جهان و داوری در مورد سیاست های نظام اسلامی در عرصه بین المللی و آمریکا یا دیگر قدرت ها میپردازد، معنا و مقصود از اظهارات و موضع گیری های مطروحه در این زمینه کاملاً مشخص و روشن است.
آقای رفسنجانی که آشکار در این مصاحبه به نقد مواضع کشور در حوزه روابط خارجی، خاصه در مورد آمریکا دست میزند، نمیتواند از این غافل باشد که با این مصاحبه در منازعه کنونی در چه صحنه و به نفع کدام یک از طرف های این منازعه بازی می کند. در وضعیتی که پایداری و مقاومت همدلانه مردم حول نظام در برابر موج گسترده و همه جانبه اقدامات خصمانه جدید و فشارهای تجاوزکارانه آمریکا عمده ترین، اگر نگوییم تنها، سلاح راهبردی و تعیین کننده کشور در مبارزه کنونی است، بدیهی است که این مصاحبه تا این حد با استقبال و خوشایند محافل سیاسی و رسانه ای ضدانقلاب و استکبار مواجه شده و آن را به معنای آشکار شدن تاثیر تحریم ها و بروز شکاف در میان سیاسیون بر سر درستی مقاومت و پایداری بر مواضع هسته ای کشور قلمداد کنند.
اما آقای رفسنجانی، خواسته یا ناخواسته، فراتر از تشکیک در این صحنه به نفع خصم عمل کرده است زیرا صراحتاً آنهم با ارجاعاتی مسئله دار به حضرت امام(ره) این سیاست ها را نادرست و غلط وانمود کرده و حتی بالاتر از این با تمسک به منابع متنی و تاریخی دین از جمله آیات و روایت نوع رابطه و مواضع کشور در برابر آمریکا را غیراسلامی می نمایاند.
اما کارکرد سوء مصاحبه آقای رفسنجانی در مبارزه تاریخی موجود کشور با زورگویی ها و زیاده طلبی های استکباری آمریکا خاص تر و دقیق تر از فشار بر سلاح اصلی کشور در راهبرد مبارزاتی آن است. وی بطور مشخص با اظهارات خود بطور اجتناب ناپذیری ولو ناخواسته در جهت هدف یا خواستی عمل می کند که آمریکایی ها در طراحی موج تازه فشار و ارعاب بر علیه کشور بدنبال دست یابی به آن می باشند. حتی اگر به فرض محال فردی درگیر و آگاه نسبت به تحولات جهانی و مناقشات کنونی، خاصه وی نسبت به ماهیت اهداف و مقاصد آمریکا از برپایی این دور تازه از ستیز و فشار بر جمهوری اسلامی ایران به طرق مختلف از جمله تحریم های گسترده غفلت داشته باشد، مقامات آمریکایی در سطوح مختلف، از ریاست جمهوری تا وزیر خارجه و یا وزیر دفاع و حتی وزرای اقتصادی این کشور، با اظهارات و موضع گیری های صریح و بی ابهام خود جایی برای غفلت در این زمینه باقی نگذاشته اند. آقای رفسنجانی نمی تواند از این آگاه نباشد که با نقد سیاست عدم مذاکره جمهوری اسلامی ایران و رد درستی نفی رابطه انقلاب اسلامی با آمریکا در این مقطع زمانی، نظراً و عملاً مردم و نظام کشور را دقیقاً در جهت تحقق خواست آمریکا، یعنی نشستن به دور میز مذاکره و برقراری رابطه با این قدرت سلطه طلب تحت فشار قرار می دهد.
با این حال، نبایستی تصور کرد که آنچه مصاحبه اخیر آقای رفسنجانی در این وجوه منعکس می کند، جدید و بی سابقه می باشد. در هر دو زمینه مورد بحث، خواه در مورد رابطه با آمریکا و خواه در نوع عکس العمل و برخورد با تهدیدات ارعابی و طرح های فشار آمریکا، مسبوق به سابقه بوده و وجه تازه ای ندارد. از وجه اخیر، متأسفانه پس از ورود به رقابت های انتخاباتی سال ۸۴ و شکست در آن، اختلافات آقای رفسنجانی با آقای احمدی نژاد موجب زاویه گیری وی نسبت به کلیت نظام گردیده است که از تبعات آن موضع گیری های انتقادی وی در مواردی مختلف بر علیه سیاست های کلی کشور در راستایی هماهنگ و موافق با سیاست های آمریکا بر علیه کشور بوده است. در مواردی نظیر آنچه در اوایل دوره نهم ریاست جمهوری از وی دیده شد، آقای رفسنجانی با طرح و بزرگنمایی تهدیدات هسته ای آمریکا بر علیه کشور فراتر از این سطح عمل کرد و با انعکاس این تهدیدات به داخل که آمریکایی ها به قصد ارعاب مردم و مسئولین کشور اخبار آن را به شکلی محدود در ایتالیا درز دادند، به شکل خطرناک و غیرقابل باوری در آغاز اوج گیری ستیزه جویی های آمریکا به بهانه سیاست های تازه هسته ای کشور، درگیر طرح های آمریکا گردید.
اما در زمینه مذاکره و رابطه با آمریکا مواضع و سیاست های آقای رفسنجانی نیز بیش از اینها آشنا و مسبوق به سابقه می باشد. از زمان ماجرای مک فارلین که آقای رفسنجانی بدون آگاهی دیگر مسئولین بالای کشور اقدام به ارتباط گیری با آمریکایی ها نمود- و نهایتا با مداخله حضرت امام(ره) این ماجرای خطرناک ناکام ماند- همگان و از جمله آمریکایی ها که پس از آن در دوره ای سیاست های خود را بر یافتن سیاست مداران باصطلاح معتدل و میانه رویی از نوع وی متمرکز کردند، دیدگاه ها و مواضع آقای رفسنجانی در این زمینه شناخته شده بوده است.
افشای ارسال نامه ای هفت ماده ای به حضرت امام(ره) در اواخر عمر شریف ایشان طی مصاحبه اخیر وی که یک ماده مهم آن مربوط به درخواست از رهبر کبیر انقلاب اسلامی برای اقدام در جهت رفع موانع مذاکره و رابطه با آمریکا می باشد، تنها از این جهت اهمیت دارد که نشان می دهد این موضوع از دید آقای رفسنجانی و طرح های وی برای آینده به چه میزان و تا چه حدی جنبه کانونی و راهبردی دارد. در واقع همان طوری که این نامه و پیش از آن رسوایی مک فارلین یا بسیاری از تلاش های پنهان وی تا مصاحبه اخیر نشان می دهد، اهمیت این مقوله برای وی به اندازه ای است که به عنوان دغدغه ای دایمی هیچگاه از پیگیری آن بازنایستاده است.
وی که علی رغم آگاهی از مواضع محکم و صریح رهبر کبیر انقلاب اسلامی با ارسال نامه مذکور کوشیده است تا اعتبار و نفوذ ایشان را برای گشایش باب خطرناک و زیانبار مذاکره و رابطه با آمریکا هزینه کند، چند سالی پس از این نامه و رحلت آن بزرگ، در اقدامی خطیر گامی بی سابقه و پرخطر تا حد آماده سازی طرحی راهبردی برای اجرای مقاصد خود در این زمینه در سال های اولیه رهبری معظم انقلاب اسلامی برداشت. اجرای این طرح تفصیلی که با تعیین حداقل سی راهکار راهبردی در زمینه های مختلف برای کار و تعامل با آمریکا، بطور اجتناب ناپذیری کشور را به پای میز مذاکره و قبول اضطراری رابطه با آمریکا می کشاند، تنها با تدبیر و سیاست حکیمانه رهبری انقلاب عقیم مانده و ختم به خیر گردید.
با این حال، اقدام اخیر آقای رفسنجانی در انجام مصاحبه در این مقطع زمانی به منظور انتقاد از سیاست خارجی کشور بطور کلی و خاصه رد نوع سیاست نفی مذاکره و رابطه با آمریکا وجوه متفاوتی نیز دربر دارد. یک نکته تازه آن در انتخاب این مقطع زمانی برای اظهار این انتقادات و تکرار مواضع قدیمی است که آن را به اقدامی در چارچوب مقابله یا معارضه با سیاست های جاری کشور خصوصا در منازعه موجود با موج جدید تهاجمات آمریکا بدل یا نزدیک می کند. همانطوری که در بدو نوشتار بیان شد، این مصاحبه از جهت جامعه شناختی کاملا با انتظارات موجود در مورد افزایش احتمال طرح و بالا گرفتن اینگونه انتقادات و موضع گیری ها در مقطع زمانی کنونی و در سال جاری سازگار است زیرا با توجه به تشدید فشارهای نظام سلطه به رهبری آمریکا و افزایش تبعات سوء این فشارها بر مردم و جامعه زمینه بهره برداری مخالفین و منتقدین برای طرح دیدگاه های معارض و انتقادی آنها فراهم می گردد.
به دلیل همین انتظارات و پیش بینی ها در موردافزایش احتمال طرح مواضع انتقادی از سوی مخالفین و منتقدین، با تفأل سوء در مورد این مصاحبه، انتشار آن در آغازین روزهای سال جاری رخدادی نامیمون تلقی شد. انتشار این مصاحبه با توجه به مضمون انتقادی و اثرش بر مبارزه کنونی مردم و نظام با طرح ها و اقدامات خصمانه آمریکا، با توجه به جایگاه و نقش آقای رفسنجانی در عرصه سیاسی می تواند پیش درآمد یا نشانه ای دال بر تشویق به افزایش و تشدید فشارهای داخلی بر سیاست های کشوردر این زمینه از طریق موضع گیری ها و طرح انتقادات مشابه از سوی دیگر معارضین و منتقدین باشد؛ علی رغم زاویه گیری مداوم آقای رفسنجانی، دلالت های این رخداد بایستی تحولی خطیر در روند دگردیسی های سیاسی وی تلقی گردد زیرا این کارکرد و اثر نمی تواند در چارچوب منازعه با آقای احمدی نژاد فهم گردد، بلکه موضع کشور در مبارزه حیاتی موجود با آمریکا را تحت فشار قرار می دهد.
اما بعلاوه این معنا و کارکرد موضعی یا موقعیتی، نکته تازه دیگر، تلاش برای مستندسازی و عرضه استدلال های سیاسی- عقیدتی به نفع این دیدگاه هاست. تا پیش از این آقای رفسنجانی هیچگاه بدین صراحت از لزوم و درستی مذاکره و رابطه جمهوری اسلامی ایران با آمریکا سخن نگفته بود؛ اما آنچه براستی کاملا تازه است، این صراحت نیست، بلکه تلاش وی برای توجیه نظری این دیدگاه بر پایه منابع دینی پایه و همچنین ارجاع به نظرات حضرت امام (قده) می باشد. این موضوعی است که ضرورت پرداخت به آن انکارشدنی نیست، اما مجالی خاص خود می طلبد.
منبع :فارس