به گزارش ” صبح رابر” رایج ترین اصطلاحات بومی و عامیانه مردم شهرستان رابربه شرح ذیل :
بُن کتک = دارکوب
کِلوو = پوست سبز بادام یا گردو را کندن
پاپتی = پای برهنه
روزه اش سیاه شده = دور افطار کردن
دستی = آسیاب دستی
کُتینه = چوبی که با آن لباس می شورند
پوزه = صورت
لُوس = لب
لُپ = گونه
ملال = مژه
پُت = مو
تِک = شکم
کُول = شانه ، کتف
لِنگ = پا
قِلَم پا = ساق پا
پنج = ناخن
کِپَل = باسَن
تیلنگ = خوشه- قطعه ای از خوشه انگور
شروک = دکمه
(نیفه) = دور کمر شلوار
سیخ شلوار = فاق شلوار
بیژامه = شلوار راحتی ( زیر شلواری )
کُوُش = کفش
اوشا = جایی برای نگهداری حیوانات
دم پشت = عقرب
جهیزورجلون = چیدن جهیزیه عروس برای تماشا
(مَدرافه)مَرّافه = خواستگاری رفتن
مرکدخدایی = کسی که مهریه را تعیین میکند
ایشوم = ایل ، طایفه
گپ = گفتگو
چیکدون = چینه دان مرغ
قوایو = کهنه و پوشک بچه
موریک = مورچه
کاربافو = تارعنکبوت
مامنو = جانور افسانه ای برای شب عید نوروز
زمحریر = سرمای خیلی شدید
دختر زنینه = بچه دختر
وازاده = نوه فردی
کتُ کُپار = له شده و به هم خورد
میخو = میخک یا قلمفر
بش کاره = زراعت با آبیاری باران (دیمی کاری)
دال = عقاب
بستو یا مفرشو = کیسه ای برای نگهداری قند خورد شده
گرجین =خرمن کوب قدیمی
مزحکه = مسخره
کله گذاشته = به مردن یا خوابیدن اطلاق می شود
ریق رحمت را سر کشید = مرد
غافلو=یک نوع مرض صعب العلاج
دق =سکته
اُستین = رعد و برق
دکارت = ابزار قیچی مانند برای چیدن پشم و کرک گوسفندان
نریون = اسب یا چهارپا نر
مادیون = ماده چهار پا
خین = خون
شتیل کرده = تقلب کرده
کُودُون = شومینه محلی که در آن آتش درست می کنند
نو خواسته = جوان سر حال
پیشیل = خارو خاشاک که روی لبه اتاق یا روی سر دیوار خانه های گلی می گذارند
غلیف ، کماجدون = قابلمه
کاشی = ظروف آلومینیومی یا رویی
اوخوری = لیوان آبخوری
کُچ = سه پایه سنگی برای اجاق
سکُچ = سه پایه فلزی برای روی آتش
کرداک = نوعی کفش
چوری= جوجه
چریک = جوجه مرغ
لَل=جوجه پرنده
مادرکی = مادر پرنده
بِیُم:صبح زود – هنگام طلوع سحر
وَخِه : برخیز ، بلند شو
زِی باش:زود باش
شو : شب
صبر:عطسه
ناشتایی : صبحانه
چاشت : نهار
لیش : لجن
از رو بردن : سرپرستی کردن
کِلِک:چوب دو حلقی که زیر چیزی می زنند
پلاس : سیاه چادر