حکمتهای نهجالبلاغه خود الگوی عملی عدالت، زهد و شجاعت بوده است
نمایش جلوهای از وحدت و ایمان به خاندان نبوت در رابر
جشن شب ولادت امام رضا علیهالسلام در رابر
گلباران گلزار شهدای روستای قنات ملک زادگاه سردار دلها
دستبند پلیس رابر بر دستان خردهفروشان مواد مخدر
نوروز علوی با تمسک به روحیه اهلبیت و شخصیت امیرالمؤمنین(ع) محقق میشود
هشدار پلیس به رانندگان زیر سن قانونی
مدارس شهرستان رابر تا ۲۸ اسفندماه دایر است
رویداد فرهنگی ادبی رد پای عشق در شهرستان رابر برگزار شد
عشایر ایل بچاقچی و اهالی روستای قنات ملک برگزیدگان دوستدار کتاب کشور شدند
تمدید مهلت ارسال آثار به جشنواره شجره طوبی
اعلام جزئیات مراسم تحویل سال در حرم مطهر امام رضا(علیهالسلام)
پویش ملی «زندگی با آیهها»
برپایی ۱۵ بازارچه نوروزی صنایعدستی در استان کرمان
برگزاری محفل انس با قرآن کریم در محضر رهبر انقلاب
اعمال شب اول ماه مبارک رمضان
به گزارش ” صبح رابر” به نقل از وبلاگ “ آفتاب رابر” دلمان تنگ برای روزهای که همه هم زبون بودن
برای روزایی که همه با هم بودن
برای روزهایی که هر چی دشمن بود روبرومون بود و نگران پشت سرمون نبودیم .
برای روزایی که دشمنامونم مرد!!! بودن و هر چی داشتن توی چشما شون می گفتن !!!
حداقل همه می فهمیدن دشمن کیه .
دلم تنگ شده برای روزایی که نامردایی روز روشن به فکر گول زدن مردم نبودند . به فکر میز و صندلی نبودن. بیشتر از خودمون به فکردشمنامون نبودن.
برای روزایی که این همه تار عنکبوت روی در و دیوار شهرمون تنیده نشده بود .
دلم تنگ شده برای روزایی که اگر کسی هم گاهی انتقادی می کرد از خودمون بود و صداقت و محبت توی نگاهش موج می زد .
برای تیر و ترکشایی که به بروپامون و به سر و کله مون می خورد و ناقصمون می کرد اما هیچ حریف فکر و عقیده مون نمی شد.
آخ که دلم چقدر برای بچه ها تنگ شده که نموندن و این روزا رو ندیدن.
برای لبخند قشنگشون ؛ برای لباسای خاکیشون ، برای سیم خاردارهایی که به چشم می یومد ومی شد از پسش براومد و احتیاجی به بحث و جدل و فلسفه بافی نداشت .
دلم تنگ شده برای شبایی که از پشت هر سنگری صدای زمزمه ای می یومد . برای سجاده ای که با سجاده های امروزی خیلی فرق داشت .
برای گریه هایی که …
گریه هامونم فرق کرده. انگار دیگه نمی چسبد.
دلم خیلی تنگ شده برای نسیمی که از روی اروند رد می شد و صاف می خورد تخت پیشونیمون.
برای صدای پچ پچ قایقهامون، برای صدای خش خش نیزارهایی که تا دنیا دنیاست فراموش نشدنیه .
تا حالا شلمچه رفتید؟
دلم تنگ شده برای شلمچه ی خودم . برای شلمچه ای ها .
برای شبایی که بعضی ها رو آسمونی می کرد .
دلم تنگ شده برای پرچمای سبزی که اهالی باغ معرفت ، خودشون برداشته بودند ومی دونستن چه حرمتی داره ومی دونستن دارن به کجا می برنش نه اینکه کسی دستشون داده باشه .
آزاده هشت سال دفاع مقدس احمد شمس الدینی .











