پایگاه اطلاع رسانی صبح رابر

18:04:14 - پنجشنبه 7 دی 1402
داغ کن - کلوب دات کام Balatarin اشتراک گذاری در فیس بوک تویت کردن این مطلب
الگویی برای مهارت در جهاد تبیین
رهبر معظم انقلاب یکی از مدخل‌های علمی و تبیینی در جهاد تبیین را «گفتمان پیشرفت» می‌دانند و به مجاهدان این عرصه جهاد قطعی و فوری، توصیه دارند که از ادبیات و گفتمان پیشرفت بهره بگیرند

  به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی “صبح رابر”؛ رهبر معظم انقلاب یکی از مدخل‌های علمی و تبیینی در جهاد تبیین را «گفتمان پیشرفت» می‌دانند و به مجاهدان این عرصه جهاد قطعی و فوری، توصیه دارند که از ادبیات و گفتمان پیشرفت بهره بگیرند که در ادامه این مبحث، یادآور می‌شود که این مطلب ابعاد مختلفی داشته و دارای بسط و دامنه است. یکی از این ابعاد، ضدیت گفتمان پیشرفت با مقوله توسعه وابسته است. در این مجال با بررسی و نقد رویکرد توسعه وابسته به عمق توصیه رهبر حکیم انقلاب در خصوص بهره‌گیری از ادبیات و گفتمان پیشرفت پی می‌بریم.
 
گفتمان پیشرفت، علت دشمنی غرب با ایران اسلامی
یکی از ریشه‌های اصلی دشمنی غرب به سردمداری آمریکا، با ایران اسلامی، عزم جمهوری اسلامی در طراحی الگوی بومی پیشرفت و نفی انحصارانگاری مسیر توسعه در الگوهای غربی و مدل توسعه وابسته است. این عزم نظام اسلامی که امروز با عنوان رویکرد «اقتصاد مقاومتی» شناخته می‌شود، در حقیقت نفی سلطه نظام استعمار و استکبار است که سه ضلع «استقلال» ملت ایران را در طول دویست‌ساله تحت‌الشعاع قرار داده بود و انقلاب اسلامی شروعی بر پایان این سلطه بود.
ملت‌هایی مثل ملت بزرگوار ایران که استقلال برای آنها رکن هویتی قلمداد می‌شود می‌دانند که تحقق استقلال حقیقی در گرو تحقق این سه ضلع از ابعاد استقلال است که عبارت است از: استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی و استقلال فرهنگی. بدیهی است که برای دستیابی به استقلال حقیقی، باید در جهت پیشرفت واقعی کشور حرکت کرد؛ اما سخن اینجاست که برای پیشرفت باید چه رویکردی داشت و به بیان دیگر از چه مُدل توسعه‌ای باید تبعیت کرد. در این یادداشت، با بررسی اجمالی الگوها و مُدل‌های توسعه در دنیای امروز، به دنبال پاسخ به این سؤال خواهیم بود.
 
الگوهای توسعه
  ۱. الگوی شرق آسیایی
کشورهای شرق آسیا در توسعه از انتقال فناوری از غرب استفاده می‌کنند. این کشورها یا خود را جزئی از شبکه تأمین بنگاه‌های چندملیتی غربی قرار داده‌اند؛ مانند هنگ‌کنگ و سنگاپور و یا خود را دنبال‌کننده فناوری کشورهای پیشرو نگه داشته و قابلیت‌های فناوری خود را ارتقا داده‌اند، مانند ژاپن، کره و تایوان. به این طریق که در یک تقسیم کار جهانی، فناوری در غرب (کشورهای پیشرو) تولید و با انتقال به شرق آسیا (کشورهای پیرو) رشد می‌یابد. یعنی بنگاه‌های پیشرو از مزیت قیمتی بالا در ابتدای ورود به بازار استفاده کرده و کشورهای پیرو از مزیت تولید انبوه و مزیت مقیاس بهره‌مند می‌شوند.
فارغ از جمعیت بالای کار، پایین‌بودن نسبی دستمزدها، وجود فرهنگ کار سخت و منظم و ساده‌زیستی در کشورهای پیرو، آنچه بیش از همه باعث شده است که این کشورها بتوانند این مسیر توسعه وابسته را طی کنند، خدمت‌دهی جدی در سیاست خارجی است؛ به‌گونه‌ای که آمریکا در کشورهایی مانند ژاپن و کره پایگاه‌های متعدد نظامی دارد و حتی کشور ژاپن چیزی تحت عنوان ارتش نداشته و در معادلات جهانی نیز کاملاً پیرو غرب و به‌خصوص آمریکا هستند و کمتر مخالفتی نیز از آنها مشاهده نمی‌شود؛ لذا این کشورها کاملاً سلطه آمریکا را پذیرفته و توسعه آنها تا حد زیادی وابسته به غرب است، کما این‌که این کشورها نیز به دلیل وابستگی شدید ساختارهای مالی خود به غرب، همچنان در رکود نسبی به سر می‌برند. این مُدل توسعه وابسته را در مقایسه با مدل توسعه چینی که می‌توان آن را توسعه مستقل و توسعه درجه یک دانست، می‌توان توسعه درجه دوم دانست.
 
  ۲. الگوی عربی توسعه
اما الگوی دیگری نیز در توسعه صنعتی و فناوری در غرب آسیا انجام شده است که کشورهایی مانند عربستان و قطر و امارات از این جمله‌اند. در این کشورها انتقال فناوری از غرب به شیوه‌ای کاملاً ناقص رخ‌داده و می‌توان گفت تنها خطوط تولید و کارخانه‌های تولیدی وارد شده و هیچ توانمندی فناوری در بنگاه‌های این کشورها درونی نشده است. این امر پیامدهای جدی برای این کشورها داشته است، اول آنکه با اندک چالش سیاسی صنعت و اقتصاد این کشورها با تلاطم مواجه می‌شود، زیرا به‌شدت به لحاظ فناوری وابسته‌اند. دوم این‌که کشورهای غربی هیچ‌گاه فناوری‌های سطح بالای خود را در اختیار این کشورها قرار نمی‌دهند و لذا این کشورها به تولیدکننده مواد خام و یا نیمه تولیدی برای کشورهای غربی تبدیل می‌شوند.
به‌عنوان‌مثال در حوزه پتروشیمی کشورهای غربی فناوری‌های قدیمی و نزدیک به منسوخ‌شدن را به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس می‌فروشند و آنها نیز به چندبرابر قیمت آنها را می‌خرند، غافل از آنکه این فناوری به کشورهای دیگر هم داده شده است. با شروع تولید و عرضه محصولات این کشورها بازار اشباع شده و قیمت‌های جهانی اُفت می‌کند و کشورهای غربی که خود به رده‌های بالاتر فناوری رفته‌اند مواد اولیه تولید شده این کشورها به قیمت اندک می‌خرند و با فناوری برتر خود تبدیل به محصول نهایی کرده و به همین کشورها صادر می‌کنند. بااین‌وصف این کشورها به دلیل عدم توجه به توسعه فناوری و دستیابی به فناوری‌های جدید همواره تولیدکننده مواد خام و واردکننده فناوری باقی خواهند ماند. البته حقیقت آن است که به این شیوه تعامل با غرب از سوی اعراب حاشیه خلیج‌فارس، تسامحاً توسعه وابسته (توسعه درجه سوم) گفته می‌شود و الا این شیوه را بجای توسعه باید «تَرفُّه وابسته» (رفاه‌زدگی وابسته) نامید.
 
  ۳. الگوی چینی توسعه
کشور چین به‌شدت به دنبال جداکردن راه خود از آمریکاست و به همین واسطه از سالیان گذشته به‌جای راهبرد وابستگی و کپی‌کاری که توسط دیگر کشورهای شرق آسیا اتخاذ شده است، دست به سرمایه‌گذاری‌های کلان در توسعه بومی فناوری و تقویت قابلیت‌های علمی و فناورانه زده و در حال تبدیل‌شدن به قطب فناوری در جهان است. چین با «تکیه بر تولید ملی از طریق اتخاذ سیاست‌های تقویت‌کنندهٔ آن»، «بومی‌سازی صنایع و فنّاوری» و «توسعه و به‌روزرسانی فناوری»، بهره‌وری اقتصاد خود را ارتقا بخشید.
در مجال بیان الگوی توسعه چینی که می‌توان آن را توسعه مستقل و توسعه درجه اول دانست، یادآوری این نکته مناسب است که رهبر معظم انقلاب بارها پیرامون پیشرفت کشور، بر لزوم طراحی الگوی بومی ضمن بهره‌مندی از تجربه‌های مفید سایر کشورها تأکید نموده‌اند و «اقتصاد مقاومتی» را اندیشه‌ای آزموده و تجربه‌شده در دنیا می‌دانند (نک: ۱۳/۱۰/۱۳۹۵). یکی از نمونه‌های موفق در زمینهٔ پیشرفت و مقاوم‌سازی اقتصاد طی دهه‌های اخیر، کشور چین بوده است. این کشور هم‌اکنون به بزرگ‌ترین صادرکنندهٔ کالا در جهان و عملاً «کارخانهٔ دنیا» تبدیل شده است و توانسته است از یک میراث‌خوار سلطه‌ی بیگانه، تبدیل به ابرقدرتی اقتصادی شود. دو کشور پهناور هند و روسیه نیز در تکاپوی تحقق همین الگو از توسعه قلمداد می‌شوند.
 
  ۴. الگوی ایرانی توسعه
در کشور عزیز ما در رویکرد کاملاً متفاوت برای توسعه وجود دارد که عبارت‌اند از الگوی «غرب‌زده» و دیگری الگوی «انقلابی». دیرینگی این دو رویکردِ متقابل، البته از انقلاب اسلامی نیست؛ بلکه از اواسط دوره قاجار و به طور مشخص از زمان جنگ‌های ایران و روس است که ضرورت توسعه احساس شد و با شروع دوره صدارت شهید امیرکبیر که به جدّ به دنبال استقلال ایران بود و جان شریف بر این آرمان نهاد، تقابل این دو جریان استقلال و وابستگی، نمود عینی پیدا کرد. سردمداران جریان وابستگی، غرب‌گرایان با مایه روشنفکری بودند و رهبران جریان استقلال را جریان زعامت از علمای نظیر حاج ملاعلی کنی، میرزای شیرازی، شهید شیخ فضل‌الله نوری، شهید مدرس، آیت‌الله کاشانی و امام خمینی (ره) تشکیل می‌دادند.
پس از انقلاب، طرف‌داران الگوی توسعه غربی، با رویکرد توسعه وابسته عمدتاً در آرزوی الگوی درجه دوم توسعه و رؤیای ژاپن اسلامی یا مالزی ایرانی بوده و هستند؛ ولی عملاً نشان داده‌اند که الگوی توسعه درجه سه یعنی مُدل توسعه عربی را برای این کشور رقم زده‌اند و از دوره پس از جنگ و دوره موسوم به سازندگی بوده است، به دلیل نگاه غلط به غرب و نگاه غلط به توسعه صنعتی و اقتصادی کشور، با اتخاذ سیاست درهای باز و خام‌فروشی نفت، انبوهی از صنایع بدون توجه به توسعه قابلیت‌های یادگیری فناورانه به کشور وارد نمودند.
در مقابل، طرف‌داران الگوی انقلابی توسعه، ضمن عدم اعتقاد به سبک توسعه غربی، از رویکرد خود با تعبیر «پیشرفت» یاد می‌نمایند و الگوی خود را، پیشرفت عدالت‌محور مبتنی بر اقتصاد مقامتی در راستای تحقق ایران قوی و مستقل معرفی نموده‌اند. جریان انقلابی به این نکته بسیار مهم توجه دارد که ایران نه کشوری مانند سنگاپور و مالزی و نه حتی مانند کره و ژاپن و چین است؛ و اقتضائات سیاسی و فرهنگی ما با این کشورها کاملاً متفاوت است. از سوی دیگر ایران مانند کشورهای حاشیه خلیج‌فارس نیز نمی‌باشد که عزت خود را بدهند و منابعشان نیز به غارت رفته در آینده‌ی نزدیک، با تمام‌شدن تاریخ مصرف خود به کناری رانده می‌شوند. ازاین‌رو الگوی توسعه وابسته به‌هیچ‌عنوان نمی‌تواند برای ملت ایران راهکار صحیحی قلمداد شود.
 
نقد توسعه وابسته
نظریه اقتصاد وابسته، کشورها را به دو گروه دارای قدرت حرکت و ناتوان از قدرت حرکت تقسیم می‌کند که کشورهای ناتوان لاجرم برای عقب نماندن از قطار توسعه، باید مانند واگن به لوکوموتیو پیشرفت کشورهای غربی متصل شوند و تقسیم کار آنها را بپذیرند.
درحالی‌که ایران، تمام ظرفیت‌های لازم را برای تبدیل‌شدن به یک قدرت فرامنطقه‌ای دارد؛ بخشی از این ظرفیت‌ها به ظرفیت‌های اقتصادی، توانمندی‌های جغرافیایی (ژئوپلیتیکی) و ظرفیت‌های جامعه‌شناختی و انسانی برمی‌گردد. در واقع، همه این‌ها تحت ظرفیت ویژه ایدئولوژیکی است که ملت ایران، توانسته‌اند با انقلاب اسلامی برای کشور ایجاد کنند.
در مقابل این تفکر، تفکری وجود دارد که ملت و کشور را در موضع ضعف و وابستگی می‌بیند و جاهلاً یا خائناً اعلام می‌کنند: ایرانیان حتی نمی‌توانند یک لولهنگ بسازند؛ ما قابلیت رقابت در هیچ فنّاوری و هیچ صنعتی به جز آبگوشت بزباش و قرمه‌سبزی نداریم؛ باید مدیر وارد کنیم؛ و آمریکا می‌تواند با یک دکمه تجهیزات دفاعی ما را نابود کند. نظریه اقتصاد وابسته در تعارض با اقتصاد مقاومتی است. نظریه توسعه وابسته، به رفاه مردم منجر نمی‌شود. نظریه اقتصاد وابسته حتی در صورت موفقیت هم سبب افزایش رفاه درصد اندکی از جامعه می‌شود که در نظام سرمایه‌داری و در جنبش‌های اخیر اسم آن را «یک درصد» گذاشته‌اند. هدف نظریه توسعه وابسته، رفاه توده مردم نیست. هدف این نظریه رشد اقتصادی است که این رشد عمدتاً بین نیروهای محدودی توزیع می‌شود.
به‌عنوان نمونه قراردادن کشور در مدار اقتصاد وابسته به غرب، یعنی پذیرفتن خام‌فروشی و تک‌محصولی، کنترل و تسلط بر کشور را، به ابزاری مثل fatf، معاهده پاریس و سند ۲۰۳۰ دادن است. قرارداد fatf یعنی داشتن اطلاعات تراکنش‌های مالی تا امکان و راه‌های تولید را به‌راحتی بسته و کنترل کنند. معاهده پاریس که به دنبال کاهش گازهای گل‌خانه‌ای است در بطن خود به دنبال کاهش نرخ تولید و رشد جمعیت کشورهای گروه دوم – ناتوان از تولید و حرکت – بوده و آنها را مکلف به تبعیت از برنامه‌های خود می‌کند. این در حالی است که آمریکا به‌عنوان بزرگ‌ترین تولیدکننده گازهای گل‌خانه‌ای به علت این‌که معاهده پاریس منجر به کاهش تولید ملی‌اش می‌شد، از این معاهده خارج شد.
سند ۲۰۳۰ یکی دیگر از ابزارهای غرب برای به‌بردگی گرفتن دیگرکشورهااست. علی‌رغم جنگ ادراکی دشمنان در سیاه‌نمایی وضعیت پیشرفت والقای پسرفت کشوربعدازانقلاب، کشور ما با دارا بودن ۷درصد ازمنابع طبیعی جهان و سایر شاخصه‌ها ازجمله نیروی انسانی دانش‌آموخته به تنهایی لوکوموتیویپیشرفته است که باسرلوحه قراردادن الگوی اسلامی ایران یپیشرفت واقتصادمقاومتی می‌توانددرگام دوم انقلاب اسلامی، جزوکشورهای نوظهوراقتصادجهانی گردد.


تابناك وب سجام تابناك وب تابناك وب تابناك وب تابناك وب