به گزارش صبح رابر؛ به بهانه هفته کتاب و کتابخوانی خبرنگار ما گفت و گویی خواندنی با نویسنده رابری داشته، محمد حسینخانی نویسنده و پژوهشگر عرصه ادبیات دفاع مقدس و کودکان و نوجوانان و فعال فرهنگی که اصالتا رابری و ساکن تهران است وی در سالهای اخیر آثار فاخری را به حوزه نشر انقلاب اسلامی عرضه کرده است.
آثار این نویسنده رابری مخاطبین خود را در سطح کشور داشته و تاکنون چندین بار تجدید چاپ شده اند و بالغ بر پنجاه هزار جلد است ، از جمله این آثار میتوان به کتاب «من قاسم سلیمانی هستم» این کتاب زندگینامه سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی از تولد تا کنون به نشر درآورده که ویژه کودک و نوجوان به چاپ شانزدهم رسیده است.
کتاب«بابا کی می آیی؟»روایت ۳۷ سال انتظار دختران چشم به راه شهید جاویدالاثر محمود میر افضلی ویژه بزرگسال که چاپ هفتم آن است.
کتاب «می خواهم تکاور شوم» : روایت دلاوری های تکاوران نیروی زمینی سپاه در جنوب شرق، شمال غرب، مدافع حرم وپژه کودک و نوجوان که چاپ دوم است.
کتاب «مرد لحظه ها»: زندگینامه و خاطرات سردار شهید جعفر روح اللهی ویژه بزرگسال که چاپ دوم آن است.
کتاب « درجستجوی لاله ها» : روایت نماد ایثار کوکب خانم با دو فرزند شهید، یک ویلچرنشین و سه رزمنده جانباز ویژه کودک و نوجوان ، کتاب « پای پیاده» سفرنامه پیاده روی اربعین سال گذشته و کتاب «مثل بابا قهرمان» زندگینامه شهید بیسر محسن حججی و نیز کتاب گنجان در گذر زمان را می توان نام برد.
لطفا تعریفی از کتاب برایمان بگویید؟
کتاب از نظر من که در حوزه شهدا قلم میزنم، هنر یعنی جمعکردن گوشههایی از زندگی پربار یک مجاهد فی سبیلالله در قالب صفحات به هم پیوسته به جهت حفظ نام، یاد و سیره او تا چراغ راهی برای آیندگان در ادامه این مسیر پرافتخار شود.
از اولین و آخرین کتابی که خوانده اید؛ برایمان بگویید؟
کتاب های زیادی خواندهام که شاید اولین آن سیاحت غرب و آخرین آن هم همزمان چند کتاب را به اقتضای نوشتنم مطالعه میکنم.
شیرینترین خاطره و تلخترین خاطره یک نویسنده چیست؟
شیرینترین آن به ثمررسیدن اولین کتابم با نام (بابا کی میآیی) بود. من در فضای نویسندگی نبودم و از سالها قبل آرزویم بود تا کتاب زندگینامه دایی شهیدم جاویدالاثر نوشته شود، با نویسندگان نامدار و کمنام و نشان زیادی صحبت کردم تا زحمت کتابت آن را بکشند که هرکدام به نحوی قبول نکردند و لذا خودم دست به قلم شدم تا خاطرات، اسناد، عکسهای او را در قالب ویژهنامه درآورم که از طریق همین ویژهنامه به استعداد خودم پی بردم و تا کنون هشت اثر دیگرنیز نوشتهام و چون این کتاب مربوط به زندگینامه دایی جاویدالاثرم بود، شیرینی خاصی برایم داشت.
تلخترین خاطره هم برایم خبر شهادت سردار شهید حاجقاسم سلیمانی بود چرا که دو نسخه اول کتابم را به سردار حاجقاسم سلیمانی هدیه کردم؛ دو سه مرحله در تهران، قناتملک، مراسمات و جلسات مختلفی اگر فرصتی میشد، ضمن احوالپرسی، دقایقی هرچند کوتاه در خصوص نحوه جمعآوری مطالب به ایشان توضیح میدادم تا خدای ناکرده مطلبی غیرواقعی منتشر نشود.
از جمله اینکه در سال گذشته، عصر تاسوعا بود که در روستای قناتملک خدمت سردار حاج قاسم سلیمانی رسیدم و دو جلد از کتابهایم را تقدیم ایشان کردم؛ قسمتهایی از کتاب که در خصوص بیوگرافی خود ایشان به عنوان فرمانده لشکر ثارالله و تاریخچه تشکیل این لشکر بود را مطالعه و با لبخند تایید کرد و در اینخصوص و کتب در دست اقدام توضیحاتی دادم.
از جمله پیشنهاد کتاب(کودکی یک قهرمان) ؛ در حال تهیه پیشنویس این کتاب که در حوزه کودک و بازیهای محلی کودکانه شهرستان رابر با محوریت کودکی ایشان بودم که خبر شهادتشان را شنیدم؛ خبر بسیار ناگواری برای من و همه آزادیخواهان جهان بود، لذا موضوع کتاب را به سمت زندگینامه این مجاهد شهید بردم و ماحصل آن کتابی شد به نام « من قاسم سلیمانی هستم»که در اربعین شهادت ایشان در تهران با حضور فرمانده کل سپاه رونمایی شد.
آیا از سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی خاطره ای دارید؛ برایمان تعریف کنید؟
حاجقاسم به نماز جماعت بسیار اهمیت می داد و همیشه اولین نفر ، صف اول پشت سر امام جماعت حاضر بود، یادم هست که در سال ۷۳ در مسیر نمازخانه لشکر در حال حرکت بودم و همزمان با گلبانگ صدای اذان ظهر بود. شهید سلیمانی که با عجله خودش را به نماز میرساند در حالیکه که بنده در جلوتر و آهسته تر در حال حرکت بودم، از پشت سر به پشتم کوبید و گفتند: ” مگر تو صدای اذان را نمی شنوی؛ موقع شنیدن اذان باید با عجله به سوی نماز بروی”.
از مشکلات در حوزه نشر و چاپ کتاب برایمان بگویید؟
در حال حاضر بالارفتن قیمت دلار و کاغذ که به صورت مستقیم با قیمت دلار مرتبط است، تاثیر زیادی در چاپ کتاب داشته و به دلیل مشکلات معیشتی استقبال مردم از کتاب بسیار پایین آمده ولی این دلیلی بر کمکاری و عدم فعالیت در این حوزه نمی شود ما باید بتوانیم با به روزکردن قلم و کتابهای خود نسل جوان را به این سمت سوق دهیم. زمان به سرعت در حال گذر است و ما هر روزشاهد کوچ مادران، پدران، همرزمان شهیدمان هستیم، خاطرات شهیدان به عنوان گنجینههای است تکرار نشدنی پس باید در کار خیر عجله کرد، شهدا راه خود را شناختند و از بالاترین دارایی خود که همان جان عزیزشان بود گذشتند؛ ما به عنوان وارثین آنها و در مقابل تهاجم همهجانبه دشمن نیاز به سیره و راه شهدا داریم.
سخن پایانی
اگر ما بتوانیم با مطالب واقعی و بیان به روز سیره و زندگی شهدا اسطورههای حقیقی خود را با فیلم، کلیپ وموارد دیگر که از کتاب این شهدا استخراج گردد را معرفی کنیم مطمئنا در مقابل تهاجمات مصون می شویم و با تحویل کتابهای خوب، مطالب خوبی برای فیلمنامهها و تولید محتوای رادیو و تلویزیونی و فضای مجازی داریم و صداوسیمای ما مجبور به پخش تکراری سریالهای خارجی ناهمگون با فرهنگ ما نشود.
انتهای پیام /