حکمتهای نهجالبلاغه خود الگوی عملی عدالت، زهد و شجاعت بوده است
نمایش جلوهای از وحدت و ایمان به خاندان نبوت در رابر
جشن شب ولادت امام رضا علیهالسلام در رابر
گلباران گلزار شهدای روستای قنات ملک زادگاه سردار دلها
دستبند پلیس رابر بر دستان خردهفروشان مواد مخدر
نوروز علوی با تمسک به روحیه اهلبیت و شخصیت امیرالمؤمنین(ع) محقق میشود
هشدار پلیس به رانندگان زیر سن قانونی
مدارس شهرستان رابر تا ۲۸ اسفندماه دایر است
رویداد فرهنگی ادبی رد پای عشق در شهرستان رابر برگزار شد
عشایر ایل بچاقچی و اهالی روستای قنات ملک برگزیدگان دوستدار کتاب کشور شدند
تمدید مهلت ارسال آثار به جشنواره شجره طوبی
اعلام جزئیات مراسم تحویل سال در حرم مطهر امام رضا(علیهالسلام)
پویش ملی «زندگی با آیهها»
برپایی ۱۵ بازارچه نوروزی صنایعدستی در استان کرمان
برگزاری محفل انس با قرآن کریم در محضر رهبر انقلاب
اعمال شب اول ماه مبارک رمضان
به گزارش” صبح رابر” به نقل از “آرمان کرمان” بیاد ماندنی بود…..خیلی ها تصور نمی کردند سردار سلیمانی همان قاسم سالهای جنگ حالا در کنارشان هست.
برنامه گردهمایی بزرگ ایثارگران حوزه دفاع مقدس استان کرمان بود سالن اصلی جلسات برج میلاد و میهمانان منتظر یک نفر بودند همان مردی که در تمام عملیات ها اگر خودش نبود ایده و فکرش بود
حاج قاسم را می گویم ،از عصر زمزمه آمدنش به برج میلاد در جمع هم استانی ها پیچیده بود، حاج احمد یوسف زاده هم از خوشحالی وبرای نشان دادن علاقه اش به کرمانیها برای همایش کتاب “آن بیست و سه نفر” را هدیه آورده بود.
همایش با یک ساعت تاخیر شروع شد، اغلب غرفه داران نمایشگاه دستاوردهای کرمان علی رغم خستگی و فشار کاری خود را به سالن جلسات برج میلاد رسانده بودند.
سردار سلیمانی هم آمد به همراه علیرضا رزم حسینی، پورمحمدی وزیردادگستری و چند تن دیگر .
میهمانان بزرگی دعوت بودند از خانواده شهدا تا فرزندان و خانواده شهدا دفاع از حرم حضرت زینب تا جانبازان و رزمندگان لشکر همیشه پیروز ثارالله.
سردار سلیمانی اما وقتی بالای سن قرار گرفت همه را ستود برای اولین بار بی خیال ریا و تظاهر از هم استانی های خودش گفت از تواضع و افتادگی و مهربانی و مهممان نوازی شان تا سلحشوری کرمانیها که مغفول مانده است.
از شهدا نام برد و مجلس را مزین به عطر دوستان آسمانی اش کرد خیلی ها منقلب شده بودند عکاس دوره جنگ معین الدینی در این بین حال بدتری داشت .
وقتی سردار صحبت می کرد هیچ کس حرف نمی زد می شد حس احترام به فرمانده را در تک تک نگاهها حس کرد.
فرزند شهید بادپا نیز در مراسم حاضر بود و با دل تنگی هایش برای بابا دل همه را منقلب کرد وهمگی کریستند و گریستند، برای اولین بار بود که دیدم مردان با صدای بلند برای دختر یک شهید گریه می کنند
برای اولی بار بود که می دیدم پیش پای دختر شهید سردار سلیمانی با گردنی افتاده و غمی سنگین در نگاهش سکوت کرده و تمام مسئولین تنها به احترام دختری کم سن و سال اما محترم ایستاد اند.
گردهمایی با برنامه های متنوع به پایان رسید و همگی شاد از کرمانی بودن شان از هم استانی بودن با حاج قاسم سالن جلسات را ترک کردند.
انتهای پیام/











