پایگاه اطلاع رسانی صبح رابر

4:43:50 - سه شنبه 21 آبان 1392
داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
عاشورا؛ آنتی سکولاریسم ترین واقعه تاریخ
اگر امام از عدم تشکیل حکومت و هم چنین از نقض عهد مردم کوفه نیز مطمئن بود، دست از خروج و قیام خود بر نمی داشت؛ چرا که انگیزه اصلی قیام حضرت، همانا احیای راه خدا است و مسئله حکومت و زمامداری و یا شهادت و اسیری در مراحل بعدی قرار داشت. به گزارش ” […]

اگر امام از عدم تشکیل حکومت و هم چنین از نقض عهد مردم کوفه نیز مطمئن بود، دست از خروج و قیام خود بر نمی داشت؛ چرا که انگیزه اصلی قیام حضرت، همانا احیای راه خدا است و مسئله حکومت و زمامداری و یا شهادت و اسیری در مراحل بعدی قرار داشت.

به گزارش ” صبح رابر به نقل از “بوتیا”، تحریفهای مدرن به دو صورت واقعه بی نظیر عاشورا را تهدید می کند:

الف)ظاهری: ظاهرعزاداری های امروز در خطر خدعه ای است تا عاشورا تنها به واقعه به افیون تبدیل کند و مداحان به پیازهایی تبدیل شوند که برای گریاندن مردم به هر صورتی مسابقه می دهند و از بکار بردن الفاظ سخیف و آهنگهای موهن ابایی ندارند. تمثال های ائمه از دیگر مثالهای تحریفات مدرن در ظاهر عزاداری ها است.

ب)باطنی: عده ای قیام امام حسین (ع) را با سخنانی زیبا به آرامی از مسیر واقعی خود دور می سازند.دموکراتیک بودن، برای آزادی شهید شدن و شهید شدن برای بخشش گناهان از جمله بزرگترین کجرویها هستند.

نگاه جدایی دین از سیاست (سکولاریسم) به فاجعه۶۱ نتیجه ای جز جدایی مردم از حق ندارد. تفاوت نگاه عاشورا با سکولاریسم از “نفس محور بودن” و “خدا محوربودن” نشات می گیرد. بر همین اساس نظام ها و مکاتب سیاسی اومانیستی(نفس محور) ، اهداف حکومت را تنها تامین رفاه و امنیت دنیوی و معیشتی مردم می دانند و آن وقتی که منافع مادّی به خطر بیفتد، آنها را محدود می‏کنند.یعنی استاد حق ندارد به شاگرد کشور جهان سومی فلان راز علمی را بیاموزد!چون اگر این دانش و این علم انتقال داده شد، از انحصار خارج شده است و این قدرت مادّی و این سلطه، به حال خود باقی نخواهد ماند.

اما ولایت، یعنی همراه با محبّت، همراه با پیوستگی با مردم است. امام وظیفه ای فراتر از تامین دنیای انسان دارد و آن حفظ جامعه بشری در مسیرخوشبختی-که همان راه الهی است-می باشد. البته ائمه نیازهای مالی و عینی انسانها را برطرف می کند تا انسان در اثر نیازهای مادی و عینی تحت سلطه واقع نگردد. بر همین اساس ابی عبدا… یکی از اهداف قیام خویش را اصلاح جامعه اسلامی و انجام امر به معروف و نهی از منکر اعلام می نماید. معنای این انگیزه این است که اگر امام از عدم تشکیل حکومت و هم چنین از نقض عهد مردم کوفه نیز مطمئن بود – بدون توجه به مسئله علم امامت – دست از خروج و قیام خود بر نمی داشت؛ چرا که انگیزه اصلی قیام حضرت، همانا احیای راه خدا است و مسئله حکومت و زمامداری و یا شهادت و اسیری در مراحل بعدی قرار داشت.

برخلاف آنچه که افراد ناآگاه و فریفته مکاتب اومانیستی یا مغرض، از سکولار بودن حکومت حتی در زمان حضور امام معصوم (ع) سخن می گویند و درصدند تا جنبه الهی حکومت را به هر نحوی انکار نمایند، امام حسین (ع) بر خلاف نظام ها و مکاتب سیاسی دنیا ، اهداف حکومت را بسیار فراتر از تامین رفاه و امنیت دنیوی و معیشتی مردم می داند؛یکی از اهداف قیام خویش را اصلاح جامعه اسلامی و انجام امر به معروف و نهی از منکر اعلام می نماید.

معنای این انگیزه این است که اگر امام از عدم تشکیل حکومت و هم چنین از نقض عهد مردم کوفه نیز مطمئن بود – بدون توجه به مسئله علم امامت – دست از خروج و قیام خود بر نمی داشت; چرا که انگیزه اصلی قیام حضرت، همان احیای دین بود و مسئله حکومت و زمامداری و یا شهادت و اسیری در مراحل بعدی قرار داشت.

 برای مردم دانستن این قیام چه آنانکه این قیام را برای بخشیدن گناهان می دانند و چه آنانکه این قیام را به خواست مردم می دانند، اشتباه در درک این حرکت است، امام تنها در جهت حفظ جامعه بشری در مسیرخوشبختی و الهی  و بر ضد دستگاه حکومت یزید و امویان مروج سکولاریسم حرکت کردند و عاشورا حرکتی در جهت پیوند دین و دنیای مردم بوده است.

ولایت، آدمی را می خواهد که بدون دربند عقاید و تبلیغات بودن، بدون گرفتاری در موجها و خوابها، اندیشه کند و آزادانه راه خویش را بیابد. در نتیجه اسلام تقلید در اصول دین را حرام می کند و هیچ امامی برای هدایت به خواب کسی نمی رود. البته درمنطق اسلام، ارزشهای مسلّم و ثابتی وجود دارد؛ حقیقتی وجود دارد. حرکت در سمت آن حقیقت است که ارزش‏آفرین و کمال است. بنابراین، «آزادی» با این ارزشها محدود می‏شود. پس اگر کاری را حرام می داند به دلیل تعارض با کمال انسان است. پسر فاطمه “استقلال اندیشه” و “آزادگی عمل” انسان را – که پدیده الهی است-حمایت می کند.

در مکتب اباحه گری، ریشه آزادی را هرگز خدادادگی نمی‏دانند و دنبال یک منشأ و ریشه برایش هستند. مبارزات اجتماعی که در دنیا برای آزادی انجام می‏گیرد، بنابر تفکر لیبرالیسم، هیچ منطقی ندارد. مثلاً یکی از حرفهایی که زده می‏شود «خیر همگانی» یا «خیر اکثریّت» است. این ریشه “آزادی اجتماعی” است. ولی چرا من باید بروم برای خیر اکثریّت کشته شوم و از بین بروم؟ این بی‏منطق است.

آزادی بی حقیقت “نامحدود” می نماید؛ چون به نظر آنها، حقیقت و ارزشهای اخلاقی نسبی است. شما که به یک سلسله ارزشهای اخلاقی معتقدید، حق ندارید کسی را که به این ارزشها تعرّض می‏کند، ملامت کنید؛ چون او ممکن است به این ارزشها معتقد نباشد. بنابراین هیچ حدی برای آزادی وجود ندارد؛ یعنی از لحاظ معنوی و اخلاقی، هیچ حدّی وجود ندارد.

سکولارها بشر آزاد را فریاد می زنند اما آزادی از نوع بی حقیقت و لیبرالیسم، باتلاقی است که کامیابی را می بلعد و بوی تعفنش مشام انسانیت را می آزارد. آری، اسلام مخالف آزادی از نوع سکولار آن است و حق مفهومی است که هر مکتب باتوجه به نیاز خود تعریف می کند اما اگر فطرت آدمی را که برگرفته از ذات حق است را معیار قرار دهیم می توان با اندیشیدن از میان عاشورا و سکولایسم انچه را که نیاز داریم برگزینیم.

تابناك وب سجام تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب