پایگاه اطلاع رسانی صبح رابر

8:09:40 - شنبه 18 خرداد 1392
داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
عربستان و بحران سوریه، از سیاست تهاجمی تا رویکرد سیاسی – منطقه ای
به گزارش”صبح رابر”   مقدمه   خیزش های جهان عرب در سال ۲۰۱۱ محیط پیرامونی و بازیگری عربستان سعودی را در محاصره دگرگونی‌هایی قرار داد که برآیند آن سقوط مصر متحد کلیدی در محور اعتدال عربی، چالش در حوزه های حیاتی چون بحرین و یمن، گسترش موج دموکراسی خواهی و بحران های پراکنده در بعد […]

به گزارش”صبح رابر”

 

مقدمه

 

خیزش های جهان عرب در سال ۲۰۱۱ محیط پیرامونی و بازیگری عربستان سعودی را در محاصره دگرگونی‌هایی قرار داد که برآیند آن سقوط مصر متحد کلیدی در محور اعتدال عربی، چالش در حوزه های حیاتی چون بحرین و یمن، گسترش موج دموکراسی خواهی و بحران های پراکنده در بعد داخلی بود که تأثیراتی را بر جایگاه عربستان به عنوان بازیگری مهم در منطقه خاورمیانه بر جای گذاشت.

 

بحران حادث شده در سوریه فرصت مغتنمی را در اختیار سعودی ها قرار داد تا برای برون رفت از چالش های موجود در رویکردی عربی- غربی تلاش کند تا تغییر رژیم را در سوریه به پیش ببرند که با توجه به ابعاد و اهمیت منطقه ای و استراتژیک سوریه و نوع روابط دولت بشار اسد و به خصوص جایگاه آن در محور مقاومت قابل تحلیل است.

 

از سویی دیگر سوریه همواره و بخصوص با مرگ حافظ اسد و روی کارآمدن بشار اسد، مستقلانه تر از سیاست های عربی عمل نموده و از دید عربستان سیاست های رادیکالیستی را به اجرا گذاشته است و حمایت های آن از مقاومت و حزب الله در منطقه مطلوب عربستان نبوده است و از سال ۲۰۰۵ و با ترور رفیق حریری عربستان با همراهی غرب تلاش نمود تا فشارهای بین المللی را بر سوریه افزایش دهد.

 

بخصوص وقتی بدانیم که منطق سیاست خارجی عربستان بر حفظ وضع موجود و متعادل کردن پدیده‌های تندرو انقلابی و ممانعت از گسترش آنها به داخل کشور بوده است و در این چارچوب عربستان از زمان تأسیس و ساخت دولت، همواره سیاست محافظه کاری، احتیاط و پرهیز از تقابل و انعطاف پذیری در سیاست‌های منطقه‌ای را میان عرب¬ها دنبال کرده است.

 

در این مقاله تلاش می گردد تا این سیاست دو مرحله ای ریاض را مورد تحلیل قرار دهیم. یعنی از رویکرد تهاجمی تا دنبال کردن یک راه حل سیاسی- منطقه ای. سوالی که در این میان مطرح می گردد این است که چه عوامل و فاکتورهایی در این تغییر نگاه عربستان دخیل می باشد؟ استدلال نویسنده این است که برای عربستان تغییر رژیم یا سیاست رژیم سوریه در حمایت از مقاومت در سطح منطقه و نقش آفرینی در تحولات لبنان و فلسطین، یک اولویت استراتژیک است که در دو سطح ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی قابل تحلیل است.

 

از اینرو پس از آنکه سعودی ها توانستند موج تحولات جهان عرب را در محیط پیرامونی خود مدیریت نمایند و نظام سوریه را در یک بحران ایجاد شده تضعیف نمایند، اکنون در تلاش هستند تا با تغییر تاکتیک و در یک رهیافت سیاسی و با ایجاد ائتلاف با قدرت های منطقه ای همچون ترکیه، موازنه را مجدداً در سطح منطقه برقرار نمایند.

 

اهمیت تغییرات ساختاری در سوریه در دو سطح ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی

 

در واقع بحران سوریه کانونی شد تا عربستان بتواند معادلات قدرت در حال شکل گیری را دگرگون سازد و در مقابل نظم جدید برخاسته از تحولات جدید خاورمیانه موازنه ایجاد کند. نقشی که عربستان در چارچوب استراتژی غربی – عربی بازی می کند، تضعیف سوریه یا حذف نقش منطقه ای سوریه است. نقش عربستان در دو مسأله تغییر نظم منطقه ای و تقابل گفتمانی و ایدئولوژیک معنا می یابد.

 

همراهی و پیوند با ترکیه به عنوان یک بازیگر فعال منطقه ای در سوریه امری است که با توجه به سطح روابط رو به گسترش با عربستان بخصوص از سال ۲۰۰۵ بدین سو موجب گردیده تا مقامات ریاض به این نتیجه برسند که ترکیه از پتانسیل و ظرفیت های لازم برای همراهی با سناریو جدید برخوردار باشد.

 

در سطح ژئوپولیتیکی فشارهایی که عربستان همراه با طرح غرب و اتحادیه عرب اعمال کرده است تا بر اساس آن سیاست های رادیکالیستی سوریه و حمایت های آن از جریان مقاومت در منطقه تضعیف گردیده و با حذف این نقش، نقش ایران نیز در منطقه کاهش یابد و با تضعیف نقش این دو کشور، فرصت برای نقش آفرینی در مسائل لبنان و فلسطین افزایش پیدا خواهد کرد.

 

در سطح ایدئولوژیکی نیز می توان اذعان نمود که تقابل گفتمانی موجود باعث می‌شود تا موضوعات خاورمیانه از بحث‌ نوع حکومت و تغییر نظام‌های سیاسی در اثر ظهور جنبش های مردمی به سمت تنش‌های مذهبی سیر کند. این روند مبتنی بر نوعی استراتژی برای حفظ بقای نظام سیاسی عربستان سعودی و ارتقای جایگاه و نفوذ و نقش‌آفرینی منطقه ای عربستان محسوب می شود.

 

نقشی که با حذف سیاست های رادیکالیستی سوریه و حمایت از جریان سلفی در منطقه معنا پیدا خواهد نمود. بر این مبنا پشتیبانی مالی، رسانه ای و تسلیحاتی به مخالفین سوری می تواند تعدیل فشارها و قیام های جهان عرب و مدیریت تحولات به سمت و سوی نوعی تغییرات با سازوکار قاعده مند را در پی داشته باشد که تبادل قدرت و انتقال قدرت و خروج نخبگان سابق از قدرت را قاعده مند کند. در پایان می¬توان گفت که موفقیت عربستان در ساقط کردن نظام سوریه می تواند موفقیت مهمی برای احیای نقش منطقه ای عربستان و آینده سیاست های این کشور باشد و بر ژئوپلیتیک خاورمیانه و شکل گیری ائتلاف ها و دسته بندی های جدید منطقه ای تأثیرات قابل توجهی بر جای بگذارد.

 

عوامل موثر در تغییر نگاه عربستان به بحران سوریه

 

مجموعه ای از عوامل باعث گردید تا عربستان از سیاست تهاجمی و حمایت از مداخله مستقیم در سوریه به تغییر نگاه و حمایت از راه حل سیاسی منطقه ای متوسل گردد. در این میان عواملی چون فروکش کردن تب اعتراضات در جهان عرب و مدیریت تحولات اعتراضی در پیرامون عربستان، تضعیف نظام سیاسی سوریه در یک جنگ داخلی فرسایشی با ابعاد منطقه ای، نگرانی از برهم خوردن سیاست حفظ وضع موجود و حمایت از رویکرد منطقه ای در پیوند با ترکیه از جمله این عوامل است که تحلیل و سنجش وزن این فاکتورها، ضمن توضیح نقش عربستان در سوریه و حمایت از تغییرات ساختاری در آن، به تغییر نگاه سعودی ها به بحران سوریه و حمایت عربستان از راه حل سیاسی منطقه ای خواهد پرداخت.

 

۱- فروکش کردن خیزش های اعتراضی جهان عرب

 

وقوع تحولات و اعتراضات جهان عرب باعث گردید تا عربستان سعودی در ابتدای امر دچار نوعی غافلگیری استراتژیک گردد. حادث شدن بحران در محیط های بازیگری و پیرامونی عربستان موجب گردید تا سعودی ها در یک وضعیت تدافعی قرار گرفته و با تزریق بسته های کمک مالی به شهروندان خود، از ورود این امواج به داخل مرزهایش جلوگیری نماید.

 

دو عامل در این میان باعث گردید تا این موج اعتراضی مسامحتاً فروکش نماید: عامل اول گستردگی کشورهای عربی دخیل در بحران بود که به دلیل وجود بسترهای متفاوت داخلی و عوامل منطقه ای، زمینه های تحقق اعتراضات با توجه به وضعیت شکننده ای که در مصر و سوریه پیش آمده بود، بعد و دامنه محدودی پیدا نماید.

 

عامل دوم مدیریت های منطقه ای و بین المللی برای مهار امواج اعتراضی در کشورهای دخیل در بحران بود. برای نمونه مدیریت تحولات بحرین و یمن از سوی عربستان و در چارچوب شورای همکاری خلیج فارس باعث گردید تا زمینه های مساعد برای تغییر در بحرین و یمن فراهم نگردد و سطح تصاعدیابندگی به خود نگیرد. از اینرو این دو عامل باعث گردید تا زمینه های بحران که می توانست عربستان را هم درگیر خود سازد، فراهم نگردد و تا حدی از محیط امنیتی عربستان فاصله پیدا نماید. از اینرو این دوعامل باعث گردید تا الگوی رفتاری عربستان در پس از تحولات اعتراضی جهان عرب به سمت و سوی انتقال بحران به دیگر محیط هایی باشد که به نوعی منافع سعودی ها را تأمین نماید.

 

عربستان پس از مدیریت تحولات اعتراضی در محیط پیرامونی خود در یمن و بخصوص بحرین، از بحران ایجاد شده در سوریه استفاده نمود و در واقع با افزایش نقش خود و اتحادیه عرب سعی نمود تا با تمرکز بر بحران سوریه به انتقال بحران از محیط امنیتی خود به دیگر کانون های بحران مبادرت ورزد.

 

۲- انتقال بحران به سوریه و تضعیف فرسایشی آن

 

عربستان پس از مدیریت تحولات اعتراضی در محیط پیرامونی خود در یمن و بخصوص بحرین، از بحران ایجاد شده در سوریه استفاده نمود و در واقع با افزایش نقش خود و اتحادیه عرب سعی نمود تا با تمرکز بر بحران سوریه به انتقال بحران از محیط امنیتی خود به دیگر کانون های بحران مبادرت ورزد. طولانی شدن روند تحولات اعتراضی و جنگ داخلی در سوریه، گسترده شدن تعداد بازیگران و سطح نیروهای مداخله گر منطقه ای و فرامنطقه ای و بطور اساسی، فرسایشی شدن بحران در سوریه از فاکتورهایی است که در مجموع مطلوب سعودی ها بوده است.

 

در واقع به دلیل اینکه سوریه حلقه اول پیرامونی عربستان را تشکیل نمی دهد، در نتیجه گستردگی بحران موجب خواهد شد تا سوریه به عنوان بازیگر تجدیدنظرطلب منطقه ای، نیروی مداخله گر در لبنان و فلسطین و متحد بالقوه ایران به شکل اساسی دچار فرسایش قوا و نیرو شده و مشروعیت داخلی و وجهه منطقه ای و بین المللی خود را از دست بدهد که تحقق این موارد در راستای همان سیاستی است که مطلوب و مدنظر عربستان بوده، بدون اینکه به شکل مستقیم در بحران مداخله نموده یا حلقه اول پیرامونی اش دچار بحران زایی گردد.

 

۳- تغییر موازنه منطقه ای و ظهور متغیرهای برهم زننده سیاست حفظ وضع موجود

 

نباید یک نکته اساسی را از نظر دور داشت و آن این مطلب است که الگوی رفتار سیاست خارجی عربستان در طول چند دهه اخیر نشان داده است که سعودی ها از هرگونه گستردگی بحران در سطح منطقه ای استقبال ننموده اند و در واقع با آن مخالفت ورزیده اند. دلیل این مخالفت اشتیاق به حفظ سیاست وضع موجود از یکسو و از سوی دیگر گسترده شدن بحران باعث خواهد شد تا بحران دامن خود عربستانی ها را بگیرد و چون عربستان یک قدرت نظامی نامتعارف است، بیم آن دارد تا نیروهای مداخله گر دخیل در بحران مسئله صدور بی ضرر انرژی و موازنه منطقه ای را برهم زده و در واقع پتانسیل بحران در عربستان را بالا ببرند. بنابراین ضعف های نظامی عربستان در قیاس با ایران، مصر، سوریه و تا حدودی عراق در طول چند دهه اخیر نشان داده است که عربستان همواره از سیاست ضرورت کنترل الگوهای رفتاری بازیگران این مجموعه پیروی نموده و سعی داشته در هماهنگی با قدرت هژمون مداخله گر سیاست های خود را تنظیم نماید.

 

۴- حمایت از رویکرد سیاسی- منطقه ای در پیوند با ترکیه

 

در واقع تأثیر سه متغیر پیشین در شکل دهی به الگوی رفتاری عربستان سعودی به عنوان بازیگر محافظه کار و موازنه گر خاورمیانه نشان داد که سعودی ها پس از مدیریت تحولات اعتراضی در محیط امنیتی خود، موفق شدند تا با بحران فرسایشی سوریه به نوعی از موج خیزش های جهان عرب مصون بمانند.

 

از اینرو سعودی ها اکنون متمایل به این سناریو شده اند تا با ارتباطات و پیوندهای لازم با قدرت های منطقه ای مخالف سوریه و نیروهای مداخله گر بین المللی در قالب بازیگران و نهادهای فرامنطقه ای، روند تغییرات ساختاری در سوریه را به سمت و سویی قاعده مند هدایت نمایند که چشم انداز پیش رو را تصویر روشنتری بخشد. از اینرو تغییر تاکتیک از مداخله مستقیم و حمایت از گروههای مسلح که تا حدودی در اوایل بحران متمایل بدان بودند، اکنون خود را به تاکتیک همراهی با رویکرد منطقه ای نشان داده است.

 

در همین چارچوب سفر امیر سلمان بن عبدالعزیز ولیعهد عربستان به ترکیه ضمن اهمیتی که در گسترش مناسبات پیش رو و روابط متقابل دارد، از بعد منطقه ای هم حائز اهمیت فراوان است. چگونگی حل بحران سیاسی سوریه و چگونگی ایجاد هم پیمانی جدید میان دو کشور در روند موازنه سازی منطقه ای. در واقع یکی از ابعاد مهم و تعیین کننده سفر سلمان ولیعهد عربستان به جمهوری ترکیه این است که وی در تلاش است تا:

 

اولاً بر سر پرونده سوریه مذاکرات مفصلی را با طرف ترکی انجام دهد و درباره حضور مخالفان سوری در خاک خود با ترک ها به رایزنی بنشیند. شاهد مدعایی که می توان مطرح نمود این است که در ارتباط با تقویت جبهه مخالفان باید گفت که عربستان مدتی پیش پذیرای جورج صبرا رئیس ائتلاف مخالفان سوری بود. مقام های عربستانی به آنها وعده دادند در صورتی که موفق شوند دیگر اعضای مخالف را برای مذاکره با حکومت سوریه و قطع همکاری با گروههای جهادی مرتبط با القاعده راضی کنند، حمایت مالی و دیپلماتیک از آنها بعمل خواهند آورد.

 

موفقیت عربستان در ساقط کردن نظام سوریه می تواند موفقیت مهمی برای احیای نقش منطقه ای عربستان و آینده سیاست های این کشور باشد و بر ژئوپلیتیک خاورمیانه و شکل گیری ائتلاف ها و دسته بندی های جدید منطقه ای تأثیرات قابل توجهی بر جای بگذارد.

 

سعودی ها همچنین موفق شدند تا معاذ الخطیب رئیس سابق ائتلاف مخالفان سوری را راضی کنند تا نقشی مهم در وحدت بخشیدن میان مخالفان اسد بازی کند و این نکته را گوشزد نمایند که می بایستی مذاکره با دولت سوریه را بر اساس طرح هایی که در ماه های اخیر مطرح گردیده است را در دستور کار خود قرار دهند.

 

دوم اینکه مقامات ریاض و در رأس آنها ولیعهد عربستان در تلاش اند تا زمینه های لازم برای شکل دهی به کنفرانس های مختلفی که قرار است درباره سوریه برگزار شود، را فراهم نمایند. در واقع کنفرانس هایی که با حمایت منطقه ای و اتحادیه عرب صورت می گیرد و مورد نظر و توافق بازیگران بین المللی هم می باشد.

 

سوم اینکه ولیعهد عربستان در آنکارا قصد دارد درباره گروههای جهادی و چگونگی قطع کمک به آنها و همچنین نقش ترکیه در باز گذاشتن مرزهایش برای ورود افراد مسلح از خاک ترکیه به سوریه به ویژه شهروندان عربستانی با ترک ها به مذاکره بنشیند. در واقع این نگرانی جدی ایست که مقام های عربستانی نسبت به تسلط جریان های جهادی و تکفیری وابسته به القاعده در سوریه دارند. چرا که بیم آن دارند که تجربه افغانستان و عراق در سوریه مجدداً تکرار شود. شاهد مدعا آنکه چند روز پیش ملک عبدالله پادشاه عربستان نیز خواستار توقف پیوستن جوانان به گروه های جهادی شده بود و از اینکه این گروهها جوانان سعودی را اغوا می کنند، اظهار تاسف و نگرانی نموده بود.

 

چگونگی رسیدن به یک توافق میان مقامات سعودی و ترک حایز اهمیت فراوان است، بخصوص برای جریان ها و گروه های سیاسی و نظامی در خارج و داخل سوریه که منتظر نتایج این دیدارها هستند. چرا که رسیدن به یک توافق بر مواضع موجود و همچنین آینده تحولات سوریه تأثیر بسزایی خواهد گذاشت.

 

آینده پیش رو

 

اهمیت تغییرات ساختاری در سوریه، حال به شکل تغییر نظام سیاسی یا تحلیل نیروها و قوای داخلی نظام سوریه و مخدوش شدن مشروعیت داخلی و وجهه منطقه ای و بین المللی نظام اسد در افکار عمومی برای سعودی ها حکم یک استراتژی را دارد که می توان با تاکتیک های مختلفی چون؛ مداخله مستقیم، حمایت از گروههای معارض نظام، کمک های تسلیحاتی، همراهی با رویکردهای منطقه ای و بین المللی در قالب اتحادیه عرب و سازمان ملل متحد، تمایل به حضور نیروهای مداخله گر از جمله عواملی است که سعودی ها با توجه به شرایط منطقه ای، سطح نیروهای دخیل در بحران، تعدد بازیگران و ماهیت تحولات جاری در سوریه، به اتخاذ یکی از این تاکتیک ها مبادرت ورزیده اند.

 

همراهی و پیوند با ترکیه به عنوان یک بازیگر فعال منطقه ای در سوریه امری است که با توجه به سطح روابط رو به گسترش با عربستان بخصوص از سال ۲۰۰۵ بدین سو موجب گردیده تا مقامات ریاض به این نتیجه برسند که ترکیه از پتانسیل و ظرفیت های لازم برای همراهی با سناریو جدید برخوردار باشد. بویژه که شکل دهی به یک محور با ترکیه موجب می گردد تا در مقابل جبهه اخوانی مصر که رو به گسترش است یک سد ایجاد نموده و با قدرت بیشتری در مقابل سیاست های جمهوری اسلامی ایران در منطقه ایستادگی نماید.

 

بنابراین نوع رسیدن به یک توافق و شکل دهی به یک محور جدید منطقه ای هم در سوریه، هم در مقابل سیاست های مصر و هم در مقابل ایران، از اهمیت زیادی برخوردار بوده و بر دو عامل تأثیرگذار خواهد بود: عامل اول تغییر در روند تحولات اعتراضی در سوریه و عامل دوم نوع ائتلاف ها و دسته بندی های منطقه ای در تعیین نظم در حال شکل گیری.

 

کامران کرمی / پژوهشگر خلیج فارس در مرکز بین المللی مطالعات صلح

 


 

 

 

 

تابناك وب سجام تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب